۱- “امروزه شکل های عجیب و غریب و ناشناخته ای از فحشا وجود دارد که در قیاس با آن فحشای واقعی، حرفه ای شرافتمندانه و درست به حساب می آید . چون در فاحشه خانه حداقل در مقابل پول چیزی عرضه می گردد.”
عقاید یک دلقک/ هاینریش بل
۲- لنا ادلوند و اولین کورن، دو اقتصاددان زن، چندین سال قبل مقالهای با “عنوان نظریهی روسپیگری” در نشریهی معتبر اقتصاد سیاسی منتشر کردند. تلاش آنها برای مدلسازی پدیدهی روسپیگری با همهی کاستیها و کمبودهایش مورد توجه قرار گرفت.
قبل از آنها گری بکر نظریهی ازدواجش را ارائه داده بود. در نظریهی اقتصادی ازدواج، گری بکر از تحلیل بازار برای پاسخ به این سوال استفاده کرده بود که چه کسی، کجا و به چه دلیل ازدواج میکند. او نوشت: “انتخاب شریک زندگی یک بازار است و ازدواج تنها زمانی اتفاق میافتد که هر دو فردی که در این بازار در جستوجو هستند پیشبینی کنند در شرایط تازه- بعد از ازدواج- منتفع شوند. در واقع اگر معامله ازدواج سودآور باشد انتظار تحقق آن وجود دارد.” بکر در نظریه خودش از فاکتورهای غیرپولی استفاده کرد که از جمله این فاکتورها میتوان به عشق رمانتیک و همراهی همیشگی اشاره کرد. در واقع در تابع سود-زیان ازدواج عوامل غیرپولی مختلفی وارد میشوند که هر یک از آنها در سطح رضایت فرد از ازدواج و آمادگی وی برای ورود به این شرایط تازه اثرگذار است. بکر یکی از دلایل مهم برای ازدواج را به دنیا آمدن فرزندانی دانست که میتوانند عشق و علاقه والدین را داشته باشند.
در نظریهی روسپیگری، ادلوند و کورن میپذیرند که همسران و روسپیها دقیقاً مثل هم نیستند. در حقیقت همسر یک مرد از نظر اقتصادی بسیار برتر از یک روسپی است… کالای برتر کالایی است که با افزایش درآمد میزان استفاده از آن بیشتر میشود و کالای پست با افزایش درآمد تمایل به استفاده از آن کم میشود. با فرض همسر و فاحشه به عنوان کالا، همسر یک کالای برتر است و فاحشه یک کالای پست. ادلوند و کورن با استناد به این مدل میگویند که روسپیگری در کشورهای صنعتی و اقتصادهای ثروتمند دنیا کمتر از کشورهای فقیر دیده میشود و تقاضا برای آن کمتر است. یکی از مهمترین تفاوتهایی که روسپی با همسر دارد برقراری رابطه جنسی بارور است که منجر به تولد فرزندی در خانواده شود. با وجود اینکه نظریه اقتصادی روسپیگری تلاش کرده مسائل انسانی را در یک مدل اقتصادی ترسیم کند ولی رفتارهای انسانی را بسیار ساده تعریف کرده. این نظریه سعی کرده به چند سوال مهم پاسخ بدهد. از جمله اینکه چرا روسپیها درآمد بالایی دارند؟
به نظر ادلوند و کورن دلیل درآمد بالای روسپیها این نیست که در فضایی پرتنش و پرخطر کار میکنند و احتمال زندانی شدن یا بیمار شدن دارند، بلکه دلایل دیگری دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرد. ادلوند و کورن در مقالهشان نوشتند: «ازدواج میتواند منبع مهمی از درآمد برای یک زن باشد. بنابراین زنان روسپی برای جبران هزینه فرصتی که به دلیل شغل خود از دست میدهند و فرصت ازدواج را از بین میبرد باید دستمزدهای بالاتری دریافت کنند.»
ولی این نظریه کاستیهای زیادی دارد. در واقع یکی از فرضیاتی که باید وجود میداشت این است که همواره راه سومی هم وجود دارد یعنی زنی که کار میکند و در شغل خود پیشرفت کرده است ولی ازدواج نمیکند. این فرض در مدل دیده نمیشود زیرا فرض شده است که با ازدواج تنها فرصت فعالیت در حوزه شغلی روسپیگری برای زن از بین میرود به همین دلیل فقط همین دو موضوع مورد مطالعه قرار دارند. از طرف دیگر تاکید بر مطلوبیت وجود فرزندان در خانواده هم بسیار بحثبرانگیز است. در اغلب کشورهای غربی نرخ باروری با افزایش سطح درآمد و ثروت خانوارها تنزل یافته است. آمارها نشان میدهد با افزایش ثروت نهتنها مردان، روسپیهای کمتری را خریداری میکنند بلکه تمایلشان برای داشتن فرزند هم کمتر میشود و تعداد فرزندان در خانوادههای ثروتمند کمتر از خانوادههای فقیر است. ۱
۳- استیون لویت و استیفن دابنر در کتاب خودشان freakonomics در مورد این که چرا روسپیها از معمارها بیشتر درآمد دارند صحبت کردند. به نظر لویت چهار عامل در تعیین دستمزد اثرگذار است: تعداد افراد با استعداد بالقوه، مهارت خاصی که آن شغل نیاز دارد، ناخوشایند بودن شغل و میزان تقاضا.
یک فاحشه از یک معمار درآمد بالاتری دارد، چون که: عرضهی فاحشهها بالقوه کم است. مهارت یک فاحشه تخصصی نیست، اما در زمینهای تخصصی به کار گرفته میشود. ناخوشایند و زننده است. و تقاضا برای آن زیاد است.
جلد دوم کتاب freakonomics ، چهار سال بعد از جلد اول در سال ۲۰۰۹ با عنوان superfreakonomics منتشر شد. کتابی که تا به امروز بیش از یک و نیم میلیون نسخه فروش داشته است. استیون لویت و استیفن دابنر جلد دوم را با یک پرسش تکراری شروع کردهاند. چرا فاحشهها از معمارها بیشتر درآمد دارند؟ اما این بار جواب این سوال یک فصل کامل را به خودش اختصاص داده است و شامل آمار و ارقام فراوانی میشود. کتاب را یکی از خوانندگان وبلاگ، آقای مجتبا حاجیقاسمی به دستم رساندند. با توجه به محتوای فصل اول و نیز موضعگیریهای نویسندگان در فصلهای بعد بعید میدانم ترجمهی این کتاب به بازار کتاب ایران وارد شود. ولی به نظرم خواندن خلاصهای از فصل اول این کتاب دربارهی اقتصاد زنان خیابانی خالی از لطف نیست. به دلیل کثرت واژههایی که وجودشان میتواند در وبلاگ سپهرداد را تخته کند، ترجمه را در یک فایل پیدیاف قرار دادهام: