یادداشت پیمان حقیقتطلب در روز یکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰، شماره ۴۱۷۹ روزنامهی شرق در مورد دستگیری و رد مرز مهاجران افغانستانی.
«افغانیبگیر» تجربهی مشترک خیلی از مهاجران افغانستانی در ایران است. پدیدهای که از اوایل دههی ۷۰ شروع شده و تا به امروز ادامه دارد. پلیس و نیروهای انتظامی به آن میگویند: «جمعآوری مهاجران غیرقانونی»، اما خود مهاجران افغانستانی به آن میگویند: «بگیر بگیر»، «هواخوری اجباری»، «افغانیبگیر» و…
بصیراحمد حسینزاده، روزنامهنگار افغانستانی در خاطرات سال ۱۳۷۳ خود مینویسد: «این روزها با مهاجرین افغانی در مشهد به شدت برخورد میشود. آقای مفیدی استاندار خراسان جدا از دولت مرکزی عمل میکند. در تهران و سایر شهرها فقط افراد فاقد مدرک را دستگیر میکنند، ولی در مشهد هر افغانی که به دست مأموران افتاد، اگر مدرک نداشت که همانجا بلافاصله دستگیر میشود و اگر مدرک داشت همانجا مدرکش را قیچی میکنند و یک برگهی خروج از مرز به او میدهند که نهایت ۱۰ روز اعتبار دارد. این در حالی است که آقای بشارتی وزیر کشور اعلام کرده است که برخورد ما فقط با افراد فاقد مدرک است. البته آقای مفیدی هم این را تأیید کرده و میگوید که ما فقط کسانی را دستگیر میکنیم که یا شغل غیرمجاز و یا سکونت غیرمجاز دارند. و هر افغانی را اگر در سر کار دستگیر کنند، به عنوان شغل غیرمجاز مدرک او را قیچی میکنند. اگر در داخل شهر دستگیر شود میگویند باید در اردوگاه زندگی میکردی و مدرکش قیچی میشود.»[۱]
دههی ۷۰ شروع خاطرات افغانیبگیر برای مهاجران افغانستانی در شهرهای مختلف ایران است. مهاجران افغانستانی ساکن شهر مشهد که سابقهی حضور حداقل ۳۰ ساله در ایران دارند از «کریم غول» به عنوان کابوس مشترکشان نام میبرند. کریم غول یکی از افسران نیروی انتظامی شهر مشهد در اوایل دههی ۷۰ بود که هر افغانستانی را که در کوی و برزن میدید دستگیر و رد مرز میکرد.
تهمینه که این روزها ۳۶ ساله و متولد و بزرگشدهی ایران است، ترس کودکیاش از افغانیبگیر شدن پدرش را هنوز به دوش میکشد: «پدرم روزها میرفت سر کار. میرفت سر گذر که کارگری کند. من آن موقع ۶ ساله بودم. از خانه که میخواست برود بیرون با مامان میرفتیم دستش را میکشیدیم که نرود. التماسش میکردیم که بیرون نرود تا پلیسها نگیرند و رد مرزش نکنند. با بچهها توی کوچه که بازی میکردیم با دیدن پلیس فرار میکردیم. من یک بچهی ۶ سالهی بیگناه بودم که از پلیس میترسیدم. بابام میگفت باید کار کنم تا خرج اجاره خانه را بدهم. مامانم کوتاه میآمد. بابام که میرفت با مامانم مینشستیم تا وقت برگشتنش تسبیح دست میگرفتیم و دعا میکردیم که بابا رد مرز نشود… ترسی که آن روزها در من نهادینه شد هیچ وقت از بین نرفت.»
«افغانی بگیر» و «رد مرز مهاجران غیرقانونی از ایران» در هیچ دورهای متوقف نشد. در سالیان ابتدایی دههی ۷۰ با شدت و حدت پیگیری شد. حتی در دوران تسلط طالبان که به قول ابوطالب مظفری، شاعر افغانستانی «طالبان انگشت در جهان کرده رافضی میجستند» نیز «دوستان کامیون در خانه مهاجران میآوردند و از دیوار خانه بالا میرفتند و بدون کدام ملاحظهای که مرد سر کار است و مادر در بازار و فرزندان تنها در خانه، همه را بار زده میبردند و تحویل میدادند». در دوران بعدی هم در بعضی دورهها با شدت کمتر و در بعضی دورهها با شدت بیشتری ادامه داشته است و این روزها در آخرین روزهای سال میلادی ۲۰۲۱ آمارهای جهانی بیان میکنند که در یک سال اخیر «افغانیبگیر» و «دستگیری و اخراج مهاجران غیرقانونی افغانستانی» در ایران در ۱۱ سال اخیر رکورد زده است.
افغانیبگیر یا جمعآوری مهاجران غیرقانونی؟
دستگیری و رد مرز مهاجران غیرقانونی و اتباع خارجی که به صورت غیررسمی وارد یک کشور میشوند در همه جای دنیا معمول و رویه است. کشورهایی که در مسیر کریدورهای مهاجرتی بزرگ هستند بیش از سایر کشورها به دستگیری و رد مرز مهاجران غیرقانونی میپردازند. آمریکا که مقصد کریدور مهاجرتی کشورهای مثلث شمالی[۲] و مکزیک است، سازوکارهای ویژهای برای مقابله با مهاجرت غیرقانونی دارد. سازوکارهایی که هر از چند گاهی مورد اعتراض گروههای مردمنهاد واقع میشوند. اوجگیری زندانی و رد مرز کردن کودکان اهالی کشورهای آمریکای مرکزی در آمریکا در دورهی ریاستجمهوری ترامپ اعتراضات حقوق بشری بسیاری از مردم آمریکا و سایر کشورها را برانگیخت. در دهههای گذشته همواره برخورد غیرانسانی نیروهای گارد مرزی آمریکا با مهاجران غیرقانونی در مرزهای جنوبی این کشور به عنوان موارد نقض حقوق بشر در این کشور مطرح و مورد اعتراض جامعهی جهانی بوده است.
در ایران نیز متولی برخورد با حضور غیرقانونی مهاجران غیرایرانی، پلیس و نیروی انتظامی است. دستگیری مهاجران غیرقانونی از این دریچه عملی شایسته و منطقی است. ورود و حضور غیرقانونی اتباع خارجی در کشور افزون بر آسیبهای اجتماعی و اقتصادی در نگاهی کلانتر آسیبهای امنیتی نیز برای جامعهی ایران به همراه خواهد داشت؛ اما سوالاتی که در این جا مطرح میشود این است که آیا سازوکار ورود قانونی مهاجران به ایران مهیا است؟ آیا مهاجرانی که سالها در ایران سکونت دارند میتوانند به راحتی مدرک اقامتی خود را تمدید کنند و به مهاجر غیرقانونی تبدیل نشوند؟ آیا اساسا نحوهی برخورد دستگاههای دولتی و متولی امور مهاجران در جهت قانونیسازی مهاجران است یا اینکه با ایجاد انواع دردسرها آنها را به سوی غیرقانونی شدن سوق میدهند؟ مهاجران قانونی در ایران از چه امتیازاتی بهرهمند هستند که مهاجران غیرقانونی تشویق به حضور قانونی شوند؟ آیا مهاجران قانونی حق برخورداری از کارت بانکی، سیمکارت، گواهینامه و سایر حقوق اولیهی شهروندی را دارند که بتوان گفت قانونی بودن بر غیرقانونی بودن مزیت دارد؟ آیا مهاجری که در ایران متولد و بزرگ شده و هرگز افغانستان را ندیده از منظر قوانین ایران حقی بیشتر از یک مهاجر تازهوارد غیرقانونی دارد؟ آیا مهاجر نامیدن کسی که نه تنها پدر و مادرش بلکه پدربزرگ و مادربزرگش هم متولد و بزرگشدهی ایران هستند مضحک و شرمآور نیست؟ آیا دستگیری و رد مرز مهاجران غیرقانونی و غیررسمی در ایران با حفظ احترام و کرامت انسانی صورت میگیرد؟ پاسخ به این سوالات است که مشخص میکند چرا به طرح جمعآوری مهاجران غیرقانونی در ایران، «افغانیبگیر» گفته میشود.
مهاجران حاضر در ایران در یک نگاه کلان به دو دسته تقسیم میشوند: مهاجرانی مقیم در ایران و نیروهای کاری فصلی. مهاجران مقیم در ایران کسانی هستند که سابقهی حضورشان در ایران به بیش از ۱۰ سال میرسد یا اینکه خود در ایران متولد و بزرگ شدهاند. این مهاجران در بهترین حالت افق برنامهریزی ۱ ساله دارند و میتوانند سالانه مدارک اقامتی خود را با اما و اگرهای فراوان تمدید کنند. چرا که هر سال موانع جدیدی در راه تمدید مدارک به وجود میآید. به عنوان مثال در سال جاری تسلط طالبان بر افغانستان و نیمه تعطیل شدن سفارت افغانستان در تهران تبدیل به مانعی در تمدید گذرنامههای مهاجران افغانستانی شده است.
نیروهای کاری فصلی عمدتا مهاجران افغانستانی هستند که به تناسب نیاز بازار کار ایران به نیروهای غیرماهر در فصلها و ماههایی از سال به ایران میآیند و در صورت رکورد اقتصاد و یا اتمام کارشان به کشور خود برمیگردند. دستهی دوم مهاجران عموما به دلیل گران بودن ویزای ایران و عدم صدور سهل و راحت ویزای کاری از سوی کنسولگریهای ایران به صورت غیرقانونی و از طریق شبکهی موسوم به «افغانیکشی» وارد ایران میشوند. کارفرمایان ایرانی نیز ترجیح میدهند به جای استفاده از کارگران غیرایرانی دارای مدارک اقامتی معتبر یا کارگران ایرانی، از مهاجران غیرقانونی استفاده کنند. چرا که بدین ترتیب با پرداخت دستمزد کمتر و نپرداختن هزینههای بیمه و سایر هزینهها سود بیشتری کسب میکنند. در خیلی از موارد هم میتوانند هر لحظه که اراده کنند با معرفی نیروی کار غیرقانونی به پلیس، کارگران را استثمار کنند. کارگران غیرقانونی جزء فرودستترین اقشار جامعهی ایران هستند که به علت غیررسمی بودن از اولیهترین حقوق انسانی خود هم محروم میشوند. بدین ترتیب از نظر اقتصادی تعادل شومی شکل گرفته است. برای مهاجران کاری افغانستانی ورود قانونی به ایران ناممکن و بیش از حد گران است. از سویی دیگر هم کارفرمایان ایرانی ترجیح میدهند که از نیروی کار غیرقانونی استفاده کنند. بدین ترتیب انجام وظیفهی پلیس و نیروهای انتظامی تبدیل به پازل تکمیلکنندهی این تعادل شوم اقتصادی میگردد. بدین ترتیب که نیروهای انتظامی تا حد ممکن به دستگیری و رد مرز مهاجران غیرقانونی اقدام میکنند و در گزارشهای سالانهی خود نیز اعداد و ارقام مربوطه را به عنوان موفقیت ذکر میکنند. به عنوان مثال در گزاشهای ۸ سالهای که وزارت کشور در پایان هر دولت ارائه میکند همواره عدد تجمیعی تعداد مهاجران رد مرز شده به عنوان موفقیت ذکر میشود و سایر اعداد و ارقام (تعداد مهاجران نخبهی جذبشده، تعداد سرمایهگذاران و کارآفرینان بینالمللی جذب شده در ایران و…) محلی از اعراب ندارند.
افغانیبگیر به مثابهی یک برخورد نژادپرستانه
همیشه در بیان آمار تعداد مهاجران در ایران از دو عدد صحبت میشود: جمعیت مهاجران قانونی و دارای انواع مدارک اقامتی در ایران و جمعیت مهاجران غیرقانونی. همواره هم این گونه بیان میشود که جمعیت مهاجران غیرقانونی برابر با جمعیت مهاجران قانونی است. به عنوان مثال در سرشماری سال ۱۳۹۵ نفوس و مسکن اعلام شد که ایران میزبان حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار مهاجر قانونی از کشورهای مختلف است و مقامات وزارت کشور اعلام کردند به همین تعداد هم مهاجر غیررسمی و غیرقانونی داریم.
همانطور که گفته شد یکی از وظایف پلیس و نیروهای انتظامی در سراسر کشور دستگیری و جمعآوری و رد مرز مهاجران غیرقانونی اعلام شده است. با در نظر گرفتن جمعیت مهاجران بدون مدرک در ایران، پلیس به سراغ هر مهاجر افغانستانی که برود با احتمال ۵۰ درصد آن مهاجر غیرقانونی و بدون مدرک خواهد بود. شانس موفقیت سربازان نیروی انتظامی در اجرای وظیفه بسیار بالا است. کافی است که تشخیص بدهند فردی که در خیابان در حال عبور است افغانستانی است. مهاجران افغانستانی از اقوام مختلفی تشکیل شدهاند. برخی از این اقوام شباهت ظاهری زیادی با ایرانیان دارند و در نگاه اول نمیتوان متوجه شد که آنان افغانستانیاند. اما افغانستانیهای قوم هزاره که اتفاقا شیعهمذهب و دارای بیشترین قرابت فکری و فرهنگی با اکثریت ایرانیان هستند این گونه نیستند. آنها به خاطر چشمهای بادامیشان همواره در طرحهای افغانیبگیر گزینهی شماره یک سربازان نیروی انتظامیاند. سربازان نیروی انتظامی از روی چهره به راحتی اهل افغانستان بودن آنان را تشخیص میدهند و به سراغشان میروند. در موارد بسیار زیادی حتی مهاجران هزارهی قانونی هم توسط پلیس دستگیر میشوند. چرا که در لحظهی دستگیری مدرک هویتی همراهشان نیست و پلیس هم تنها از روی چهره دستگیر میکند. اطلاعات بیومتریک مهاجران در ایران در دسترس نیست و پس از دستگیری نیز از روی اثر انگشت بررسی صورت نمیگیرد که فرد دستگیرشده حضور قانونی دارد یا نه. پیشفرض این است که همهی مهاجران افغانستانی غیرقانونیاند. پیشفرضی که با توجه به سخت بودن فرآیندهای ورود قانونی به ایران و پیچیدگیهای فرآیندهای تمدید سالانهی مدارک اقامتی و پرداخت هزینههای مختلف توسط مهاجران چندان بیراه هم نیست. اما دقیقا چیزی که این نوع برخورد را نژادپرستانه میکند، معیار تشخیص سربازان نیروی انتظامی است: چشمهای بادامی. برخوردهای پس از دستگیری هم عموما غیرانسانی و تحقیرآمیز است.
در باب نژادپرست بودن یا نبودن ایرانیان همواره بحثهای مختلفی محسوب میشود. به باور خیلیها ایرانیان به واسطهی موقعیت ژئوپلتیکی و تاریخی خود نمیتوانند نژادپرست باشند. مقایسهی نوع برخوردها و کنشها و واکنشهای بین مردم ایران و مهاجران نیز گویای این است که ایرانیان نوعدوستتر از آن هستند که بشود این اتهام را مطرح کرد. از خود مهاجران افغانستانی هم که میپرسی پذیرش مردم ایران را باور دارند و حتی خیلی از آنانی که به کشورهای غربی رفتهاند مقایسهی رفتار مردم ایران با مهاجران را نژادپرستانه نمیدانند. اما برخوردهایی از نوع افغانیبگیر است که باعث میشود تا انگ نژادپرستی به ایرانیان وارد شود و چون برخوردهای تحقیرآمیز سربازان ردهپایین نیروهای انتظامی جزء آخرین خاطرات بسیاری از مهاجران افغانستانی در ایران است، اثری پایدارتر در ذهن و روان آنان دارد و تصویر ذهنی حکشده در ذهنیت آنان تصویری توأم با تحقیر، کتک خوردن و نژادپرستی است.
رکوردشکنی افغانیبگیر
از مرداد ماه امسال که طالبان بر افغانستان مسلط شد، اکثر کشورهایی که در کریدور مهاجرتی افغانستانیها قرار دارند مرزهای خود را بستند. آلمان اعلام کرد که مرزهایش به روی مهاجران افغانستانی بسته است، یونان هم. ترکیه هم. ترکیه حتی خبر از تسریع در ساخت دیوار مرزی خود با ایران داد. ایران نیز به صورت رسمی اعلام کرد که نمیخواهد پناهجوی جدیدی بپذیرد و مرزهایش به روی پناهجویان افغانستانی بسته است. اما این بسته بودن مرز فقط مربوط به گذرگاههای رسمی بود. اما شرایط وخیم افغانستان پس از طالبان باعث شد که موج جدید مهاجرت افغانستانیها به ایران شکل بگیرد. برآوردهای سازمان مهاجرت جهانی میگوید در داخل افغانستان بیش از ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از مردم آواره شدهاند. بر اساس برآوردهای شورای پناهندگان نروژ در ایران از تابستان امسال روزانه ۴ تا ۵ هزار پناهجوی افغانستانی به صورت غیررسمی وارد ایران شده اند و در ۴ ماه اخیر حدود ۵۱۵ هزار نفر به جمعیت مهاجران افغانستانی بدون مدرک در ایران اضافه شده است[۳]. کشورهای اروپایی برای تقبل هزینههای پناهجویان جدید به ایران وعدههایی دادهاند و برخی کشورها همچون کره جنوبی نیز کمکهایی کردهاند. اما نکته این است که تقریبا تمامی این مهاجران تازهوارد به صورت غیرقانونی و از طریق شبکهی افغانیکشی وارد ایران شدهاند.
از سویی دیگر به گواه آمارهای سازمان جهانی مهاجرت دستگیری و رد مرز مهاجران افغانستانی در چند ماه اخیر رکوردی بیسابقه را ثبت کرده است. تا ۲۷ اکتبر سال ۲۰۲۱ مجموعا ۱ میلیون و ۳۱ هزار و ۷۵۷ مهاجر بدون مدرک افغانستانی از مرزهای ایران به افغانستان بازگشتهاند[۴]. این رقم به طور متوسط سالانه ۵۵۰ هزار نفر بود و در سالیان قبل که شاهد وضعیت وخیم اقتصادی در ایران بودیم به حداکثر ۹۰۰ هزار نفر رسیده بود. این بازگشتها به دو صورت داوطلبانه و رد مرز توسط پلیس صورت میگیرند. در سالیان قبل به طور متوسط ۳۰۰ هزار نفر توسط پلیس رد مرز میشدند. امسال این رقم دو برابر شده است که نشانگر افزایش پدیدهی «افغانیبگیر» است. گویی سربازانی که باید در مرزها جلوی ورود پناهجویان را میگرفتند ترجیح میدهند که در داخل شهرها و روستاهای ایران «افغانیبگیر» کنند. در بیلان کاری آخر سال نیروی انتظامی هم عدد تعداد مهاجران رد مرز شده به عنوان یک موفقیت ذکر خواهد شد. بخش عمدهای از زیاد شدن آمار رد مرز به خاطر دستگیری مهاجران در مسیر مهاجرت به ایران توسط پلیس است. اما مشاهدات میدانی حاکی از این است که «افغانیبگیر» در داخل شهرهای ایران هم شدیدتر شده است.
افغانیبگیر شدن با اعمال شاقه
لیلا گریه میکند و میگوید: شوهرم را بردند. شوهرم را کتک زدند و بردند.
لیلا یک زن ایرانی است. شوهر افغانستانیاش تنها سرپناه زندگیاش است. پدر ندارد. مادرش پیر است. میگوید: برای دختر ۶ سالهام درخواست شناسنامه داده بودم. پرونده داشت. ۱ سال پیش پرونده تشکیل دادم. هر چی زنگ زدم و رفتم آمدم گفتند نوبتت نشده. شوهرم پاسپورت داشت. اما ویزایش تمام شده بود. پاسپورتش هم منقضی شده بود. باید اول میرفت سفارت افغانستان پاسپورتش را تمدید میکرد و بعد ویزایش را. طالبان آمد. سفارت تعطیل شد. او بدون ویزا شد. دیروز پلیس توی محل کار دستگیرش کرد. ریختند سرش و زدند و سرش را شکستند و بردندش ورامین. زنگ زد به من گفت دارند رد مرزم میکنند. من رفتم ورامین. اردوگاه عسکرآباد. نگهبان آنجا بداخلاق بود. هر چی مدرک داشتم از وزارت کشور و وزارت امور خارجه با خودم بردم. نگهبان گفت فقط ویزا بیاور. ویزا بیاوری شوهرت آزاد میشود. وگرنه رد مرز. گفتم من یک زن ایرانیام. پدر ندارم. شوهرم تنها سرپناه من است. پاسپورت دارد. ویزا ندارد. به خاطر من آزادش کنید. من بدبخت میشوم اینطوری. نگهبان گفت تو غلط کردی با یه افغانی ازدواج کردی. برو ویزا بیاور. وگرنه رد مرزش میکنیم.
لیلا گریه میکند و میگوید: شوهرم دارد رد مرز میشود… من ویزا از کجا گیر بیاورم؟
و واقعا هم هیچ راه حلی برای تمدید اقامت شوهر لیلا وجود ندارد. «افغانیبگیر» تر و خشک را با هم میسوزاند. مهاجران افغانستانی شاید دستههای مختلفی داشته باشند. اما برای قانون، مهاجری که همین امروز با پژوهای افغانیکش از مرز نیمروز برای اولین بار وارد خاک ایران میشود با مهاجر افغانستانی که در ایران متولد شده و همسر ایرانی دارد هیچ تفاوتی ندارند… هر دو باید «افغانیبگیر» شوند!
[۱] برداشت از کتاب وطندار، روایت ۲۸ افغانستانی از مهاجرت به ایران/ گردآوری شده توسط محمدسرور رجایی/ انتشارات جامجم/ چاپ ۱۴۰۰/ ص ۹۸ و ۹۹
[۲] گواتمالا، السالوادور و هندوراس مشهورند به مثلث شمالی آمریکای مرکزی
[۳] https://www.nrc.no/news/2021/november/humanitarian-needs-in-iran-rise-as-300000-afghans-arrive-since-taliban-takeover/
[۴] https://reliefweb.int/report/afghanistan/iom-afghanistan-situation-report-11-21-27-october-2021
[…] ۵ دی ماه سال ۱۴۰۰ در صفحهی ۹ روزنامهی شرق با عنوان «افغانیبگیر در اوج» منتشر کرده[۸] به تفضیل در مورد پدیدهی افغانیبگیر […]