گوش‌هام کیپ شدند!

از هواپیما که پیاده شدم فهمیدم که کار دست خودم داده‌ام. بعد از یک ماه حضور در آب و هوای خشک ایران، مواجهه‌ی ناگهانی با هوای مرطوب سنگاپور کار دستم داد: گوش‌هایم کیپ شدند. نمی‌توانستم خوب بشنوم. بچه‌ها گفتند بعد از هواپیماسواری طولانی‌مدت این یک چیز معمول است. نگران نباش. بعد از دو روز به تنظیمات کارخانه برمی‌گردی. اما برنگشتم. حتی مهدی بهم قطره‌ی سدیم گلیسیریل داد. گفت این را بریز توی گوشت احتمالا درست می‌شود. حدس می‌زدم چه اتفاقی برایم افتاده است. چرک‌های توی گوشم که در ایران خشک بودند و احتمالا می‌شد با یک پنس از گوش کشیدشان بیرون، در مواجهه با رطوبت بالای سنگاپور حالت رقیق پیدا کرده بودند و سد راه امواج صوتی برای رسیدن به پرده‌ی گوشم شده بودند. بار اولم نبود. آخرین بار این اتفاق برایم ۵ سال پیش افتاده بود. وقتی از تهران رفته بودم شمال. قطره‌ی پیشنهادی مهدی هم کارگر نشد. باید می‌رفتم دکتر. کلی به این فکر کردم که اگر این اتفاق توی ایران برایم می‌افتاد چه‌قدر بهتر بود. به راحتی با هزینه‌ی پایین می‌شد حلش کرد. این‌جا الان باید خدا تومن بسلفم. ترسان و لرزان بعد از کلاس درس سیاست، سوار سرویس‌ دانشگاه شدم و رفتم پردیس مرکزی. کاشف هم همراهم آمد. 

وقتی رسیدم ساعت ۱۲:۳۰ بود. درمانگاه را برای ناهار تعطیل کرده بودند. ساعت ۱:۳۰ می‌آمدند دوباره. یک شماره گرفتم و دیدم کاشف علاف شده است. بهش پیشنهاد دادم برویم موزه‌ی دانشگاه را ببینیم. نزدیک درمانگاه دانشگاه بود. نیم ساعت رفتیم موزه را بازدید کردیم. بزرگ‌تر از چیزی بود که فکرش را می‌کردم. بازدید کامل را موکول کردم به یک فرصت دیگر. 

ویزیت دکتر رایگان بود. اولش در قسمت پذیرش، سینگ‌پس و ویزای دانشجوییم را چک کردند. بعد گفتند برای دانشجویان دانشگاه ملی سنگاپور ویزیت دکتر رایگان است. بعدا که جست‌‌وجو کردم دیدم برای دانشجویان دانشگاه پلی‌تکنیک سنگاپور ویزیت دکتر ۳ دلار است و برای کسانی که از بیرون می‌آیند ۲۰ دلار. دکتر خانم مهربانی بود. مشکلم را برایش گفتم. گوشم را معاینه کرد. بعد برایم روی پشت برگه‌ی نوبتم، گوشم را نقاشی کرد و مفصل توضیح داد که چه اتفاقی برای گوشم افتاده و وکس‌ها چجوری پشت پرده‌ی گوشم جمع شده‌اند واین‌که او می‌خواهد بهم قطره بدهد و بعد باید بروم قسمت پرستاری گوشم را بشورند. گفتم باشد. قطره اما تحت پوشش بیمه نبود. ۶ دلار بابت قطره سلفیدم. 

سه روز بعدش رفتم. نوبت قسمت پرستاری گرفتم تا گوشم را بشورند. پرستار یک خانم خیلی پیر سنگاپوری بود. به نظرم شیرین ۸۰ سال را داشت. اما فرز بود. بهم پیش‌بند داد. دو تا حوله روی شانه‌ام گذاشت. بهم گفت روی صندلی بنشین و به روبه‌رو نگاه کن. روی صندلی نشستم. بنده‌ی خدا قدش هم کوتاه بود و سر پنجه ایستاد تا بتواند روی گوشم مسلط شود. او هم برایم توضیح داد که دارد با چه ماده‌ای و چگونه گوشم را می‌شورد. خیلی هم تاکید می‌کرد که اصلا نگران نباش. این فقط آب ولرم است. چند بار با سرنگ و با فشار گوشم را شست. ۵-۶بار شاید. خیلی هم محتاط بود که یک موقع دردم نگیرد. کارش که تمام شد رفت یک پرستار دیگر را آورد گفت تو هم نگاه کن ببین خوب شستم گوشش را. آن یکی پرستاره هم با آن دستگاه چراغ‌داره گوشم را نگاه کرد و گفت خوب است. حالا برو پیش دکتر تا دوباره چک کند گوشت را. دکتر را دوباره دیدم. اکی داد. بهش گفتم باز نمی‌شنوم که. گفت چند بار بپر. پریدم. گوش‌هایم باز شد. در حقیقت یک گوشم کامل باز شد. آن یکی هنوز کامل باز نشده. گفت آب توی گوشت است. خشک که بشود شنوایی‌ات دوباره‌ خوب می‌شود. توی دلم گفت،‌ آخه توی این هوای همیشه مرطوب سنگاپور مگر گوشم می‌تواند خشک بشود؟ تشکر کردم. چه‌قدر سلفیدم؟ قیمت شست و شوی هر گوش ۳۵ دلار سنگاپور بود. دو تا گوش ۷۰ دلار. خیلی خیلی خیلی گران بود. اگر ایران بود احتمالا کل داستان با ۱۵ دلار هم می‌آمد. اگر می‌رفتم متخصص و دستگاه ساکشن استفاده می‌کرد احتمالا می‌شد مثلا ۳۰ دلار. اما این که دستگاه ساکشن استفاده نکرده بود. رفتم حسابداری. ویزای دانشجوییم را دوباره چک کرد. گفت چون دانشجوی تمام وقتی بهت یارانه‌ی دولت سنگاپور تعلق می‌گیرد و دو تا گوش می‌شود ۳۲ دلار. حدود ۵۰ درصد یارانه بهم تعلق گرفته بود. باز هم در قیاس با ایران خیلی گران بود. اما باز بهتر بود. بعدا جست و جو کردم دیدم برای خود سنگاپوری‌ها یارانه‌ی درمان ۷۰ درصد است. این یارانه‌ی درمان هم یک چیزی جدای بیمه است. مثلا بیمه‌ی من شست‌وشوی گوش را پوشش نمی‌داد. اگر پوشش می‌داد شاید مجانی می‌شد برایم امورات. من را مثل اقامت‌دائم‌های سنگاپور در نظر گرفته بودند: ۵۰ درصد یارانه‌ی درمان.

سیستم درمان‌شان چیز خاصی نداشت. یعنی راستش فکر کنم سیستم درمان ایران خیلی خوب است. من راستش از چیزهایی که در مورد سیستم درمان توی کشورهای اروپایی و آمریکایی شنیده بودم انتظار داشتم کارم خیلی بیشتر طول بکشد. هم کاغذبازی و هم این‌که دکتر بخواهد من را پاس‌کاری کند. اما همه چیز چست و چابک پیش رفت. فقط کافی بود که اپلیکیشن دولت سنگاپو را باز کنم و ویزای دانشجویی‌ام را نشان‌شان بدهم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *