به زیارت شیخ احمد جامی
چند سال پیش که به افغانستان میرفتیم، حسرت دیدن تربت جام به دلم مانده بود. از کمربندی شهر رد شده بودیم. دیر شده بود و راننده میگفت که مرز را بعد از ساعت ۴ عصر میبندند. باید زودتر برویم. آن بار از کنار شهر تربت جام فقط رد شده بودیم. این بار اما فرصتش را داشتم.یک بار دیگر هم هوس تربت جام به دلم افتاده بود. یادم نیست چند سال پیش بود. رفته بودم ترمینال مشهد و احتمالا منتظر اتوبوس به سمت تهران بودم. سمت دیگر ترمینال پر بود از بنزهای ۳۰۲ و اتوبوسهایی خیلی خستهای که رانندگانشان داد میزدند تربت جام تربت جام. الانها که دیگر اصلا نمیشود ۳۰۲ دید در ترمینالها. همانموقع هم کمیاب بود. یادم میآید تابستان بود. روی سقف ۳۰۲ها هم بلااستثنا کولر آبی آبسال ۴۰۰۰…