کنفرانس مذاکره برای حفاری در آبهای عمیق در زوریخ.
جهان روز به روز بیشتر به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و باتریها پیش میرود. به خاطر همین نیاز به مواد معدنی خاصی همچون نیکل، کبالت، منگنز، لیتیم و خیلی از کمیابها روز به روز افزایش پیدا میکند. چین به خاطر داشتن برخی معادن و تکنولوژی استفاده از آنها در حال حاضر از بقیهی کشورها به خصوص در صنعت خودروهای برقی و انرژیهای تجدیدپذیر جلوتر است. اما این مواد در سطح کرهی زمین محدودند و ممکن است چین هم به زودی منابعش تمام شود. یک راه حلی که برای تامین این مواد کمیاب وجود دارد، رجوع به اعماق اقیانوسها است.
کف اقیانوسها سرشار از مواد معدنی کمیاب است. کف اقیانوسها خودش جهانی دیگر است. جهانی پر از کوهها و تپهها و دشتها، همه زیر آب. چندین دهه است که کاشف به عمل آمده در کف اقیانوسها سنگهایی وجود دارند که سرشارند از مواد معدنی مختلف. این سنگهای معدنی در جاهایی که کف اقیانوس صاف است به شکل گلولههای کوچک و بزرگاند. کافی است که این گلولههای سنگی بزرگ و کوچک از کف اقیانوسها جمع شوند.
در نواحی تپهای هم که منفذهای حرارتی مرکز کرهی زمین به کف اقیانوسها راه پیدا میکند (شبیه آتشفشانهای روی خشکیها) هم سولفیدهایی وجود دارد که سرشار از مواد معدنی کمیابند. در نواحی کوهستانی کف اقیانوسها هم رگههایی از مواد معدنی خاص به وفور یافت میشود. اما تا سال ۲۰۲۴ هیچ کشوری اقدام به استخراج این مواد از کف اقیانوسها نکرده بود.

صحبت از دهها کیلومتر زیر سطح دریاهای آزاد است. طبق کنوانسیونهای سازمان ملل، کشورها میتوانند تا حدود ۲۰۰ کیلومتر فراتر از خاک خودشان بر آبهای جهان ادعای مالکیت داشته باشند. در حقیقت اقیانوسها برای هیچ کشوری نیستند و جزء میراث مشترک بشری تعریف میشوند. به همین خاطر این مواد معدنی هم از نظر حقوقی متعلق به تمام انسانهای روی کرهی زمین هستند. همانطور که یک آمریکایی و چینی حق استفاده از آنها را دارد یک انسان ایرانی و آفریقایی هم دارد و این حق به صورت مساوی است و اگر مساوات رعایت نشود کسی حق استخراج ندارد.
در سال ۱۹۸۲ در سازمان ملل، کنوانسیون حقوق دریاها تصویب شد تا این میراث بشری برای همهی ابناء بشر حفظ شود. همان زمانها تکنولوژی به حفاری در آبهای عمیق در کف اقیانوسها رسیده بود. اما این کنوانسیون چهارچوب حقوقیای را ایجاد کرد تا کشورهای صاحب تکنولوژی این بار دیگر به شیوهای دیگر استعمار نکنند. این کنوانسیون در سال ۱۹۹۴ سازمان حاکمیت بستر دریاها را بنیان نهاد تا مسئلهی حفاری در آبهای عمیق زیر نظر آن باشد.
قوانینی که تحت کنوانسیون حقوق دریاها و سازمان حاکمیت بستر دریاها به وجود آمده، تا امروز به هیچ کشوری اجازهی حفاری در آبهای عمیق را نداده است. اصلیترین نگرانی در این زمینه، تغییرات پیشبینی نشدهی آب و هوایی است که ممکن است با این حفاریها به وجود بیاید و بعد هم اینکه کشورهای صاحب تکنولوژی سهم بقیهی افراد روی کرهی زمین را بدزدند.
تا به حال ۱۶۹ کشور جهان به این کنوانسیون پیوستهاند. اما یک کشور هست که هرگز به این کنوانسیون نپیوسته: ایالات متحدهی آمریکا و بالاخره در سال ۲۰۲۵ ترامپ تپهی کف دریاها را هم بینصیب نگذاشت. ترامپ به چند استارتآپ آمریکایی مجوز داد تا مواد معدنی کمیاب کف اقیانوسها را استخراج کنند.
علاوه بر این چند تا از جزیرههای اقیانوس آرام که کشور مستقل به شمار میروند (همچون نائورو) از کنوانسیون حقوق دریاها درخواست حفاری در آبهای عمیق با در نظر گرفتن مسئولیت تغییرات اقلیمی و سهم برابر به همهی کشورها را دادند. طبق یکی از بندهای قوانین حاکم بر دریاها، این درخواست حقوقی از سمت نائورو اگر طی ۲ سال به گونه ی مناسب پاسخ داده نشود، نائورو این حق را خواهد داشت که پیمانکارانی استخدام کند و استخراج از کف اقیانوسها را شروع کند.
اصلیترین دلیلی که آمریکا مقاومت جهانی برای استخراج از کف اقیانوسها را نادیده گرفت رقابت اقتصادی با چین بود. چین با داشتن منابع معدنی کمیاب و نیز سرمایهگذاریهایش در آفریقا، نسبت به آمریکا در برخی تکنولوژیها دست بالا را به دست آورده و این برای آمریکا تحملناپذیر است. از طرف دیگر، چینیها هم علاقهمند به حفاری در آبهای عمیق اقیانوسها هستند. چرا که تکنولوژیاش را دارند و منابع معدنی داخل خاکشان هم محدود است. فقط کنوانسیون حقوق دریاها دستشان را بسته بود که آن هم با ادعای حقوقی نائورو این احتمال به وجود آمده که بتوانند آنها هم استخراج را شروع کنند.
در این میان، کشورهای نگران در مورد تغییرات اقلیمی ائتلافی را تشکیل دادهاند تا از نظر حقوقی مانع از هر گونه استخراج مواد معدنی از کف اقیانوسها بشوند. به نظر آنها، اثرات زیستمحیطی استخراج در کف اقیانوسها پیشبینی ناپذیر است. تنوع حیات در اقیانوسها دهها و صدها برابر از خشکیها است و ممکن است هر گونه اختلال در این تنوع حیات، موجب تغییراتی عجیب و غریب در زیست انسانها روی خشکیها بشود. ۳۳ کشور هستند که در این ائتلاف هستند: آلمان، اسپانیا، شیلی، فرانسه، برزیل، سوییس، سوئد، کانادا، مکزیک، بریتانیا، اروگوئه، پرو و خیلی از کشورهای جزیرهای در اقیانوسها.
با کاری که ترامپ کرد و درخواست نائورو، نیاز به تعیین تکلیف حقوقی و سیاستی پیرامون استخراج از کف اقیانوسها ضربالاجل پیدا کرد.

این خودش یک موضوع بسیار پیچیده در روابط بینالملل است و از قضا موضوع کنفرانسی که من برای آن به زوریخ رفتم هم این بود. چطور؟
دانشگاه زوریخ یک موسسهی مردمنهاد دارد در مورد مذاکرات بینالمللی. این سمن، هر ساله جوانان و دانشجویانی را که فکر میکند جهان فردا را خواهند ساخت به مدت یک هفته در زوریخ جمع میکند و یکی از چالشهای بینالمللی را برای آنان شبیهسازی میکند. بهشان میگوید که مذاکرات بینالمللی چطور اتفاق میافتند و قوانین بینالملل و توافقنامهها چطور نگاشته میشوند و سعی میکند پیچیدگیهای موضوعات بینالملل را برای آنان شبیهسازی کند و آنها را رها میکند تا با خلاقیت خود برای حل مسئله تلاش کنند.
محل برگزاری کلاسها و نشستها هم بسیار شبیه محل برگزاری نشستهای بینالمللی و مذاکرات چندجانبه بود. دانشگاه ملی سنگاپور معمولا در این کنفرانس نقش فعالی دارد و هر سال چند نفر از دانشجویانش را به این کنفرانس میفرستند. امسال هم من به همراه ۵ نفر دیگر از دانشجوها برگزیده شدیم تا برویم و در مورد حفاری در آبهای عمیق فکر کنیم. راستش را بگویم برای من در درجهی اول زوریخ جذاب بود. اما خب، تمام روزم برای این کنفرانس میرفت و کلاسها و مذاکراتش سنگینتر از آنی بود که فکرش را میکردم.

برای من به شخصه موضوع کاملا جدید بود. برای بعضی از شرکتکنندگان این طور نبود. شلبی که از دانشگاه تگزاس آمده بود، سال آخر دکترای حفاری در آبهای عمیق با تمرکز بر آثار شیمیایی آن بود. همین دیروز هم توی لینکدینش یک پیام گذاشت که من دبیر حمایش حفاری در آبهای عمیق در گلاسکو شدهام و هر کسی که روی آثار زیستمحیطی این حفاریها مطالعه کرده است حتما به این همایش مقاله بفرستد. کلارا هم دانشجوی ژئوفیزیک دانشگاه بریتیشکلمبیای کانادا بود و پایاننامهی دکترایش دقیقا موضوع حفاری در آبهای عمیق. امفو که دانشجوی دکترای دانشگاه کیپتاون آفریقای جنوبی بود تز دکترایش در مورد حقوق انرژی و حفاری در دریاها بود.
ترکیب بسیار جالبی بودیم. تخصصهای مختلف: مهندسیها، اقتصادیها، بیزینسیها، علوم سیاسیها، حقوقیها، سیاستگذاریها. زمینههای مختلف. ملیتهای مختلف: آلمان، سوییس، فرانسه، کنیا، چین، هند، ایران، پاکستان، ونزوئلا، اوکراین و..
بعضیهایشان سالها بود که داشتند در مورد این موضوع تحقیق میکردند. اما این کنفرانس در مورد مذاکره و چانهزنی ها بود و به همین خاطر برای آنها هم موضوع جذاب بود. مذاکرات چندجانبهی بینالملل فقط بحث نکات فنی نیست. یعنی نکات فنی خیلی سادهسازی میشوند و امیال گوناگون انسانی میدان پیدا میکنند تا آیندهی کشورها و کرهی زمین تعیین شود و این وسط چانهزنیها، روابط غیررسمی، نزدیکیهای فرهنگی، رفاقتها، مشترکات عقیدتی، روابط عاشقانه، شبکهسازیها و خیلی چیزهای عجیب و غریب دیگر هستند که حقوق دریاها را دارند شکل میدهند!

برای من یکی از نکات جالب توجه در شبیهسازی مذاکرات این بود که به هیچ وجه آمریکا در نظر گرفته نشده بود. دانشجوهایی از دانشگاههای آمریکایی آمده بودند. اما در مباحث هر روزه به هیچ وجه صحبتی از آمریکا و مواضع آمریکا نمیشد. آمریکای ترامپ به هیچ قانونی در جهان پایبند نیست. حالا انگار جهان و حتی اروپای وابسته هم دارد کم کم خودش را برای جهان بدون آمریکا آماده میکند. آمریکا دارد تبدیل میشود فقط به یک نیروی نظامی در جهان.
در مباحث مذاکره و صحبت و حقوقی دارد کم کم کنار گذاشته میشود. قوانین بدون حضور آمریکا نوشته میشوند. مذاکرات بینالمللی بدون حضور آمریکا برای ما دانشجویان شبیهسازی میشوند. نمیدانم برداشتم درست بود یا نه و نمیدانم هم در سالیان قبل هم چنین کنفرانسهایی بدون در نظر گرفتن آمریکا برگزار میشدهاند یا نه. اما برایم این نکته جالب بود واقعا.