مصاحبه با روزنامهی هممیهن در مورد روندهای اخراج مهاجران افغانستانی از ایران در هفتهها و ماههای اخیر. منتشر شده در شماره روز ۲۷ آذر ۱۴۰۲ روزنامهی هممیهن:
ممنوعیت بهکارگیری کارگران افغانستانی در مشاغلی غیر از مشاغل سخت بههمراه وارد کردن فشار به مهاجران افغان ازطریق ندادن اجازه کار، منع دسترسی به خدمات بانکی، منع اجازه خرید و مالکیت و… اتفاق جدیدی نیست اما بهنظر میرسد که امسال جدی گرفته شده و به اعتقاد فعالان اجتماعی این حوزه باتوجه به افزایش ورود مردم افغانستان به کشور و انتقاداتی که طی ماههای اخیر دراینباره مطرح میشود، با نظارتها و محدودیتهای بیشتری هم همراه شده است. طی چندین دهه حضور مهاجران افغان در ایران، همیشه این محدودیتها وجود داشته اما حالا تغییرات دیگری هم رخ داده است، نسل دوم و سوم مهاجران افغان در ایران دیگر به این محدودیتها رضایت نمیدهند. حضور آنها دیگر نه در مناطق حاشیهای و کورهپزخانههای آجرپزی که به کوچهپسکوچههای تمام مناطق شهری رسیده است. آنها را اینروزها در صنفهای متعددی میتوان دید؛ از فروشنده و متصدی باشگاه ورزشی گرفته تا کارگر رستورانها، کافیشاپها، مراکز خدماتی، شهرداری و حتی مشاغل کاذب و… میل کارفرمایان ایرانی هم به استفاده از نیروی کار افغانستانی بیشتر شده است. حالا با اتفاقی که چند روز پیش در البرز رخ داده و ممنوعیت ورودی که چندماه پیش برای ۱۶ استان کشور در نظر گرفته شد، بهنظر میرسد که افغانها شرایط معیشتی سختی را تجربه میکنند و نگرانیشان از تسری ممنوعیتهای شغلی به دیگر شهرهای کشور ازجمله تهران بهعنوان یکی از شهرهای با بیشترین مهاجر افغان، افزایش یافته است.
مریم جعفری
خبرنگار اجتماعی
تشدید برخوردها در ۱۴۰۲
چند روز پیش بود که یحیی رمضانی، معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان کرج، به صاحبان و گردانندگان رستورانها و کافیشاپهای این منطقه اخطار داد که طی ۲۴ ساعت، نسبت به خروج مهاجران افغانستانی غیرمجاز اقدام کنند و در صورت تداوم استفاده از اتباع افغان غیرمجاز، واحد صنفی آنها پلمب خواهد شد. پیشازآن در خردادماه امسال خبر ممنوعیت ورود افغانها به ۱۶ استان کشور ازجمله اصفهان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحالوبختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران، سیستانوبلوچستان، هرمزگان و همدان هم خبرساز شده بود و همزمان پیگیریهای هممیهن از برخی مغازهدارها در این شهرها ازجمله شیراز، مشهد و کرمانشاه هم نشان میدهد که آنها از چندماه گذشته ملزم به اخراج کارگران افغانستانی خود شدهاند. اتاق اصناف استان فارس اواسط اردیبهشتماه ۱۴۰۲ در نامهای به اتحادیههای صنفی شهرستان شیراز اعلام کرد که مغازهداران مجاز به استفاده از مهاجران افغان نیستند و باید از استخدام مهاجران بهعنوان فروشنده، خودداری شود. دراینباره حتی برخی در فضای مجازی اعلام کردند مغازههایی که ازسوی مهاجران افغان اجاره و اداره میشد هم در حال تعطیلی است. در همان بازه زمانی هم مهدی نادری، مدیرکل اتباع خارجی اصفهان، درباره شرایط کاری اتباع خارجی اعلام کرد که کارگران افغان فقط میتوانند در مشاغل سخت فعالیت کنند، استفاده از آنها در فروشگاههای مواد خوراکی ممنوع است و با متخلفان هم برخورد میشود. البته به گفته این مسئول اتباع خارجی در ایران در همان مشاغل سخت هم زمانی میتوانند مشغول بهکار شوند که کارت اقامت و اجازه کار داشته باشند.
فرار کردم
رحمان، یکی از کارگرهایی است که بهدلیل از دست دادن شغلش در رستورانی در شیراز، حالا خودش را به تهران رسانده و در یکی از رستورانهای سنتی در غرب تهران به گفته خودش قلیان میزند. او در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «من سال پیش وارد ایران شدم و از مشهد به شیراز رفتم. چند ماهی در آشپزخانه یک رستوران کار میکردم و قرار بود در صورت رضایت کارفرما، ارتقاء شغلی هم بگیرم. اما بعد از سهماه به من اعلام کردند که مجاز به فعالیت نیستم و تسویهحساب کردند. این تنها مشکل نبود، بلکه مسئله دیگر، دستگیری افرادی مثل من بود که ازسوی پلیس رخ میداد. پلیس تعداد زیادی از دوستانم را دستگیر و به افغانستان برگرداند. کارفرمایی که در شیراز داشتم خیلی زود این موضوع را به من اطلاع داد و خودم را به تهران رساندم.» این کارگر افغان به مشکلات تردد در سطح شهر هم اشاره میکند و ادامه میدهد: «همینجا هم بهواسطه یکی از دوستانم مشغول بهکار شدم اما بهشدت به من توصیه کردهاند که زیاد در سطح شهر تردد نکنم، چون اگر من را بگیرند، آنها نمیتوانند کاری برایم انجام دهند. شبها همینجا میخوابم اما میدانم همین موقعیت هم ثبات ندارد، چون شنیدهام در کرج هم ممنوعیت کاری برای ما گذاشتهاند و قطعاً در تهران هم همین اتفاق میافتد.»
بدون اعتراض برویم
با وجود تمام محدودیتها و ممنوعیتهای شغلی اما حالا نسل جوان افغانها که یا در ایران به دنیا آمده یا از کودکی همراه خانواده به اینجا مهاجرت کردهاند، بهدنبال مشاغل سخت نیستند. کارگری و جانکندن در کورهپزخانهها یا قالیبافی در زیرزمینهای نمور، انتخابشان نیست و منشیگری در مطبها یا باریستایی و سالنگردانی در کافیشاپها را به این وضعیت ترجیح میدهند. مهسا، یکی از آنهاست که به گفته خودش در ایران به دنیا آمده و تحصیلاتش را هم در مدارس ایرانی ادامه داده است. او پاسخگوی تلفنی یکی از رستورانهای زنجیرهای است و در توضیح بیشتر شرایط کاریاش میگوید: «اینکار را پس از سه اخراج پیاپی پیدا کردم. بهعنوان باریستا در یکی از کافیشاپهای تهران کار میکردم اما صاحبکارم گفت که بهدلیل برخی مشکلات نظارتی نمیتواند من را حفظ کند. پس از آن، منشی یک دکتر زنان و زایمان بودم، اما برخورد بیماران با من خوب نبود و بهنوعی تواناییام در مدیریت شرایط را کم کرده بودند. از آن مطب خارج شدم و چند روز بعد بهعنوان کارگر در یک رستوران مشغول بهکار شدم. میزها را پس از رفتن مشتریها تمیز میکردم و شرایط هم خوب بود، اما آنجا هم بعد از یکماه به من اعلام کردند که نیازی به حضورم نیست و باید بروم. حالا اینجا فقط سفارشهای تلفنی را قبول میکنم و با مردم ارتباط ندارم.» او ادامه میدهد: «من در ایران به دنیا آمدهام و همراه این مردم بزرگ شدهام، اما داشتن خانواده افغان را یک امتیاز منفی برای من در نظر میگیرند. تقریباً ۴ سال است کار میکنم اما هیچ بیمه و مزایایی نداشتم. درباره حقوق، تفاوت دیگری با کارگرهای ایرانی نداریم بااینحال اولین شرط شروع کار این است که هر زمانی ما را نخواستند، بدون هیچ اعتراضی برویم.»
با کدام درآمد زندگی کنیم
وضعیت در شهرهای دیگر هم بهتر نیست، یک مهاجر افغان ساکن شهر مشهد با اعتراض به ایجاد محدودیتها در این شهر برای اتباع، در شبکه ایکس نوشته: «من در یک دکان لباسفروشی کار میکردم و تقریباً از دو هفته پیش اخراج شدم. نهادهای صنفی به فروشگاههای ایرانی اعلام کرده بودند که حق استفاده از فروشنده افغانستانی را ندارند.» وضعیتی که منجر به حذف درآمد و مشکلات متعدد برای خانواده او هم شده. او در ادامه نوشته بود: «نگرام که چطور میتوانم از این به بعد مخارج زندگی خانوادهام را تامین کنم. هزینههای زندگی در ایران بالاست و این شرایط، وضعیت را سختتر هم کرده است.»
آمارهای عجیب
نصرالله هم یکی دیگر از مهاجران افغان ساکن ایران است که در برخی رسانههای اجتماعی اعلام کرده، تشدید محدودیتهای شغلی ازسوی ایران برای اتباع افغان، شرایط زندگی را برای آنها دشوار کرده است. در بخشی از صحبتهای او آمده: «مشکلات برای مهاجران افغان هر روز بیشتر میشود و ورود ما را به بسیاری از شهرها ممنوع کردهاند. به ۱۶ استان ایران اجازه ورود نداریم و در صورت مشاهده، ما را دستگیر و اخراج میکنند.» صحبتهای این مهاجر افغان را محمدمهدی دهدار، کارشناس سیاستگذاری مهاجرت هم تایید میکند. او در مقالهای که در اختیار هممیهن قرار میدهد، درباره اینکه ایران چهتعداد مهاجر غیرقانونی را اخراج میکند، نوشته: «برخلاف تصور بسیاری از ایرانیان، اخراج مهاجران غیرقانونی در ابعاد گسترده، همواره در دستور کار ایران بوده و در سالهای اخیر سالانه صدهاهزار نفر از این مهاجران از ایران اخراج شدهاند. آمار منسجمی در ارتباط با تعداد اخراجها منتشر نشده، بااینحال برای رسیدن به تصویری روشنتر از وضعیت اخراج مهاجران غیرقانونی، آمارهای پراکندهای که ازسوی مقامات مختلف اعلام شده است را مرور میکنیم.» به تاکید دهدار درباره آمار اخراج، یکی از منابع قابل استناد، گفتههای فرماندهان مرزبانی ایران است. برایناساس احمد گودرزی، فرمانده مرزبانی فراجا در اول آبانماه ۱۴۰۲ اعلام کرد: «در ۷ماه نخست ابتدای امسال ۷۳۸ هزار و ۷۴۹ نفر از اتباع که بهشکل غیرقانونی وارد کشور شده بودند، از کشور طرد شدند.» همچنین در تاریخ ۶ آذرماه، براساس اعلام مجید شجاع، فرمانده مرزبانی خراسان رضوی: «۲۴ هزار و ۸۸۴ نفر از اتباع کشور افغانستان که بهصورت غیرمجاز در داخل کشور حضور داشتند، طی ١٠ روز، شناسایی و ازسوی مرزبانان استان در نقطه صفر مرزی از منطقه دوغارون، به نماینده کشور افغانستان تحویل داده شدند.» شجاع در مهرماه امسال هم اعلام کرده بود: «حدود ۳۲۸ هزار مهاجر افغانستانی که بهصورت غیرقانونی در نیمهنخست امسال در ایران حضور داشتند، از مرزهای این استان اخراج شدند.» به تاکید این کارشناس سیاستگذاری مهاجرت: «براساس تجربه سالهای گذشته، روند اخراج در نیمهدوم سال، شدت میگیرد و البته نباید فراموش کرد که مسئله مهاجران در چندماه اخیر، در کانون توجه مردم و رسانهها قرار گرفته و همگام با آن، مطالبه اخراج مهاجران غیرقانونی نیز افزایش یافته است. علاوه بر این، وزارت کشور و اداره کل اتباع و مهاجران خارجی بهعنوان متولیان اصلی اجرایی در امور مهاجران در ایران نیز معمولاً در مصاحبهها و جلسات خود ارقامی را در این جلسات ارائه میدهند.»
دهدار در بخشی دیگر از یادداشت خود نوشته: «احمد وحیدی، وزیر کشور، نیز در تاریخ ۸ آذرماه امسال اعلام کرد که تاکنون ۴۰۰ هزار نفر از اتباع غیرقانونی، به کشور خود بازگشت داده شدهاند. قوانین بازدارنده کافی برای جلوگیری از بازگشت مهاجران غیرقانونی اخراجشده نداریم و باید تمهیداتی اندیشیده و این مسئله را حل کنیم. ازسویدیگر علیاصغر بلوکیان، مدیرکل امور اتباع و مهاجران خارجی سازمان ملی مهاجرت، در تاریخ ۲ آبانماه اعلام کرده که از سال ۱۳۹۶ تا نیمهاول سال ۱۴۰۲، حدود ۵ میلیون نفر از اتباع خارجی از ایران اخراج شدهاند. این آمار شامل کسانی است که یا دستگیر شده و بهصورت اجباری از کشور اخراج شدند یا کسانی که خودشان را به مقامات مربوطه معرفی کردند و داوطلبانه خواهان خروج از کشور شدند. در سال ۱۴۰۱ هم بیشاز یکمیلیون نفر اخراج شدهاند. در ۶ ماه نخست امسال هم آمار اخراجها بیش از ۵۵۸ هزار مورد است.» به تاکید دهدار: «ذکر این نکته نیز حائزاهمیت است که بخش قابلتوجهی از مهاجران غیرقانونی بهصورت داوطلبانه و با معرفی خود، به کشورشان بازمیگردند. برای مثال جواد خانی، مسئول مدیریت اتباع غیرمجاز سازمان ملی مهاجرت، گفته که کار بازگرداندن اتباع غیرمجاز از مردادماه امسال آغاز شده است و این روند ادامه دارد که تاکنون ۴۵۰ هزار نفر از افراد فاقد مدارک هویتی و قانونی، از کشور داوطلبانه بازگردانده شدهاند. البته علاوه بر ارقام فوق که ازسوی مقامات ایرانی اعلام شده، وزارت مهاجرین و عودتکنندگان طالبان نیز آمارهایی را دراینزمینه اعلام میکند که شامل مهاجران افغانستانی است که به افغانستان بازگشته یا برگردانده شدهاند. وزارت مهاجرین و عودتکنندگان طالبان در تاریخ ۱۳ آذرماه امسال اعلام کرده که در یکماه حدود ۱۳۴هزار افغانستانی از ایران به افغانستان بازگردانده شدهاند که بهصورت اجباری یا داوطلبانه بوده است. علاوه بر این سخنگوی وزارت مهاجرین و عودتکنندگان طالبان نیز آمار بازگشت مهاجران از افغانستان به ایران در سال ۱۴۰۱ را ۸۲۰ هزار نفر اعلام کرد که ۴۰۰ هزار نفر بهصورت اجباری و بقیه به درخواست خودشان بازگشتهاند. همانطور که روشن است، در زمینه ارقام بیانشده از تعداد مهاجران اخراجی و بازگرداندهشده، اجماعی وجود ندارد و آمارهای موجود بسیار پراکنده و غیرمنسجم است. بنابراین تفاوتهای آماری موجبشده است تا نتوانیم تصویر روشنی از روند اخراجها داشته باشیم. بااینحال مطابق شواهد موجود، اخراج گسترده مهاجران غیرقانونی در دستور کار ایران قرار داشته است.»
کار در حومهها
«نیروی کار کم است و ایرانیها مایل به انجام بسیاری از شغلهایی که مهاجران افغان بهراحتی قبول میکنند، نیستند. اینکه صاحبان مشاغل را از بهکارگیری نیروهای کاری محدودی که در اختیار دارند، محروم میکنند، قابلقبول نیست و شرایط کاری را برای ما سخت میکند.» این صحبتهای یک کافهدار در خیابان شریعتی است که علاقه ندارد نامش در این گزارش منتشر شود. او در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «ما تا یکماه پیش یک کارگر افغان داشتیم و خودش از پیش ما رفت. آن زمان هیچ نهادی به ما درباره ممنوعیت استفاده از این کارگر مهاجر هشداری نداده بود اما شنیدهام که در برخی کافهها و رستورانهای دیگر این ممنوعیت اعلام شده و باید کارگران خود را اخراج کنند.» او درباره اینکه چرا صاحبان این مشاغل تمایل بیشتری به استخدام این افراد دارند، میگوید: «این افراد بهتر کار میکنند، چون مهاجر هستند و شرایط متفاوتتری دارند، بههمیندلیل سعی میکنند مشکلی در کار کردن برای آنها پیش نیاید. میزان درآمدی هم که برای آنها در نظر گرفته میشود، کمتر از نیروی ایرانی نیست و تنها تفاوت در نداشتن بیمه است. ارزش پول ما پایین است و همین مهاجران هم راضی نمیشوند با حقوق کمتر کار کنند.»
این کافهدار البته به این نکته هم اشاره میکند که اجرای چنین قوانین سختگیرانهای برای استخدام نشدن مهاجران نمیتواند منجر به مدیریت و کاهش مهاجرت آنها شود: «درحالحاضر افغانها هم در بخش فروشگاهی، هم کارگاهی کار میکنند. اما بیشترشان در حومه شهر در مشاغل سخت کارگاهی کار میکنند و چطور میتوان این افراد را نظارت کرد. تعداد نیروی کار شاغل در بخشهای فروشگاهی یا رستوران و کافههای شهری که اتباع افغان فعال باشند، آنقدر زیاد نیست که با این ممنوعیتها، منجر به تحقق نتیجه شود. عرضه و تقاضا ازبینرفتنی نیست و یک کارفرما درنهایت زمانی که تفاوت کاری کارگر افغان با ایرانی را ببیند، به هر ترفندی که شده باشد، آن کارگر افغان را بهکار میگیرد. این روش درستی نیست و باتوجه به اینکه ما مشکل نیروی کار داریم، افغانها هم نیروی کار خوبیاند، چنین سیاستگذاریهایی به سرانجام نمیرسد.»
او درباره اینکه دلیل این کمبود نیروی کار چیست؟ توضیح میدهد: «بحث درآمد بهگونهای رقم خورده که برای کارگر کم و برای کارفرما زیاد است. دوطرف در این شرایط ناراضی هستند. ۱۵ میلیون تومان برای ۱۲ تا ۱۴ ساعت کار روزانه در یک کافه یا رستوران مبلغ کمی برای کارگر است اما همین رقم برای کارفرما زیاد است و نمیتوان تعادل برقرار کرد. ایرانیها تن به این کار نمیدهند، اما افغانها بیشتر متمایل به انجام این کارها هستند.» او البته به مشکلات استخدامی کارگران افغان هم اشاره میکند و میگوید: «این افراد شمارهحساب ندارند و پرداخت حقوق به آنها چالشهای زیادی برای ما ایجاد میکند. رفتوآمد آنها در شهر هم ریسک دارد و احتمال دستگیری دارند. بیمار شدنشان هم مشکلات خاص خودش را دارد. کارگر ایرانی این مشکلات را ندارد اما پیدا نمیشود که استخدام کنیم. علاوه بر این، مشکل فرهنگی هم وجود دارد، مثلاً در یک فلافلفروشی حضور کارگر افغان با واکنش همراه نمیشود اما در رستوران و کافههای خاصتر، مردم چنین شرایطی را بهراحتی نمیپذیرند. البته به معنی آن نیست که مردم، افغانستیزی داشته باشند و ما هم واکنش منفی از سمت مردم نداشتیم، اما سطح کار را از نگاه مصرفکننده پایین میآورد.»
مهاجران ماهر
چهره اشتغال مهاجران افغان در ایران تغییر کرده و بخش زیادی از آنها دیگر مایل به انجام کارهای سخت و سطح پایین نیستند. پیمان حقیقتطلب، مدیر بخش پژوهش اندیشکده دیاران هم این موضوع را تایید میکند و معتقد است، به دو دلیل شاهد چنین مسئلهای هستیم. او در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «ما اکنون با نسلهای دوم و سوم مهاجران مواجه شدهایم. کسانی که در ایران متولد شدهاند یا در ایران بزرگ شدهاند. این افراد هم شامل قوانین اشتغال میشوند و اجازه فعالیت در هر شغلی را ندارند اما بهدلیل اینکه مهارت کسب کردهاند، مایل به حضور در مشاغل سطح بالا و هایتک هم هستند، ازجمله کدنویسها که تعدادشان هم کم نیست. دلیل دیگر هم مهاجران تازهوارد هستند که کارفرماهای ایرانی آنها را در مشاغل جدید بهکار میگیرند. همین حالا در بسیاری از کافههای تهران جمعیت کارگران افغان بهشدت افزایش پیدا کرده است و خیلی از آنها هم مهاجران تازهواردی هستند که برخی دارای مدرک و برخی دیگر بدون مدرک هستند.» حقیقتطلب با بیان اینکه این دو اتفاق همزمان رخ داده و این تغییر چهرهشغلی مهاجران را رقم زده، میگوید: «قوانین ما بهروز نشدهاند و با این تغییر همخوانی ندارد. اما مسئله مهمی که وجود دارد، درباره برخی از این افراد نمیتوان واژه مهاجر را در نظر گرفت چون آنها در ایران بزرگ شدهاند و کاملاً در محیط ایران آمیخته شدهاند. آنها شبکه ارتباطی خوبی هم با ایرانیها برقرار کردهاند و در بسیاری از مشاغلی که مشغول بهکار میشوند، مشتری ایرانی دارند که از خدماتی که دریافت میکنند، رضایت دارند. درباره مهاجران تازهوارد هم بازار تقاضا از سمت کارفرماهای ایرانی وجود دارد. حتی در بسیاری از رستورانها، کافهها و شیرینیفروشیهای بالایشهر هم شاهد افزایش اشتغال اتباع افغان هستیم.»
او درباره اینکه این افزایش استقبال به چه دلایلی رخ داده، میگوید: «یکی از مهمترین انگیزهها، ارزان بودن نیروی کار افغان است که بهدلایل مختلف دستمزد کمتری نسبت به کارگر ایرانی میگیرند. هزینههای زندگی در ایران برای همه ازجمله کارگر افغان دارای مجوز کار بالاتر است، اما افرادی که عمدتاً ازسوی این کارفرماها بهکار گرفته میشوند، غیررسمی هستند و هم هزینه زندگی پایینتری دارند، هم کارفرما میتواند روی آنها اعمال قدرت کند. البته طبق قانون بهکارگیری اتباع، جریمه روزانه دارد که سهبرابر هزینه دستمزد یک کارگر ایرانی است اما مسئله اینجاست که بیتوجهی به قانون زیاد است و باعث تهیشدن از معنا میشود. درباره بسیاری از کارفرماهای ایرانی برای استخدام کارگر اتباع خارجی شاهد این اتفاق هستیم.»
قانونی برای افزایش غیرقانونیها
مدیر بخش پژوهش اندیشکده دیاران معتقد است که برخورد حاکمیت و قانون با این افراد بهگونهای است که مهاجران بهویژه افغانها را بهطرق مختلف غیرقانونی میکند: «برخی از این افراد ورود غیرقانونی دارند، برخی ورود قانونی و اقامت غیرقانونی دارند و برخی هم ورود و اقامت قانونی دارند اما مجوز کار آنها بهگونهای است که شاغلشدن در برخی مشاغل را برایشان غیرقانونی میکند. با افزایش این موارد غیرقانونی، معنای قانون زیر سوال میرود و این مسئله درباره بسیاری از مهاجران افغان در کشور رخ میدهد حتی اگر ۲۰ تا ۳۰ سال از عمر اقامت آنها در ایران گذشته باشد.»
حقیقتطلب درباره برخوردهای شدیدی که امسال درباره اشتغال اتباع شکل گرفته و آیا میتواند منجر به کنترل ورود این افراد به کشور یا کاهش جمعیت آنها شود هم توضیح میدهد: «قوانین از گذشته وجود داشته اما حساسیتها بهدلیل افزایش ورود غیرقانونی افغانها به کشور بیشتر شده است. مسئله ایران با مهاجران افغان بحث خواستن یا نخواستن نیست و ایران همیشه نسبت به این افراد در عمل انجامشده قرار دارد و بهندرت اتفاقی رخ داده که منجر به بازگشت آنها به کشور خودشان شده باشد. شرایط ژئوپلیتیکی ایران هم بهگونهایاست که نمیتوان گفت قاچاق انسان به ایران ازسوی مردم همان کشور انجام میشود. پدیده افغانکِشی ازسوی خود ایرانیها بهشکل غیرقانونی انجام میشود و با درآمد بالا شغل بخشی از جامعه ایرانی است.» او ادامه میدهد: «اقداماتی ازجمله ممنوعیت ورود به برخی استانها یا پلمب برخی اصناف را باید اقدامات مُسکنی و کوتاهمدت در نظر گرفت، این سیاستها در کوتاهمدت افکار عمومی را آرام میکند اما در بلندمدت نتیجهبخش نیست. هر اقدامی که بتواند حضور غیررسمی افغانها در کشور را کاهش دهد، مناسب است چون بهشدت آسیبزاست اما در بحث جمعآوری، بهدلیل شکلگیری شبکه قاچاق انسان در میانمدت و بلندمدت منجر به حل مسئله نیست.»
حقیقتطلب شکل اشتغال مهاجران به ایران را با دیگر کشورها مقایسه میکند و میگوید: «مهاجران عمدتاً در مشاغل سطح پایین ورود میکنند و مشاغل غذایی هم جزو همین فهرست است. در ایتالیا کارگران مصری و سنگالی پیتزا میپزند و در آلمان پخت دونرکباب را ترکها انجام میدهند. اما ما بهجز مسئله ورود غیرقانونی مهاجران، مسئله دیگری هم داریم؛ بهروز نشدن قوانین مهاجرتی. راهحل برخورد با افزایش ورود غیرقانونی اتباع بگیر و ببند نیست و باید مجوز صادر شود. یک سهمیه محدود برای اشتغال رسمی که میتوان نظم بیشتری هم به این حوزه بدهد.»
او درباره اینکه با این اوصاف نباید نگران از دست رفتن فرصتهای شغلی برای ایرانیان بود، عنوان میکند: «اقتصاد یک پدیده پویاست. هیچ زمانی به این معنا نبوده که یک تعداد شغل تعریف شود و تعدادی از افراد آن را اشغال کنند و دیگر هیچ شغلی وجود نداشته باشد. زمانی که افغانها در مشاغل سطح پایین مشغول بهکار میشوند، یک هرم تشکیل میشود چون نیازهایی دارند و این نیازها را ایرانیها میتوانند رفع کنند. مثال این وضعیت بازار کیف و کفش چهارراه سیروس است که کارگران افغان در سطوح پایین این بازار در حال فعالیت هستند اما برخی نیازهای جدید مثل بنکداری و تامین مواد اولیه برای آنها فراهم شده که توسط ایرانیها در حال انجام است. این اشتغال قطعاً کیک اقتصاد را در این بخشها بزرگتر کرده و ایرانیها هم بهره خود را از آن میبرند.»
مدیر بخش پژوهش اندیشکده دیاران درباره اینکه آیا این ممنوعیتها و محدودیتها میتواند منجر به آسیب اجتماعی شود، میگوید: «برای افرادی که سابقه طولانی اقامت در ایران دارند و بهنوعی ادغام اجتماعی – فرهنگی درباره آنها رخ داده، این برخوردها کاملاً آسیبزاست. چون آنها با محیط ایران بهخوبی آشنایی دارند و خودشان را غریبه نمیدانند. این برخوردها میتواند حس نبود تعلق، غریبهپنداری و دیگریسازی را در آنها تقویت کند. درباره مهاجران تازهوارد آسیب چندان زیاد نیست، اما باید کرامت انسانی درباره آنها هم حفظ شود.»