سفر به جی – ۷
حجرههای توی میدان نقش جهان پر بودند از صنایع دستی اصفهان. بازار اصفهان پر بود از مغازههای خاتمفروشی و مینافروشی و حکاکیها. از مغازهای گز اصفهان خریدیم. گز بلداجی نخریدیم. گز کرمانی خریدیم. فروشنده پسرکی بود که با لهجهی غلیظ اصفهانیاش به هیچ وجه راضی به تخفیف دادن نبود. به زور 2هزار تومان را بهش ندادیم و از مغازهاش با بستههای گز فرار کردیم. بستههای گز قیمت نداشتند. فقط تاریخ تولید و انقضا داشتند. وقتی از مغازههای هنرفروشی(خاتم و مینا و حکاکیها و...) رد میشدیم به این فکر کردم که چهقدر خوب است که این مغازهها سر پا اند. چه قدر خوب است که هنرهای دستی میتوانند فروش بروند و به احتمال زیاد خوب هم میفروشند. چون که اینجا نقش جهان است و شهرتی عالمگیر دارد و حتم هر باب…