دوپینگ خانواده‌های مهاجرفرست

دوپینگ خانواده‌های مهاجرفرست

یادداشت‌های مطبوعاتی
یادداشت منتشرشده در روزنامه دنیای اقتصاد مورخ ۳۰ آبان ۱۳۹۹. «مهاجرت‌های بین‌المللی» از پدیده‌های درحال رشد جامعه بشری است. در سال‌های اخیر جمعیت مهاجران جهان روز به روز درحال افزایش است؛ به‌گونه‌ای‌که مهاجرت یکی از مسائل بزرگ سیاست‌گذاری در اکثر کشورهای جهان شده است. بنا بر آخرین گزارش‌های سازمان بین‌المللی مهاجرت، جمعیت مهاجران جهان به ۲۷۲ میلیون نفر رسیده است. این رقم معادل ۵/ ۳ درصد جمعیت کل کره زمین است. ۵/ ۳ درصد از جمعیت جهان در سرزمینی زندگی می‌کنند که در آن به دنیا نیامده‌اند. روند رو به رشد مهاجرت‌های بین‌المللی از قرن بیستم شتاب گرفت و از نیمه دوم این قرن به‌صورت نمایی درحال افزایش است. یکی از بزرگ‌ترین کریدورهای مهاجرتی جهان، مهاجرت اتباع جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته از شوروی سابق (کشورهای CIS) به روسیه است. در ۳۰…
Read More
دیگری بودن به روایت عالیه عطایی

دیگری بودن به روایت عالیه عطایی

کتاب‌باز
چشم سگ مجموعه داستان رنگارنگی است؛ هم از حیث شخصیت‌های داستانی و هم از حیث جغرافیای وقوع حوادث داستان‌ها. مجموعه‌ای از ۷ داستان کوتاه که نخ مرئی «تهران» و نخ نامرئی «دیگری بودن» آن‌ها را به هم پیوسته می‌کند. تهران در مرکز وقایع اکثر داستان‌های «چشم سگ» قرار دارد. مهاجران افغانستانیِ داستان‌های چشم سگ توانمندند و مال و مکنت دارند اما درد دیگری بودن مهاجر نیازمند و توانمند نمی‌شناسد. دردی که هنر عالیه عطایی در داستان‌هایش توصیف آن بوده است. چشم سگ نویسنده: عالیه عطایی ناشر: چشمه نوبت چاپ: ۲ سال چاپ: ۱۳۹۸ تعداد صفحات: ۱۴۹ فایل صوتی این نوشته: کتاب چشم سگ مجموعه داستان رنگارنگی است؛ هم از حیث شخصیت‌های داستانی و هم از حیث جغرافیای وقوع حوادث داستان‌ها. مجموعه‌ای از ۷ داستان کوتاه که نخ مرئی «تهران» و نخ نامرئی «دیگری بودن» آن‌ها را به هم پیوسته…
Read More
اولین شناسنامه و کهن‌الگوی زن ایرانی

اولین شناسنامه و کهن‌الگوی زن ایرانی

دیاران, سپهرداد
اولین شناسنامه بر اساس قانون جدید هم صادر شد. ریحانه دختر ۱۲ ساله‌ای بود که توانست صاحب‌شناسنامه شود. یک سال پیش منتظر این خبر بودم. اما خب، این‌جا ایران است. همه‌چیز کند پیش می‌رود. خیلی کند. راستش زیاد خوشحال نشدم. شاخصی که برای خودم گذاشته‌ام بچه‌ی میم است. هر وقت او شناسنامه‌دار شد یعنی که قانون اجرایی اجرایی شده. منتظرم ببینم کی به بچه‌ی او شناسنامه می‌دهند. نمی‌دانم چرا یاد مناظره‌ی پارسال خبرگزاری فارس افتادم. به من گفتند تو برو با مخالف‌ها مناظره کن. گیر خبرگزاری فارس و این‌ها را نداشتم. هر جا باشد می‌روم حرف می‌زنم. تریبون تریبون است. حرف شخصی من نبود که بخواهم فاز تعصب و جناح‌بندی سیاسی بگیرم.  اما من آدم بحث و جدل و مناظره نیستم. فقط چون یارم حاج‌آقا بود، دلگرم شدم. آخوندهایی که…
Read More
در قالب دیگری در آمدن…- درنگی بر مرگ یزدگرد

در قالب دیگری در آمدن…- درنگی بر مرگ یزدگرد

سپهرداد
عنوان فرعی مرگ یزدگرد این بود: مجلس شاه‌کشی. بعد از سیاوش‌خوانی و سهراب‌کشی، دلم از شاهان نمایشنامه‌های بیضایی خون بود. شاهان بیضایی سیاست‌مدارانی خبره بودند. کسانی که از برای تخت قدرت از هیچ دسیسه‌ای ابا نداشتند. به خصوص توی سهراب‌کشی که بُعدِ تقدیرگرایانه‌ی پسرکشی از قصه‌ی رستم و سهراب گرفته شده بود و مرگ سهراب به دست رستم یک بازی شاهانه جلوه داده شده بود؛ آن‌گاه که افراسیاب سهراب را بال و پر داد که به جنگ ایرانیان برود. می‌دانست که رستم با سهراب روبه‌رو خواهد شد. اندیشیده بود که چه سهراب کشته شود و چه رستم، هر دو ضربه به ایرانیان خواهد بود. چه پسرکشی و چه پدرکشی، هر دو شوم بودند. وقتی هم که اتفاق افتاد و رستم دشنه‌اش را در پهلوی سهراب فرو برد، کیکاووس از دادن…
Read More
سیاوش‌خوانی

سیاوش‌خوانی

سپهرداد
به نظرم باید این سه تا کتاب را پشت سر هم خواند: ۱. سووشون سیمین دانشور ۲.سیاوش‌خوانی بهرام بیضایی ۳. سوگ سیاوش شاهرخ مسکوب اولی سرشته بودن داستان زندگی سیاوش با جان و دل ایرانیان را با بیانی زنانه روایت می‌کند. دومی خود داستان سیاوش را در قالب یک نمایشنامه‌ و با تمام شخصیت‌های ریز و درشتش به حماسی‌ترین شکل ممکن روایت می‌کند. سومی فاصله می‌گیرد و معنای تک تک کردارها و صحنه‌ها و قصه‌های سیاوش را از دل شاهنامه و اسطوره‌ها می‌ریزد روی داریه‌ی نقد و تحلیل و تو را به شناخت عمیق‌تر قصه‌ی سیاوش می‌رساند. من اکنون از خواندن سیاوش‌خوانی برگشته‌ام و هنوز در عجبم که چه‌قدر این کتاب خوب بود. کتابی که نمی‌توانستم بخش‌هایی از آن را بلند بلند نخوانم. بس که نثرش تراش‌خورده و شیشه‌ای بود.…
Read More
برافروخته نگاه داشتن چراغ دانایی

برافروخته نگاه داشتن چراغ دانایی

یادداشت‌های مطبوعاتی
یادداشت منتشرشده در شماره روز ۱۸ آبان ۱۳۹۹ روزنامه اعتماد به مناسبت حمله انتحاری به دانشگاه کابل. وارد سایت دانشگاه کابل که می‌شوی، اولین پیامی که می‌بینی پیام رئیس دانشگاه کابل (دکتر محمد عثمان بابری ) است. با نقل قولی از نلسون ماندلا شروع می‌کند که "آموزش سلاحی است که می تواند جهان را تغییر دهد." و بعد خیلی کوتاه ادامه می‌دهد: «سه دهه جنگ شرایطی را به وجود آورد که تحقق نیازهای اساسی تلاش اصلی جامعه در کشور ما بود. اما اکنون ، ما شاهد نسل جدید و بسیار متفاوت تری هستیم که از لحاظ یادگیری و کمک به توانبخشی افغانستان با قدرت دانش و خرد و در واقع ، آن یک دهه تغییر در قدرت نرم است.»  اما تنها اقشار نخبه‌ی افغانستان نیستند که نیاز به آموزش و…
Read More
داستان پرمشقت مهاجرت دو نوجوان افغانستانی

داستان پرمشقت مهاجرت دو نوجوان افغانستانی

کتاب‌باز
فقط با یک گره رمانی است نوشته محمد میلانی که با جزئیات فراوان ماجرای سفر اسماعیل و شمایل دو نوجوان افغانستانی را از هرات به تهران روایت می‌کند. یک سفر خطرناک و پرماجرا برای دو نوجوانی که در طول سفر تجربیاتی به دست می‌آورند که آن‌ها را از دوران نوجوانی خارج می‌کند. در این یادداشت رمان با تکیه بر الگوی سفر قهرمان بررسی شده است. فقط یا یک گره نویسنده: محمد میلانی ناشر: بوتیمار نوبت چاپ: ۱ سال چاپ: ۱۳۹۴ تعداد صفحات: ۴۳۴ دیدن کودکان کار یکی از مناظر پرتکرار زندگی در شهرهایی بزرگ مثل تهران شده است. کودکانی که سر چهارراه‌ها شیشه پاک می‌کنند و دستفروشی می‌کنند. کودکانی که با کیسه‌ای بزرگ بر دوش‌شان تا کمر داخل سطل آشغال‌های سر کوچه‌ها خم می‌شوند. کودکانی که در کوره‌های آجرپزی با دست‌هایی پینه‌بسته مشغول کارند و……
Read More

بی‌وطن!

سپهرداد
۱. مستند «عیّار تنها» را دیدم؛ فیلمی ۵۵ دقیقه‌ای در باب زندگی بهرام بیضایی. خوش‌ساخت بود. علاء محسنی توانسته بود تصویری فشرده و جذاب از زندگی و زمانه‌ی بهرام بیضایی به همراهی موسیقی متن فیلم‌های او ترسیم کند.  سانسور دمار از روزگار بهرام بیضایی درآورده بود. چه از زمان وقوع انقلاب که «مرگ یزدگرد سوم» و «چریکه‌ی تارا»یش ممنوع‌الپخش شد. چه در زمان جنگ که «باشو، غریبه‌ی کوچک»ش را چند سال بایکوت کرده بودند و چه در سال‌های بعد که به او مجوز ساخت فیلم نمی‌دادند. ولی یک چیز بهرام بیضایی برایم ستودنی بود: سیاهه‌ی کتاب‌ها و نمایش‌نامه‌ها و فیلم‌نامه‌هایش. در جای جای فیلم جلد کتاب‌هایی که نوشته و نقل‌قول‌هایی از نمایش‌نامه‌هایش آورده می‌شود. به او اجازه نمی‌دادند که فیلم بسازد. اما او دست از کار نکشید. هیچ وقت دست از کار…
Read More
پیامک‌های کلاه‌برداری جدید: کلیشه‌های ذهنی ایرانیان در مورد مهاجران افغانستانی

پیامک‌های کلاه‌برداری جدید: کلیشه‌های ذهنی ایرانیان در مورد مهاجران افغانستانی

یادداشت‌های مطبوعاتی
«سلام ارباب گلممد افغان هستوم. پسرعموی عبدلا که ب کت شوما کار مکرد گوفتم دگربرشوما پیغام فرستادم حقیقت یک مقدار سکه تلا پیدا پیدا کردوم یک پادشا روشون هست و چن تا مجسمه تاجدار است نوشته برجان خود دارند گوفتم ببینم متانی بر مه فروشانشان کنی هر چه باشد نسف بر شوما باشد نسف بر مه باشد. زنگ بزند.» این پیامکی است که این روزها ممکن است به شما هم ارسال شده باشد. یکی از دوستان پیامک مشابه دیگری نیز با این متن دریافت کرده بود: «سلام اقامهندس حال شما خوبس من عبدالله هموطن افغانی هستم من سه چهارسال پیش براکارری نزدشماآمدم کارمن حفاری ست درحقیقت من درحفاری یک کوزه سکه تلاقدیمی آسار باستانی پیداکردم من درایران آشنانداشتم پیغام دادم بشما اگرمیتانی ازپیش ماکمک کن نسف دو تامان» پیامک‌های یافتن…
Read More