پیمان حقیقت‌طلب

متولد ۶ دی ۱۳۶۸ تهران.

مدرسه: از همان سال اول ابتدایی تا سال آخر پیش‌دانشگاهی از دم دولتی. ابتدایی و راهنمایی: امام جواد. دبیرستان: دکتر شریعتی تهرانپارس. پیش‌دانشگاهی: شهید رجایی میدان امامت. 

۱۳۸۷: کنکور: رتبه‌ی خوب. مهندسی مکانیک دانشگاه تهران.

۱۳۹۲: کار یافتن در یک کارخانه‌ی ماشین‌سازی: ساخت استراکچرهای فلزی پالایشگاه بندر عباس و مخازن دخیره‌ی پتروشیمی فارابی و ونیران و… 

۱۳۹۳: دوباره دانشجو شدن: سیستم‌های اقتصادی اجتماعی، صنعتی شریف.

۱۳۹۴: همچون نیسانی که هر جا بار بخورد می‌رود، من هم بار خورد و عازم و ایلان و ویلان یک شرکت بیمه شدم. عنوان شغلی: کارشناس بیمه های مهندسی و انرژی. کسب تجربه ی یک کار اداری.

۱۳۹۵: پایان کار اداری. شروع کار تحقیقاتی و بعد اجرایی در زمینه‌ی ادغام مهاجران در یک جامعه: پیش به سوی نگاهی انسانی به چند میلیون مهاجر حاضر در ایران. شروع دیاران.

۱۳۹۸: تصویب اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی که ۳ سال تلاش گروهی دیاران یکی از عوامل به نتیجه رسیدنش بود

۱۳۹۸: ۳۰ سالگی و شروع یک زندگی جدید: پیمان دوچرخه‌سوار می‌شود.

۱۳۹۸: چاپ کتاب «چای سبز در پل سرخ- سفرنامه‌ی افغانستان».

۱۴۰۰: کسب مقام نخست جایزه‌ی ملی سیاستگزاری در ایران به خاطر مجموعه تلاش‌های دیاران برای به نتیجه رسیدن راه حل مشکل بی‌شناسنامگی فرزندان مادر ایرانی-پدر غیرایرانی.

۱۴۰۱: چاپ کتاب «دایاسپورا: مقدمه‌ای بسیار کوتاه».

۱۴۰۳: دوباره دانشجو شدن: رشته‌ی پابلیک پالیسی مدرسه‌ی لی کوآن یو دانشگاه ملی سنگاپور

۱۴۰۳: چاپ کتاب «بازماندگی از تحصیل کودکان مهاجر در ایران»

صفحه اصلی

آخرین نوشته‌ها

بزرگ‌ترین شکست شاید همان هرگز شکست نخوردن باشد!
بزرگ‌ترین شکست شاید همان هرگز شکست نخوردن باشد!
آبان ۵, ۱۴۰۴
یک فیلمی از برلین هست در جولای ۱۹۴۵ و بعد از جنگ جهانی دوم که تا به حال ۶۸ میلیون بار در یوتیوب بازدید شده است. فیلم از روزهایی است که تقریبا از برلین چیزی باقی نمانده و خاکش را هم دشمنان آل...
دوچرخه‌سوار برلین: در جست‌وجوی مزار عباس معروفی
دوچرخه‌سوار برلین: در جست‌وجوی مزار عباس معروفی
مهر ۱۳, ۱۴۰۴
بعد از چند هفته دوچرخه سوار شدم. آمده بودم مزار عباس معروفی را پیدا کنم اما پیدا نکردم. اصلا از همان اول معلوم بود که پیدا نمی‌کنم.  تند تند اسلایدهای درس رسانه را ساخته بودم فرستاده...
براندنبورگ و مشعل تفکر غرب
براندنبورگ و مشعل تفکر غرب
شهریور ۲۰, ۱۴۰۴
براندنبورگ تور (دروازه‌ی براندنبورگ) نماد اصلی شهر برلین است. این را می‌توانی از شیشه‌های اوبان‌ها (متروها)ی برلین هم بفهمی که اکثرشان منقش به تصویری از براندنبورگ هستند. دروازه‌ای سنگی و با...
آنملدونگ
آنملدونگ
شهریور ۱۸, ۱۴۰۴
صبح بیدار شدم افتادم دنبال کارهای آنملدونگ اتاقم. آنملدونگ یعنی این‌که رسما به حضور شهرداری و مقامات ایالت و شهر برسانی که ساکن فلان خانه شده‌ای. دیشب همین‌جوری الکی درخواست وقت دادم. سایت د...
دویچ‌سمستر کارته علیه دوچرخه: روایتی از خرید دوچرخه در برلین
دویچ‌سمستر کارته علیه دوچرخه: روایتی از خرید دوچرخه در برلین
شهریور ۱۶, ۱۴۰۴
دو تا هم‌خانه‌ای دارم. یکی‌شان مراکشی است. ۲۵ سالش است. سه سال پیش آمده آلمان درس خواند. لیسانسش را گرفته و حالا هم مشغول به کار است. اهل دوچرخه نیست. خیلی هم کم‌حرف است. آن یکی ایرلندی است....
شول توته
شول توته
شهریور ۱۲, ۱۴۰۴
در آلمان رسم است که روز اول مدرسه برای بچه‌ها را با شول‌توته جشن می‌گیرند. شول‌توته چی هست؟ یک کاغذ مخروطی خیلی بزرگ است (گاه هم‌قد خود بچه) که تویش پر از هدیه و شیرینی است. می‌گویند این ...

ارتباط گرفتن با من