چهار غول استعدادی-  استراتژی‌های ملی در توسعه‌ی منابع انسانی در ژاپن، استرالیا، چین و هند

معرفی کتاب «چهار غول استعدادی- استراتژی‌های ملی در توسعه‌ی منابع انسانی در ژاپن، استرالیا، چین و هند».

انتشارات استنفورد به تازگی کتاب «چهار غول استعدادی- استراتژی‌های ملی در توسعه‌ی منابع انسانی در ژاپن، استرالیا، چین و هند» را منتشر کرده است. نویسنده‌ی کتاب آقای گی ووک شین، یک مهاجر کره‌ای ساکن آمریکا و استاد دانشگاه استنفورد است.

چهار غول استعدادی- استراتژی‌های توسعه‌ی منابع انسانی در ژاپن، استرالیا، چین و هند
چهار غول استعدادی- استراتژی‌های توسعه‌ی منابع انسانی در ژاپن، استرالیا، چین و هند

کتاب بر پایه‌ای نظریه‌ی سبد استعدادی (talent portfolio theory) نوشته شده است. این نظریه می‌گوید که در جهان پیچیده و دانش‌محور امروز، رقابت کشورها پیرامون حفظ، جذب و به کارگیری استعدادها و منابع انسانی‌شان است. در حقیقت در جهان امروز و فردا، این منابع طبیعی نیستند که توسعه‌ی پایدار را رقم می‌زنند. منابع انسانی و به خصوص استعدادهای درخشان تعیین‌کننده‌اند. هر چه کشوری سبد استعدادی غنی‌تری داشته باشد، امکان رشد و توسعه‌ی پایدار و سریع‌تری را دارد. پیش‌فرض پایه‌ای دیگر کتاب هم این است که مرکزیت جهان در حال چرخش از غرب به قاره‌ی آسیا است و هر چهار نمونه‌ی مطالعاتی کتاب هم کشورهای حوزه‌ی آسیا و پسیفیک هستند:

۱. ژاپن: از ما، توسط ما، برای ما. 

استراتژی ژاپن استفاده‌ی حداکثری از استعدادهای خود ژاپنی‌هاست. این استعدادها در ژاپن پرورده می‌شوند و برای ژاپن هم به کار گرفته می‌شوند.

۲. استرالیا: سرزمین مهاجران.

استراتژی استرالیا برای غنی کردن سبد استعدادی‌اش بهره‌گیری از مهاجران است. جذب مهاجران از نقاط مختلف دنیا و فراهم آوردن استانداردهای زندگی برای تداوم حضور آنان.

۳. چین: بازگشت برای خدمت به کشور.

استراتژی چین، فرستادن استعدادها به سایر کشورها برای تحصیل و بازگرداندن و جذب آنان پس از اتمام تحصیلات است.

۴. هند: سرمایه‌گذاری بر استعدادهای خارج از کشور.

استراتژی هند، استفاده از ظرفیت هندی‌های حاضر در سایر کشورها به خصوص هندی‌های ساکن آمریکا و کانادا است. هند اصراری بر بازگشت هندی‌های خارج از هند ندارد. اما برای جذب سرمایه‌های آنان و بهره‌مندی از ایده‌های آنان برای توسعه‌ی هند بسیار باز و پذیرا است.

فصل‌های بعدی کتاب هم در مورد درس‌های سیاستی از اجرای این استراتژی‌ها در مورد این کشورها است.

ایران؟

به نظر این حقیر، سیاستگذاران در ایران عموما هنوز درکی از رقابت جهانی برای جذب سرمایه‌ها ندارند. یعنی اصلا نظریه‌ی سبد استعدادی در ایران پذیرفته نشده است. به عبارتی ایران هنوز درگیر مرحله‌ی اول مدل سیاستگذاری است: تعریف مسئله.

سیاست‌های مهاجرتی ایران در سه عبارت کوتاه قابل خلاصه شدن است: تحقیر کردن، جاسوس‌پنداری و اخراج دسته‌جمعی. اولی و سومی در مورد مهاجران حاضر در ایران به کار برده می‌شود و باعث می‌شود که استراتژی استرالیا عملا غیرقابل اجرا شود. دومی هم در مورد ایرانیان خارج از کشور به کار برده می‌شود و مانعی برای استراتژی‌های مشابه چین و هند. پیش‌شرط استراتژی ژاپن هم سیستم آموزش و پرورش باکیفیت و هویت ملی منسجم است که در این دو هم توفیق چندانی نداشته‌ایم.

چه می‌شود کرد؟

شروع از صفر سیاستگذاری: تلاش برای وارد کردن مسئله‌ی سبد استعدادی در لیست دغدغه‌های سیاستگذاران ایران.

شاید ترجمه و خواندن کتاب «چهار غول استعدادی» بتواند یک قدم بسیار بسیار کوچک برای این کار باشد.

دیدگاهتان را بنویسید