چهارشنبه ساعت ۹ صبح امتحان درس اقتصاد بود. حدود یک ماه و نیم پیش به ما دسترسی به یک سایت داده بودند که اقتصاد را به صورت آنلاین میتوانستیم از آن پیگیری کنیم. برای من دسترسی به این سایت والذاریات بود. از یک طرف دسترسی به سایت با آی پی ایران امکانپذیر نبود و باید فیلترشکن استفاده میکردم. از طرف دیگر سایت سنگینی هم بود و سرعت اینترنت با فیلترشکن خیلی پایین بود برای دنبال کردن درسها. کلاس درس نبود در حقیقت. چون هیچ کدام از همکلاسیها را نمیدیدیم. یک جور خواندن کتاب اقتصاد منکیو به صورت تعاملی بود. اولش آقای منکیو طی یک ویدئو هر فصل را معرفی میکرد. بعد متنهای هر فصل بود به همراه ویدئوها و موشنگرافیها و … آخرش هم انجام تکالیف و نمره گرفتن و این حرفها.
هنوز از راه نرسیده باید امتحان میدادیم و یک کم برایم استرسزا بود. ورودیهای امسال MPP ۷۹ نفرند. خیلی زیادیم و کلاسها شلوغاند. سطوح انگلیسی حرف زدن بچهها هم متفاوت است. امروز که لیست دانشجویان را چک میکردم فهمیدم آنهایی که خیلی انگلیسی حرفزدنشان خفن است یا هندی هستند و یا دانشجوهای سال دومی هستند که سال اول ارشدشان را در یکی از دانشگاههای آمریکا بودهاند. اکثرا هم چینی-آمریکایی هستند و خب طبیعتا از دانشگاههای تاپ آمریکا مثل کلمبیا و ییل و البته غیرآمریکاییها هم هستند: ال اس ئی لندن و مونک تورنتو و ساینسپوی فرانسه و… نمیدانم که سال دیگر این موقع سطح انگلیسی حرف زدن من به حد اینها میرسد یا نه.
وقتی توی کلاس نشسته بودم و منتظر آزمون بودم ازین میترسیدم که مبادا آفیسرها چیزی بگویند و من نفهمم که دستورالعمل چیست. باید امتحان را آنلاین و با لپتاپ خودمان میدادیم. وصل میشدیم به سایت دانشگاه و راس ساعت صفحهی مربوط به امتحان باز میشد و بعد از یک ساعت هم دسترسی به آن غیرممکن میشد. ایران که بودیم استادهای دانشگاه مینالیدند که دانشجوهای افغانستانی اکثرا سطحشان پایین است. ولی به نظرم حالا بیشتر مشکل زبانی بوده. من انگلیسی بلدم تقریبا. طی این چند روز دیدهام از من بدتر هم وجود دارد. از من بهتر خیلیها هستند. اما از من بدتر هم وجود دارد. با این که انگلیسی بلدم ولی گاهی نمیفهمم. گوشآشنا نیست همه چیز برایم. حس میکنم برای دانشجوهای افغانستانی که میآمدند ایران هم همین داستان وجود داشت. فارسی بلد بودند. اما بعضی جملات و کلمات گوشآشنا نبود و چون تکرار هم نمیشد ممکن بود که گیج شوند و گاهی اوقات حتی نکات مهم را از دست بدهند. طبیعتا نمرهشان هم پایین میشد و استادها هم ناجوانمردانه میگفتند که آنها ضعیفاند و فلان و بیسار.
باری، امتحان را دادیم. یک تعداد بالایی از سوالها (حدود یک چهارمشان) اصلا از منبعی که معرفی کرده بودند (کتاب منکیو) نبود! بعد از امتحان همهی بچهها به این نکته اذعان داشتند. به تی ای گفتند که چرا اینجوری بود. تی ای برگشت گفت که ما میخواستیم دامنهی دانش اقتصاد بچهها را بسنجیم و از قصد این کار را کردیم تا ببینیم آیا فراتر از کتابی که بهشان داده شده هم دانش دارند یا کسب میکنند یا نه! و اینجا بود که فهمیدم که چه اشتباهی کردهام که راه خودم را نرفتم. یک ماه و نیم پیش که سایت مربوطه را شروع کردم، یک کتاب تئوری بازیها هم گذاشتم روی میزم. کتاب را قبلا خریده بودم و وقتی داشتم با سایت ور میرفتم دیدم یک بخشی از مطالب مربوط به تئوری بازیهاست. بعد وقت کم آوردم. پیش خودم گفتم نمره و موفقیت در آزمون مهمتر است. بهتر است مطالب کتاب را دو بار بخوانم و مرور کنم تا اینکه بخواهم یک مطلب جدید بخوانم که شاید اصلا توی امتحان هم نیاید. خواستم خرخوانی کنم. اما اشتباه بود. راه خودم را اگر میرفتم و دلی دلی لذت میبردم احتمالا بهتر بود. البته دو ساعت بعد از پایان امتحان ایمیل آمد که امتحان را قبول شدهای و نیاز نیست که برای درس اقتصاد یک کلاس جداگانه برداری.