یکی از پرفروشترین کتابهای سالهای اخیر در باب علل توسعه و عدم توسعهی کشورها، کتاب چرا ملتها شکست میخورند دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون بود. کتابی که توسعهی نهادها و رشد دموکراسی را عامل اصلی پیشرفت و عدم پیشرفت کشورها اعلام میکرد. نویسندگان آن کتاب در فصل نظریههایی که کار نمیکنند فرضیهی اثر جغرافیا را به کلی رد کرده بودند. کتاب در اسارت جغرافیا با زبانی بسیار ساده و روایتی پرمغز ادعای بیاثر بودن جغرافیا را رد میکند. مرزهایی هم که بر اثر عوامل جغرافیایی شکل گرفتهاند به دلیل میل فزونخواهی و توسعهی هر چه بیشتر باز هم محکوم به مناقشهاند. جهان ناآرام است و ناآرام خواهد ماند و تیم مارشال در قالب ده نقشه آن را بیان میکند.
در اسارت جغرافیا
نویسنده: تیم مارشال
مترجم: مرجان رضایی
ناشر: مرکز
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۳۴۶
کتاب خواندن یک فرآیند تدریجی و خیلی دیربازده است. کتابهای معدودی هستند که با خواندنشان بتوانی به یک بینش خاص برسی. عموماً دانش و تجربهای که از کتاب خواندن انتظار میرود با خواندن کوهی از کتابها و رسوب تدریجی محتوایشان در ذهن پدید میآید. یک فرآیند کند و دیربازده که البته خروجی گرانبهایی به دست میدهد. در این میان کتابهایی هم هستند که حکم گوشت بدون استخوان و چربی را دارند.
پروتئین محضاند. بلافاصله بعد از خواندنشان حس میکنی چیزی به تو اضافه شده است. کتاب در اسارت جغرافیا را میتوان از جملهی این کتابها به حساب آورد.
در اسارت جغرافیا از آن کتابهاست که بعد از خواندنشان میتوانی در یک مهمانی بروی جلوی نقشهی جهانی که احتمالاً به دیوار منزل فرد میزبان آویخته شده و کشور به کشور شروع کنی به گفتن شرایط جغرافیایی و چالشهای گذشته و حال و آیندهی تمام کشورهای جهان. به موقعیت کریمه در اوکراین اشاره بدهی و خواستهها و کمبودها و تمناهای تاریخی روسیه را روایت کنی تا برسی به اینکه چرا روسیه به کریمه حمله کرد و آن را از اوکراین گرفت.
به سینکیانگ اشاره کنی و نشان بدهی که چطور موقعیت جغرافیایی خاصش باعث شده تا چین در آن جا مسلمانکشی راه بیندازد و بعد هم تبت را نشان بدهی و در باب رقابت چین و هند در آینده سخنسرایی کنی. از آمریکا حرف بزنی و جنگهای قرن نوزدهم آمریکا و چه میشد اگر اسپانیا از فلوریدا خارج نمیشد و مکزیک ایالتهای غربی آمریکا را تخلیه نمیکرد و… از اروپا بگویی و رابطهی آلمان و فرانسه و روسیه و رویای اتحادیهی اروپا و چالشهای یونان و عقبافتادگی اسپانیا و ایتالیا و جزیرهی خاصی به نام انگلیس.
از بیمعنا بودن مرزهای جغرافیایی در آفریقا و خاورمیانه بگویی و اینکه این مرزها توسط اروپاییها کشیده شدهاند و هیچ تدبیری نداشتهاند و چه چالشها که بر سر این مرزها به وجود آمده و آیندهی ایران چگونه است و بعد دعوای هند و پاکستان که دامنهاش به افغانستان کشیده شده و پیدایش مسئلهای به نام طالبان و بعد هم داعش.
موقعیت عجیب و غریب شبه جزیرهی کره و بخش جنوبی و شمالی آن که میتواند تبدیل به یک جنگ جهانی شود و بعد هم با اطلاعات و پیشبینیهای عجیب و غریب در مورد آب شدن یخهای زمین و قابل سکونت شدن قطب شمال میزبان و سایر میهمانان را به عمق دانش خود واقف کنی. دانشی که با صرف چند ساعت خواندن کتاب در اسارت جغرافیا به دست آمده.
عنوان فرعی کتاب این است: «ده نقشه که همهی آموختنیها را دربارهی سیاست جهانی بیان میکند.»
کتاب ده فصل دارد و در هر یک از فصلها سراغ یکی از کشورهای بزرگ، مناطق جغرافیایی یا قارههای جهان رفته است: روسیه، چین، آمریکا، اروپای غربی، آفریقا، خاور میانه، هند و پاکستان، کره و ژاپن، آمریکای لاتین و شمالگان.
یکی از پرفروشترین کتابهای سالهای اخیر در باب علل توسعه و عدم توسعهی کشورها، کتاب چرا ملتها شکست میخورند دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون بود. کتابی که توسعهی نهادها و رشد دموکراسی را عامل اصلی پیشرفت و عدم پیشرفت کشورها اعلام میکرد. یکی از ضعفهای اصلی آن کتاب نپرداختن به عامل جغرافیا در رشد و توسعهی کشورها بود. نویسندگان آن کتاب در فصل نظریههایی که کار نمیکنند فرضیهی اثر جغرافیا را به کلی رد کرده بودند.
تقلیل اثر جغرافیا به گرمسیری یا سردسیری بودن یک کشور و یا قابلیتهای گونههای گیاهی و جانوری و بهرهوری کشاورزی دو نظریهای بودند که نویسندگان «چرا ملتها شکست میخورند» با ارائهی چند مثال نقض سعی کرده بودند به کل نسخهی اثر جغرافیا بر رشد و توسعهی کشورها را بپیچند. کتاب در اسارت جغرافیا با زبانی بسیار ساده و روایتی پرمغز به زیبایی ادعای بیاثر بودن جغرافیا را رد میکند.
پیشفرض نویسندهی کتاب این است که ما در عصر دولت-ملتها زندگی میکنیم و زندگی خواهیم کرد. واحدهای جغرافیایی مشخصی که توسط چیزی به نام مرز از هم جدا شدهاند. افراد داخل هر مرز هموطن و افراد خارج از هر مرز خارجی و بیگانه محسوب میشوند. پیشفرض او این است که در بسیاری موارد عوامل جغرافیایی باعث شکلگیری مرزها شده است. اما با همهی اینها جغرافیا یعنی محدودیت:
«همهی رهبران در حصار جغرافیا اسیرند. کوهها، رودخانهها، دریاها و شن و ماسه انتخابهایشان را محدود میکند.»
هر کشوری برای رشد و توسعه میلی بینهایت دارد و جغرافیای هر کشوری محدودیتهایی را ایجاد میکند. جغرافیای کشورهای مختلف در مقابل هم باعث ایجاد تعارض منافع میگردد و این تعارضات و درگیریها است که جهان اطراف ما را در مقیاسی بزرگ برساخته است. در مورد کشورهایی هم که جغرافیا عامل طبیعی شکلگیری مرزها نبوده (همچون آفریقا و خاورمیانه که ارادهی استعمارگران عامل شکلگیری مرزها بوده) مناقشات بر سر جغرافیا چند برابر است.
تیم مارشال، تحلیلگر امور بینالملل شبکهی اسکاینیوز آن قدر عاقل هست که جغرافیا را تنها عامل موثر نداند. او اذعان میکند که بشر با رشد فناوری میتواند بر عامل جغرافیا و محدودیتها غلبه کند؛ اما نظرش این است که در موقعیت کنونی و در آیندهی نزدیک همچنان جغرافیا عامل بسیار مهم و اثرگذاری خواهد بود.
در بخشهای بسیاری تیم مارشال فراتر از ذات جغرافیا حرکت میکند. انگیزههای ایدئولوژیک آمریکا برای گسترش آزادی و دموکراسی را با تفاوت نگرشی چینیها مقایسه میکند که برایشان فردیت اهمیتی ندارد و فقط جمع است که مهم است. هر دو کشور چین و آمریکا به دنبال نفوذ در سراسر جهان هستند.
آمریکا به دنبال ایدئولوژی خود است و چین به دنبال اقتصاد و بازار برای کالاهای خودش. تیم مارشال دیگرهراسی قومیتها در خاورمیانه را مطرح میکند و این نکته که شاید ارزش دیگرخواهی و دیگریپذیری که اروپاییان و آمریکاییها خواهان تحمیل آن به تمام جهان هستند در اینجا کاربرد نداشته باشد. نظریهی تقسیم عراق به سه ناحیه (شیعهنشین- سنینشین و کردنشین) را مطرح میکند.
اما میداند که تغییر دادن مرزها در جهان امروز دیگر به راحتی نیست. مرزهایی که بر اثر عوامل جغرافیایی شکل نگرفتهاند محکوم به درگیریاند. مرزهایی هم که بر اثر عوامل جغرافیایی شکل گرفتهاند به دلیل میل فزونخواهی و توسعهی هر چه بیشتر باز هم محکوم به مناقشهاند. جهان ناآرام است و ناآرام خواهد ماند و تیم مارشال در قالب ده نقشه آن را بیان میکند.
ذات کتاب فشرده و خلاصه و گذرا گفتن است. همین باعث میشود که کتاب به سرعت خوانده شود. اما مسلماً در هر کدام از روایتها ناگفتههای بسیاری باقی هستند. خیلی از مسائل بیش از حد ساده شدهاند. در حقیقت تیم مارشال در کتاب در اسارت جغرافیا یک مدل بیاندازه سادهشده از مناقشات جهانی را ارائه میدهد. مدلی که نسبتش با واقعیتهای روز و آیندهی جهان مثل نسبت یک کرهی جغرافیایی با خود کرهی زمین است.
اما کسی میتواند جذابیتهای یک کرهی جغرافیایی و چرخاندنش و نام کشورهای مختلف را در نظر آوردن و رنگهای و نقشههای هر کدام را در کسری از ثانیه دیدن انکار کند؟ مسلماً خیر.
در اسارت جغرافیا مثل یک کرهی جغرافیایی جذاب است. اما خب، در کرهی جغرافیا قارهی آفریقا خیلی کوچکتر از اندازهی واقعیاش به تصویر کشیده میشود و در واقعیت از آنچه که فکر میکنیم خیلی پهناورتر است و همینطور خیلی واقعیتهای جغرافیایی دیگر. در اسارت جغرافیا یکی از پرفروشترین کتابهای بازار کتاب آمریکاست که در ایران هم ظرف چند ماه سه ترجمه از آن منتشر شده است. من خودم به اعتبار نشر مرکز، ترجمهی مرجان رضایی را خواندم و راضی بودم. با توجه به لحن سادهی کتاب احتمالاً دو ترجمهی دیگر نیز قابل قبول خواهند بود.
[…] «قدرت جغرافیا»ی تیم مارشال را خواندم. قبلا از او کتاب «جبر جغرافیا» را خوانده بودم و بسیار لذت برده بودم. «قدرت جغرافیا» […]
[…] کتاب «در اسارت جغرافیا» را میخوانم. کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» یک […]