یادداشت منتشر شده در روزنامه اعتماد روز ۱۰ اسفند ۱۳۹۹.
یکی از ویژگیهای حضور مهاجران در هر جامعهای، بازنمایی مسائل نهفته و آشکار آن جامعه به شکلی برجستهتر است. مهاجران در هر جامعهای همزمان هم دیگری هستند و هم جزئی از آن جامعه. به سبب خاستگاهی که از آن برآمدهاند (مهاجرت از کشوری دیگر) دیگری و غریبه محسوب میشوند. از طرفی دیگر به سبب زیستن در جامعهی مقصد به مدت چند سال و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مردم جامعهی مقصد جزئی از آن هم محسوب میشوند. جمع بودن این دو خاصیت متناقض باعث میشود که بازنمایی مسائل جامعه در مورد آنان همانند تصاویر در یک آینهی مقعر برجستهتر و بزرگتر باشد.
اخیراً در دانشنامه و مدرک تحصیلی دانشجویان مهاجر رشتهی پزشکی در دانشگاههای علوم پزشکی ایران جملهی عجیبی اضافه شده است: «این دانشنامه مجوزی برای اخذ عضویت سازمان نظام پزشکی ایران و اجازه کار در داخل کشور نمیباشد»
دانشجویان مهاجر در ایران برای تحصیل به حد کافی محدودیت دارند. به عنوان مثال یک جوان مهاجر در ایران حتی اگر در کنکور سراسری رتبه ۱ رشتهی علوم تجربی را به دست بیاورد باز هم برای تحصیل در رشتهی مورد علاقهاش به اندازهی ۸۰ درصد شهریهی دانشجویان شبانه را پرداخت کند. یعنی عملا هیچ امتیازی برای دانشجویان نخبهی مهاجر در نظر گرفته نشده است. این بدین معناست که تمام مهاجرانی که از دانشگاههای علوم پزشکی ایران مدرک پزشکی میگیرند، هزینه پرداخت کردهاند. البته که ۸۰ درصد شهریهی دانشجویان شبانه به این معناست که دولت به هر حال برای این دانشجویان مقداری هزینه را متقبل میشود. اضافه شدن این جمله برای خود دانشجویان مهاجر نیز مشکلات زیادی را به وجود آورده است. چرا که علیرغم سالها تحصیل در دانشگاههای برتر علوم پزشکی ایران آنها در کشور خودشان هم پذیرش نخواهند شد. وزارت بهداشت کشور مبدأ به خاطر این جمله به آنها با شک و تردید مینگرد و مدرکشان را تأیید نمیکند. وقتی خود ایران به عنوان کشور آموزشدهنده از به کارگیری این فارغالتحصیلان سر باز میزند احتمالاً تخصص آنها مورد تأیید خودش هم نیست و…
اما این جمله و محدودیت عجیب برای فارغالتحصیلان مهاجر در ایران بازنمایی یک مشکل بزرگتر در سیستم آموزش عالی ایران است: عدم توجه به نیازهای بازار کار ایران.
در بازار کار ایران عدم تعادل بسیار بزرگی بین نیازهای بازار کار و تخصص فارغالتحصیلان دانشگاهی وجود دارد. از یک سو بازار کار از کمبود تعداد زیادی متخصص رنج میبرد. از سوی دیگر نظام آموزش عالی در رشتههایی نیروی متخصص پرورش میدهد که بازار کار نیازی به آنها ندارد. ایران از کمبود پزشک به خصوص در نواحی دور از مرکز رنج میبرد. میلیونها نفر از ایرانیان در نواحی دور از پایتخت دچار کمبود نیروی متخصص درمانی هستند. بنا به گفتهی روابط عمومی شورای عالی نظامپزشکی ایران در یک سال اخیر بیش از ۳۰۰۰ پزشک و صدها پرستار از ایران مهاجرت کردهاند[۱]. آیا مسئولان آموزش عالی برای جایگزینی این افراد تدبیری اندیشیدهاند؟ آیا دادن مجوز اشتغال به مهاجران متخصص نباید جزئی از این تدبیر باشد؟
بسیاری از مسائل اجتماعی به سبب درگیر بودن تعداد زیادی از افراد جامعه با آن و بزرگی آنها غیرقابل حل به نظر میرسند. اینجاست که یکی دیگر از ویژگیهای حضور مهاجران در یک جامعه خود را نشان میدهد. مهاجران نقطهی شروع بسیار خوبی برای حل مسائل اجتماعی یک جامعه هستند. مهاجران در هر جامعهای اقلیت به شمار میروند. تمام مسائل اجتماعی که دچارش هستند در مقیاسی بزرگتر شامل حال تمام افراد جامعه نیز هست. به عبارتی اگر تلاش برای حل یک مسئلهی اجتماعی در مقیاس بزرگ غیرممکن به نظر میرسد، در مقیاس یک گروه اقلیت امکانپذیر است. اگر یک مسئلهی اجتماعی برای گروه اقلیت مهاجران حل شود، راه برای حل آن در مقیاس وسیعتر و در سطح کل جامعه نیز بسیار هموار خواهد شد.
در مورد مجوز اشتغال پزشکان مهاجر، مسئلهی اصلی عدم انطباق نیازهای بازار کار ایران و فارغالتحصیلان دانشگاهی است. گویی هیچ سنجشی در مورد نیازهای بازار کار ایران در نظام آموزش عالی وجود ندارد. مسئلهای که تبدیل به یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی ایران شده است: بیکاری. اما در مورد این مشکل هم مهاجران و به خصوص مهاجران فارغالتحصیل رشتههای پزشکی و پرستاری نقطهی شروع خوبی هستند. نظام آموزش عالی ایران باید از یک جایی نیازهای بازار کار را در سیاستگذاریهای خودش در نظر بگیرد. در حقیقت باید نیازهای بازار کار ایران رکن اساسی تصمیمهای نظام آموزش عالی ایران باشد. اینکه سالها دولت و در حقیقت مردم ایران برای تربیت یک پزشک و پرستار هزینه کنند و بعد به خاطر اینکه آن پزشک و پرستار مهاجر است مانع از کار کردنش در ایران بشوند، نشانگر بیتوجهی به نیازهای بازار کار ایران و غلبهی نگاههای ضدمهاجرتی و نژادپرستانه بر منافع ملی است. سیاستگذار آموزش عالی در ایران از یک جایی باید نیازهای واقعی جامعه را در تصمیمهای خود در نظر بگیرد. چه نقطهی شروعی بهتر از فراهم کردن امکان جذب مهاجران فارغالتحصیل در رشتههای پزشکی و پرستاری دانشگاههای علوم پزشکی در بازار کار ایران؟