این جیمز جویس هم لعنتی بودها!
تجربهی خواندن داستان مردگان جیمز جویس هشدار: خطر لو رفتن داستان مردگان- میتوانید قبل از خواندن این نوشته داستان را از مجموعه داستان «دوبلینیها» یا مجموعهی «بهترین داستانهای کوتاه جیمز جویس» بخوانید. من ترجمه ی احمد گلشیری را خواندم. اعتراف میکنم که 45 صفحهی اول از 70 صفحهی داستان را خیلی کند و طی چند نشست خواندم. دو سه بار هم پیش خودم گفتم چرا به این میگویند شاهکار جیمز جویس؟ خبری از سیال ذهن و لفاظی و این حرفها هم نبود که تقصیر ترجمه بیندازم. داستان یک مهمانی سالیانه بود. سه خواهر سالخورده بهرسم سالهای گذشته مهمانی شب کریسمس برگزار میکردند. ورود مهمانها. برفی که در سراسر کشور ایرلند شروع به باریدن کرده بود. سرمای بیرون. گرمای خندهها و گپ و گفت های کسالتآور آدمهای توی مهمانی. پیانو…