روزهای آخر ترم در کالج گرین
خب این روزها همه توی کالج گرین مشغول خرخوانی امتحانهای هفتهی بعد هستند. چند نفری هم که کشورهایشان نزدیک است (اندونزیاییها، مالزیاییها، بعضی فیلیپینیها و...) اول هفته رفتند خانهشان تا هفتهی بعد برای امتحانها برگردند. این را از خلوتی زمین بدمینتون و تنیس روبهروی اتاقم میفهمم. هفتههای پیش هر روز دم غروب تا ساعت ۱۰-۱۱ شب ملت مشغول بازی میشدند. راکت و توپ در اختیار است. میرویم به نگهبانی میگوییم و او اسممان را یادداشت میکند و توپ و راکت میدهد. اما این روزها دیگر کسی بدمینتون بازی نمیکند. من و کاشف هم دیگر کمتر میرویم بوتانیک گاردن برای دویدن و پیادهروی دم غروب. یک زمانی هر روز میرفتیم حداقل ۴۵ دقیقه توی بوتانیک گاردنز میدویدیم. هر دویمان خوب لاغر شده بودیم. من حتی رانهایم که به خاطر دوچرخهسواری پیوسته…