چشم سگ مجموعه داستان رنگارنگی است؛ هم از حیث شخصیتهای داستانی و هم از حیث جغرافیای وقوع حوادث داستانها. مجموعهای از ۷ داستان کوتاه که نخ مرئی «تهران» و نخ نامرئی «دیگری بودن» آنها را به هم پیوسته میکند. تهران در مرکز وقایع اکثر داستانهای «چشم سگ» قرار دارد. مهاجران افغانستانیِ داستانهای چشم سگ توانمندند و مال و مکنت دارند اما درد دیگری بودن مهاجر نیازمند و توانمند نمیشناسد. دردی که هنر عالیه عطایی در داستانهایش توصیف آن بوده است.
چشم سگ
نویسنده: عالیه عطایی
ناشر: چشمه
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۴۹
فایل صوتی این نوشته:
کتاب چشم سگ مجموعه داستان رنگارنگی است؛ هم از حیث شخصیتهای داستانی و هم از حیث جغرافیای وقوع حوادث داستانها. مجموعهای از ۷ داستان کوتاه که نخ مرئی «تهران» و نخ نامرئی «دیگری بودن» آنها را به هم پیوسته میکند. (نسخه صوتی این مقاله را از اینجا میتوانید بشنوید.)
تهران در مرکز وقایع اکثر داستانهای کتاب چشم سگ قرار دارد.
در داستان «شبیه گالیله»، ضیاء مار پیتونش را از افغانستان برمیدارد میآورد به تهران تا آن را به بچهپولدارها بفروشد. او نیک میداند که «مثلا همین پیتون را اگر در غزنی میدیدند با بیل و کلنگ دخلش را درمیآوردند ولی در تهران حیوان باارزشی محسوب میشود.» ص۶
در داستان پسخانه، خسرو مهاجری افغانستانی است که توانسته در تهران پلههای ترقی را طی کند و تاجری قدر شود. او همسری ایرانی دارد و ایران برایش نماد امنیت است. «ایران امن بود. تا جایی که سن خسرو قد میداد همیشه امن بود. با اینکه هشت سال با عراق جنگیده بودند اما جنگشان هم به نظر خسرو امن بود: لااقل میدانستند با چه کسی میجنگند و میدانستند باید از خودشان دفاع کنند. ایران هیچ وقت جایی نبود که یک نفر شبانه تصمیم بگیرد نصف مردم شهر را بفرستد هوا.» ص۳۳
داستان شب سمرقند و اعتکاف نگینه در مسجد بزرگ بیبیخانم در ازبکستان و شهر سمرقند به وقوع میپیوندد. اما همه چیز از تهران شروع شده است: «ترس از گذشته و بازیای که از جلو مجسمهی فردوسی دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران شروع کرده بودند. دو دانشجوی افغانستانی و یک دانشجوی ایرانی و نگینهی ازبکستانی. اول حمزه گفت بروند هرات و دورهی مختص بیهقی بگذرانند…» ص ۵۲
مرجان داستان «سی کیلومتر» هم دختری بیرجندی است که ادبیات نمایشی دانشگاه تهران قبول شده است. حال در یکی از بازگشتهایش از بیرجند به تهران به اتهام معتاد بودن در سی کیلومتری تهران دستگیرشده است و منجی نجاتش از تهران خواهد آمد. تهرانی که با نقطه نقطهی شهرش خاطره دارد: «برای اولین تاکسی دست بلند میکنم، به جایی آشناتر از خوابگاه نیاز دارم. داد میکشم «دربست نارمک!»»ص ۱۳۱
در «اثر فوری پروانه» هم تهران شهری است که بامیان را به استانبول وصل میکند.
در «فیل بلخی» هم راوی دختری است که پسری در تهران چشمانتظار مال و منال او است.
دو تا از داستانهای این کتاب در دو دورهی مسابقهی داستان کوتاه تهران در سالیان قبل برنده شده بودند: داستان «سی کیلومتر»در دومین دورهی جایزه داستان تهران و داستان «شبیه گالیله» در سومین دوره جزء سه داستان اول این مسابقه شده بودند.
مفهوم «دیگری بودن» در جای جای داستانهای این مجموعه به چشم میخورد. شاید اگر بگوییم کتاب چشم سگ مجموعه داستانی در مورد مهاجران افغانستانی در ایران است پربیراه نگفتهایم. اما نکته این است که عالیه عطایی تصویر کلیشهای از مهاجران افغانستانی را در این کتاب کنار گذاشته است.
او تصویری دیگر از مهاجران افغانستانی ارائه میدهد. ضیاء مهاجری افغانستانی است که به بچهپولدارهای تهران حیوانات عجیب و غریب میفروشد و درآمد خوبی دارد.
خسرو مهاجری افغانستانی است که در تهران دفتر بازرگانی دارد و کارمندانی ایرانی زیردستش کار میکنند. نگینه دختری ازبکستانی است که با پسری افغانستانی در تهران آشنا میشود، دل به او میبازد و برای عشقش حاضر به جاسوسی میشود. فرهاد و ملالی اهل دو روستای مجاور هماند که یکیشان در ایران و یکیشان در افغانستان قرار گرفته است. راوی داستان دختر بلخی نیز یک افغانستانی است که پدرش به دلیل داشتن چاههای متعدد آب در شرق ایران صاحب مال و منال و مکنت فراوان است.
شاید تنها در داستان «اثر فوری پروانه» است که تصویر کلیشهای مهاجران افغانستانی پدیدار میشود. اما در سایر داستانها مهاجران افغانستانی توانمندند، مال و مکنت دارند.
اما… اما درد دیگری بودن مهاجر نیازمند و توانمند نمیشناسد. دردی که هنر عالیه عطایی در داستانهایش توصیف آن بوده است.
ضیاء مار پیتونش را به تهران میآورد. اما حس عمیق دیگری بودن و دیگری ماندن و مورد پذیرش قرار نگرفتن او را به عملی خطرناک در پایان داستان رهنمون میکند.
خسرو (مهاجری افغانستانی) در ایران بزرگ شده و بالیده. او در بستر یک حادثهی تروریستی در شهر تهران میکوشد که جزئی از تهران بودن را به اثبات برساند. او میخواهد با آدمفروشی دیگری بودن خود را از بین ببرد. اما در پایان داستان میبیند فقط این زنها هستند که میتوانند برای هم دیگری نباشند…
نگینهی داستان شب سمرقند به خاطر مجموعه اتفاقاتی که در زندگیاش افتاده حتی در وطن خود (شهر سمرقند) هم دیگری است. حتی با کسی که برای او عاشقانه شعرهای سعدی را میفرستد هم احساس دیگری بودن میکند و در پایان داستان هم تصمیم میگیرد رنج دیگری بودن را ادامه بدهد…
در ختم عمه هما مرزهای دیگری بودن بسیار واضح توصیف میشوند. این دیگری بودن فقط در شکل اجرای آیینهای سنتی نیست، در خصوصیترین لحظههای خصوصی نیز بروز پیدا میکند.
در سی کیلومتر، مرجان یک دیگری است. یک دیگری عاشق شهر تهران که تهران گویی او را نمیپذیرد. نمیخواهد بپذیرد. او را روانهی پاسگاه میکند. اما او باز هم تلاش میکند که خود را با تهران همآهنگ و همنوا کند…
در اثر فوری پروانه، مرغ دریایی نمادی از خشم دیگری ماندن است و در داستان فیل بلخی، دیگری بودن با تغییر رنگ چشمها بعد از مرگ پدر عریان میشود.
داستانهای کتاب چشم سگ داستانهای تکنیکالی هستند. پر هستند از تکنیکهای ریز و درشت داستاننویسی که عالیه عطایی به خوبی آنها را اجرا کرده است. تنها نکتهی منفی داستانها شاید مستقیمگوییهای گاه به گاه نویسنده در برخی داستانهاست.
مستقیمگوییهایی که گاه این حس را به خواننده منتقل میکند که این داستان خلاصهی یک رمان است و نویسنده دارد به جای نشان دادن آن را تعریف میکند. مثلا در پایان داستان شبیه گالیله وجود این دو جمله اصلا ضرورتی نداشت: «تهران به ضیاء رنج داده بود و تنها کاری که از دست ضیاء برمیآمد رها کردن مار بود.» یا در داستان «اثر فوری پروانه» اصلا نیازی نبود که نویسنده تأکید کند که این مرغ دریایی نمادی از آن پسر افغانستانی و برادرش است. پوشیدهتر روایت کردن آن داستان احتمالا بر زیبایی آن میافزود.
عالیه عطایی با استناد با جملهی مشهور هایدگر که «زبان خانهی وجود آدمیست» در بسیاری از مصاحبههای پس از چاپ کتاب چشم سگ بیان کرده که مهاجرت در زبان اتفاق میافتد و به همین خاطر او که یک نویسندهی دوملیتی افغانستانی-ایرانی است خود را مهاجر نمیداند.
به همین دلیل است که تهران کتاب پررنگ است. به همین دلیل است که زبان شستهرفتهی کتاب به فارسی معیار است. اما آن مرزی که بین شهرها و کشورهای داستانهای کتاب قرار گرفته باعث شده تا او بتواند درد دیگری بودن را در این کتاب به زیبایی به داستانهایی خواندنی تبدیل کند.