پناهگاه میرزا
گرافیتیهای میرزا را اولین بار حین یکی از پرسهزنیها با دوچرخه در شهر دیدم. یکجایی کنار یکی از مسیلهای تهران ایستادم تا نفسی تازه کنم و آبی بنوشم که یکهو دیدم آن دست مسیل، آنجا که محل عبور و مرور نیست یک نقاشی خاص با رنگ قرمز ضدزنگی بر سینهی دیوار سیمانی پشت یک ساختمان خودنمایی میکند. بعدها مشابه آن نقاشیهای دیواری را توی عکسهای این طرف و آن طرف دیدم. فهمیدم که صاحب این نقاشیها برای خودش سبکی دارد و نامش میرزا است. دیدار نمایشگاه گرافیتیهایش هم یکهو و خیلی ناگهانی پیش آمد. شنیدن پیشنهاد تا لباس پوشیدن و آماده شدن برای حرکت به گوشهی غربی تهران شاید نیمساعت هم طول نکشید. به خاطر همین بدون هیچ پیشزمینهای به دیدار گرافیتیهایش شتافتم. راستش را بگویم توی نقاشیهایش دنبال روایتی…