مصاحبهی پیمان حقیقتطلب با سایت خبری دیدهبان ایران در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۳ در مورد ابعاد مختلف مسئلهی مهاجران حاضر در ایران و پیشنهادهایی برای رییسجمهور بعدی:
براساس گزارش دیدهبان ایران، با وجود این که مساله مهاجرت و راهکارهای پیشنهادی درباره مدیریت حضور مهاجران در مناطق مختلف کشورها و نحوه بهکارگیری آنها در مشاغل گوناگون جزو اساسیترین موضوعات مورد بحث در انتخابات کشورهای پیشرفته است، اما در ایران با وجود آن که کشورمان یکی از مهاجرپذیرترین کشورهای دنیا محسوب میشود که البته بیش از ۹۵ درصد مهاجران ساکن آن را صرفا اتباع یک کشور یعنی افغانستان تشکیل میدهند، مساله مهاجران و افغانستانیها، حتی در انتخابات کنونی در حاشیه بحثهای انتخاباتی قرار داشته است. این در حالی است که به اعتقاد برخی کارشناسان، ایرانِ امروز که خودش با شرایط دشوار اقتصادی دستوپنجه نرم میکند، حداکثر ظرفیت پذیرش مهاجران به اندازه ۲ درصد جمعیت کشور را دارد و البته بعضی نمایندگان مجلس معتقدند که دولت آینده باید شرایطی را فراهم کند که جمعیت مهاجران ساکن کشورمان، از ۳ درصد جمعیت ایران بیشتر نباشد.
بیش از ۹۵ درصد مهاجران حاضر در ایران از اتباع افغانستان هستند
با وجود این صحبتهای حاجی دلیگانی به عنوان نماینده فعلی و عضو پیشین هیات رئیسه مجلس و البته اظهارات مشابهی که در سالهای اخیر برخی مسئولان دستگاههای دولتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباره لزوم کنترل جمعیت اتباع بیگانه ساکن ایران مطرح کردهاند و حضور مهاجران بخصوص اتباع افغانستانی در کشورمان را «بیش از حد» و «آسیبزا» دانستهاند و نوع نگاهی که در میان این دسته از مسئولان کشور وجود دارد که براساس آن، معتقدند که ریشه برخی آسیبهای اجتماعی و حتی بعضی جرمها و جنایتها به همین حضور بیش از حد اتباع بیگانه در کشور بازمیگردد، بعضی جامعهشناسان و کارشناسان حوزه مهاجرت تاکید دارند که حضور اتباع بیگانه در کشورمان الزاما آسیبزا نیست و نباید مشکلاتی نظیر افزایش آمار بیکاری و تشدید مشکلات معیشتی را صرفا متوجه جمعیت بالای افغانستانیهای ساکن ایران دانست.
از نظر این دسته از کارشناسان، حتی نمیتوان گفت که جمعیت کنونی مهاجران افغانستانی ساکن ایران، چه بین ۶ تا ۷ میلیون نفر باشد و چه آن را بیش از ۸ میلیون نفر در نظر بگیریم، الزاما بیش از حد است، چون در حال حاضر در بسیاری از کشورهای جهان، جمیعت بالاتری از مهاجران حضور دارند که نسبت بیشتری از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، اما نکته مهم این است که شرایط پیچیده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی امروزِ ایران و توجه به این نکته که اغلب مهاجران ساکن کشورمان صرفا از اتباع یک کشور یعنی افغانستان هستند، اما در بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر، مهاجران جمعیتهای متفاوتی از اتباع کشورهای مختلف را تشکیل میدهند و همچنین اغلب اتباع افغانستانی حاضر در ایران، فاقد مدارک اقامتی معتبر هستند، همه این مسائل، مساله حضور اتباع بیگانه و پیامدهای گوناگون آن برای کشورمان را پیچیدهتر و ضرورت ساماندهی و کنترل جمعیت آنها را برای دولت آینده بیشتر میکند.
مدیر پژوهش انجمن دیاران و کارشناس حوزه مهاجران:
تمرکز مهاجران افغانستانی در چند استان کشور چالش برانگیز است
این موضوعی است که «پیمان حقیقتطلب»، مدیر پژوهش انجمن دیاران و کارشناس حوزه مهاجران در گفتوگو با خبرنگار سایت دیدهبان ایران روی آن دست گذاشت و اظهار داشت: مهاجرت مانند بسیاری از مسائل سیاستی دیگر به ذات خود مثبت یا منفی نیست و این نحوه مدیریت و سیاستگذاری است که جنبههای مثبت یا منفی آن را بیشتر یا کمتر میکند. البته موضوع مهاجرت در بیشتر کشورهای دنیا جزو مسائل بسیار پیچیده و حساس به شمار میرود، تا جایی که مثلا سیاستهای مهاجرتی باعث شد تا برگزیت اتفاق بیفتد و بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شود. اساسا هم وقتی مسائل مهاجرتی را در کشورهای اروپایی پیگیری میکنیم، میبینیم نوع نگاه به مهاجران در این کشورها هم نموداری سینوسی دارد، به نحوی که گاه نیازهای اقتصادی باعث میشود تا مهاجران خوب جلوه داده شوند و گاه رکود اقتصادی باعث میشود تا مهاجران عامل وضعیت بد ایجادشده معرفی شوند.
وی با تاکید بر این که آنچه مساله مهاجرت در ایران را از بسیاری از کشورهای دنیا پیچیدهتر میکند، این است که بیشتر مهاجران ساکن ایران تنها از یک کشور یعنی افغانستان آمدهاند، یادآور شد: بیش از ۹۵ درصد مهاجران حاضر در ایران از اتباع افغانستان هستند. این در حالی است که تنوع ملیتی در بین مهاجران، سیاستی است که خیلی از کشورهای مهاجرپذیر همچون کشورهای حاشیه خلیج فارس یا کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا و کشورهای جنوب شرق آسیا پیگیری میکنند تا بتوانند اهرمهای سیاستی بیشتری داشته باشند. ایران اما به چند دلیل این سیاست را نداشته است؛ یکی اینکه علیرغم این که ایران بالذاته چندفرهنگی و چندقومیتی است، ولی دولتها طی یکصد سال اخیر هرگز نخواستهاند چندفرهنگی باشند و سیاست یکدست شدن جامعه را در پیش گرفتهاند و در نتیجه، تمایلی به پذیرش مهاجر از کشورهای همسایه نداشتهاند. دلیل مهمتر این که ایران درباره افغانستان همواره در عمل انجامشده قرار گرفته است و هیچگاه اینگونه نبوده که برنامه خاصی برای پذیرش این مهاجران داشته باشد.
حضور غیرقانونی، بهینهترین وضعیت برای مهاجران افغانستانی ساکن ایران است
حقیقتطلب با بیان این که طی ۵۰ سال اخیر، افغانستان همواره یکی از توسعهنیافتهترین کشورهای دنیا بوده و نبود ثبات و امنیت و به تبع آن فقدان رشد اقتصادی باعث شده است تا همواره کشوری مهاجرفرست باشد، به دیده بان ایران گفت: مهاجرتهای اجباری حاصل از این عوامل در سراسر دنیا همیشه نصیب کشورهای همسایه میشود و به همین دلیل، ایران طی پنج دهه گذشته در قبال مهاجران افغانستانی، در عمل انجامشده قرار گرفته است. با این وجود اما سیاستگذاریهای ۴۰ سال اخیر کشورمان باعث شده است که حضور غیرقانونی، بهینهترین وضعیت برای یک مهاجر افغانستانی در ایران باشد و به همین دلیل، بسیاری از مهاجران افغانستانی، خودشان ترجیح نمیدهند که به دنبال مدارک اقامتی بروند.
این کارشناس حوزه مهاجران ادامه داد: فرض کنیم که یک مهاجر افغانستانی ساکن ایران دو گزینه داشته باشد؛ حضور قانونی و حضور غیرقانونی. در طرف دیگر هم میتوانیم دولت و همچنین جامعه ایران را قرار بدهیم. در صورتی که مهاجر قانونی باشد، دولت باید خدمات بیشتری را ارائه کند و در صورتی که مهاجر غیرقانونی باشد، دولت تنها یارانههای عمومی را پرداخت میکند و خدمات بیشتری ارائه نمیدهد. خروجی این مدل را که میگیریم، میبینیم که هزینههای قانونی بودن برای خود مهاجران بیشتر است. وقتی یک نفر مهاجر قانونی باشد، هم برای تردد محدودیت دارد، هم برای دریافت خدمات بانکی محدودیت دارد و هم نمیتواند سیمکارت دریافت کند و … ؛ در این حالت برای خود افغانستانیها، حضور غیرقانونی در ایران گزینه بهتری است؛ بخصوص که ورود غیرقانونی اتباع به ایران کمهزینهتر است. البته این ورود کمی سختتر است، اما فقط کمی.
وی در ادامه تاکید کرد: در سمت دیگر ماجرا هم به نظر میرسد که برای دولت ایران، غیرقانونی بودن مهاجران گزینه بهتری است، زیرا وقتی یک مهاجر غیرقانونی باشد، میزان خدمات رسمی ارائهشده کمتر خواهد بود. همچنین مهاجر غیرقانونی سطح دستمزدها را در بازار کار پایین میآورد و حاضر میشود هر گونه کاری را برای کسب درآمد انجام دهد. هر وقت هم که حضورش بیمعنا تشخیص داده شد، بهراحتی میتوان به جرم غیرقانونی بودن، او را اخراج کرد. به عنوان مثال میتوان سیستم بازیافت زباله در تهران را در نظر گرفت. این سیستم به خاطر حضور غیرقانونی گروههایی از مهاجران افغانستانی، به یکی از پردرآمدترین سیستمهای جمعآوری پسماند در جهان تبدیل شده است. این در حالی است که در کشوری مثل آلمان، شهروندان کلی زحمت میکشند و زباله خشک و تَر را در همان خانه جدا میکنند. بعد هم هم زحمت میکشند که زبالههای خشک فلزی و شیشهای و کاغذی و … را هم جداگانه جمع کنند. این در حالی است که شهروندان تهرانی اصلا به این چیزها فکر نمیکنند. زباله را سر کوچه در سطل زباله میاندازند و در کمتر از یک ساعت، این زباله تفکیک میشود و بهسرعت به محلهای بازیافت انتقال داده میشود؛ بنابراین غیرقانونی بودن حضور مهاجران افغانستانی، هم برای دولت ما و هم برای خود مهاجران به بهینه ترین وضعیت حضور آنان در ایران تبدیل شده است.
لزوم جدا کردن مهاجران قدیمی از مهاجران تازهوارد در اجرای سیاستهای سلبی
حقیقتطلب با اشاره به این نکته که ویژگی دیگر حضور مهاجران افغانستانی در ایران، توزیع متمرکز آنان در چند استان خاص است، اظهار داشت: حضور مهاجران افغانستانی در بسیاری از استانهای ایران ممنوع است و عموما استانهای مرکزی ایران برای حضور این مهاجران مجاز است. تمرکز مهاجران افغانستانی در چند استان بخصوص در استان تهران باعث شده است تا فشار اجتماعی و اقتصادی زیادی بهویژه در نواحی فقیرنشین این استانها بر مردم عادی وارد شود. همچنین حضور طولانیمدت اما با نگاه کوتاهمدت، ویژگی دیگر حضور مهاجران افغانستانی در کشورمان است. به معنای بهتر تمرکز مهاجران افغانستانی در چند استان کشور چالش های متعددی را ایجاد کرده است.
همین حالا افغانستانیهایی در ایران حضور دارند که نسل چهارمشان است که در ایران متولد شدهاند. این مهاجران با مهاجران کاری و مهاجران تازهوارد واقعا متفاوت هستند. این گروه از مهاجران از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کاملا در جامعهی ایران ادغام شدهاند، اما حاکمیت هیچگاه آنان را به رسمیت نشناخته و با این که قوانین اقامت و تابعیت ایران اجازه رسمی شدن آنان را میدهد، اما هیچ کدام از دولتها این قوانین را اجرا نکردهاند.
مدیر پژوهش انجمن دیاران با تاکید بر این که نکته آسیبزا این است که تمام سیاستهای مبنی بر بازگشت و اخراج، شامل این دسته از مهاجران یعنی افغانستانیهایی که نسلها است در ایران حضور دارند نیز میشود، تصریح کرد: شبکههای ارتباطاتی گسترده مهاجران قدیمی باعث میشود که بتوانند در مقابل اخراج و سایر محدودیتها، قوانین را دور بزنند و عملا تمامی سیاستهای سلبی علیه مهاجران را بیمعنا میکنند. اگر این دسته از مهاجران از مهاجران کاری و تازهوارد جدا میشدند، مثلا اقامت دائم میگرفتند، آنگاه میشد سیاستهای سلبی را درباره مهاجران تازهوارد بهدرستی اجرا کرد.
این کارشناس حوزه مهاجران همچنین با اشاره به قدرتگیری مجدد طالبان در افغانستان طی سه سال گذشته، گفت: موضوعی که در سالیان اخیر نگاه به مهاجران افغانستانی را در جامعه ایران بسیار منفی کرده، قدرتگیری دوباره طالبان در افغانستان و موج مهاجرتی پس از آن بوده است، بخصوص که ایران به دلایل مختلف پس از قدرتگیری مجدد طالبان، به دریافتکننده اصلی موج مهاجرتی افغانستانیها تبدیل شده است؛ بخشی از علت این مساله نیز به سیاست خارجی ایران در قبال حکومت دوم طالبان بازمیگردد که برخلاف حکومت اول طالبان، شاهد پذیرش نیمهرسمی آنها توسط حاکمیت کشورمان به عنوان قدرت مسلط در افغانستان هستیم.
وی همچنین خاطرنشان کرد: در پیش گرفتن این نوع سیاست خارجی در قبال طالبان، هزینههای جانبیای هم داشته که به نظر میرسد این هزینهها بسیار فراتر از حد تحمل شده است؛ یکی از این هزینههای جانبی باز کردن درهای ایران به روی مهاجران فراری از طالبان بوده است؛ به نحوی که گروههایی از افغانستانیها به دلیل دُگم بودن طالبان و محدودیتهای شرعی از افغانستان فرار کردند، ولی بیشتر آنها به خاطر شرایط اقتصادی پس از طالبان از افغانستان به ایران گریختهاند.
استان تهران؛ مقصد اصلی مهاجرت افغانستانیها و مرزنشینان ایران
حقیقتطلب با یادآوری این موضوع که افغانستان در ۲۰ سال اخیر با کمکهای بینالمللی سرپا بود و بخش عمدهای از تولید ناخالص داخلی آن از کمکهای بینالمللی تامین میشد، عنوان کرد: با تسلط طالبان بر افغانستان، این کمکها کمتر شد و در نتیجه، اقتصاد افغانستان کوچکتر شد و انگیزه مهاجرتهای اقتصادی هم افزایش یافت. از طرف دیگر، از آنجا که ما در ایران بهجز تعیین استانهای ممنوع برای حضور افغانستانیها که عمدتا استانهای مرزی هستند، هیچگاه سیاست خاصی در قبال میزان پذیرش مهاجر نداشتهایم، مهاجران فراری از طالبان، سرخود و براساس شبکههای ارتباطاتی در استانهایی ساکن شدهاند که قبلا هم افغانستانیها حضور داشتند.
مدیر پژوهش انجمن دیاران همچنین بیان کرد: در حال حاضر جمعیت افغانستانیهای استان تهران نسبت به سال ۹۵ حدودا چهاربرابر شده است. این در حالی است که استان تهران مقصد اصلی مهاجرت ۱۶ استان مرزی ایران است؛ به نحوی که بین سالهای ۱۳۶۵ تا، ۱۳۹۵ سالانه به طور متوسط حدود ۱۹۰ هزار ایرانی از استانهای مرزی ایران به استان تهران مهاجرت کردهاند؛ یعنی ما در استان تهران هم شاهد مهاجرتهای مرزنشینان ایرانی هستیم و هم مهاجرت افغانستانیها؛ مسلما چنین وضعیتی بحرانزا است و حضور افراد با قومیتها، عقاید، سیلقهها و سبکهای زندگی متفاوت در استان تهران بهویژه در مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ، میتواند تبعات اجتماعی خطرناکی به دنبال داشته باشد.
ایرانِ امروز، دیگر ظرفیت پذیرش مهاجر جدید را ندارد
حقیقتطلب همچنین در پاسخ به این سوال که «حد مشخص» یا به عبارت دیگر، «حداکثر ظرفیت مهاجرپذیری» حال حاضر ایران، چقدر است، توضیح داد: عموما درباره تعداد بهینه حضور مهاجران، شاخصه اصلی تعیینکننده، وضعیت اقتصادی و مشاغل خالی موجود در یک کشور است. در کشورهای حوزه خلیج فارس که هم صنایع نفتی دارند و هم صنایع گردشگری، این رقم در کشورهایی مثل امارات و قطر به حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد جمعیت این کشورها میرسد. در ایران اما شرایط اقتصادی اصلا جالب نیست. اقتصاد ایران پویا نیست و در نتیجه، ظرفیت پذیرش مهاجر کشورمان نیز پایین آمده است و ایران در سهلانگارانهترین حالت، حداکثر توان پذیرش مهاجر به اندازه ۲ درصد جمعیت ایرانیان را دارد؛ بنابراین به جرات میتوان گفت که ایرانِ امروز، دیگر ظرفیت پذیرش مهاجر جدید را ندارد.
این کارشناس حوزه مهاجران همچنین یادآور شد: شاید اگر فشار طالبان و وضعیت اقتصادی بدتر افغانستانِ پس از طالبان نبود، به صورت طبیعی بسیاری از مهاجران کاری افغانستانی به صورت داوطلبانه و خود به خود از بازار کار ایران خارج میشدند، چون ارزش پول ایران در مقابل ارزش پول افغانستان پایین آمده است و کار در ایران برای بسیاری از افغانستانیها عملا سودآور نیست. اما در مورد مهاجران نسل دوم و سوم و چهارم افغانستانی حاضر در ایران، شرایط افغانستان اصلا مطرح نیست. آنها در ایران به دنیا آمدهاند و هیچگاه از کشورمان خارج نشدهاند و بسیاری از آنها، در هر شرایطی که ایران یا افغانستان داشته باشد، تا پایان عمر در داخل کشورمان باقی خواهند ماند.
ورود افغانستانیهای تازهوارد برای مهاجران قدیمی هم آزاردهنده است
حقیقتطلب در پاسخ به این پرسش که چه ابرازهایی برای ساماندهی و کنترل حضور مهاجران افغانستانی پیش روی دولت آینده ایران قرار دارد نیز گفت: ابزارهای موجود در این زمینه برای دولت آینده ایران کم نیستند، از اتخاذ سیاست خارجی مناسب در قبال طالبان گرفته تا صادرات خدمات مهندسی و ساخت زیرساختهای شهری و اشتغالزایی در افغانستان به همراه تشدید کنترل مرزها توسط نیروهای نظامی و انتظامی، کمک گرفتن از مرزنشینان ایرانی، توانمندسازی زنان و دختران افغانستانی، ایجاد سیستم یکپارچه مدیریت مهاجران در داخل کشور و از بین بردن تعارض منافع شدید حاکم بر مساله مدیریت مهاجران در ایران. همه اینها در کنار آمایش سرزمینی دقیق و بهروز، اخراج مهاجران بدون مدرک، اجرای قوانین تابعیت، بهروزرسانی و تصویب قوانین اقامت و مذاکره با کشورهای اروپایی و آمریکایی برای پذیرش بخشی از جمعیت مهاجران افغانستانی ساکن ایران، میتواند به کنترل حضور مهاجران در داخل کشورمان و رساندن جمعیت آنها به شرایط بهینه کمک کند.
مدیر پژوهش انجمن دیاران تصریح کرد: نباید فراموش کرد که پاشنه آشیل مدیریت امور مهاجران افغانستانی در ایران، موضوع تداوم بیرویه ورود آنها به داخل کشورمان است. متاسفانه وضعیت افغانستان طی دهههای اخیر به گونهای بوده است که شاهد جریان ورود بیوقفه افغانستانیها به داخل کشورمان بودهایم و این ورود غیرقانونی تبدیل به یک نوع عادت شده است. این مساله نشان میدهد که کنترل مرزها و مدیریت نحوه ورود مهاجران به داخل ایران بسیار اهمیت دارد.
وی همچنین تاکید کرد: برای بسیاری از مهاجران افغانستانی نسل دوم و سوم و چهارم که در جامعه ایران ادغام فرهنگی – اجتماعی داشتهاند، ورود مهاجران تازهوارد به شکل غیرقانونی و فزاینده، حتی نسبت به بسیاری از ایرانیان، بسیار آزاردهندهتر است؛ زیرا با این ورودهای بیرویه، وضعیت زیست آنان نیز بد میشود. به همین دلیل، بخش زیادی از مهاجران قدیمی و افغانستانیهایی که در ایران به دنیا آمدهاند، دل خوشی از افزایش شدید تعداد هموطنان خود در کشورمان ندارند؛ از همین رو، به دولت آینده توصیه میشود که در قبال مهاجران نسل دوم و سوم و چهارم بخصوص مهاجرانی که دارای مدارک اقامتی معتبر در ایران هستند، سیاست متفاوتی را نسبت به مهاجران افغانستانی تازهوارد اتخاذ کند.
بهبود وضعیت معیشتی مرزنشینان، پیشنیاز کشیدن دیوار مرزی در شرق کشور
حقیقتطلب با بیان این که کشیدن دیوار در مرزهای شرقی ایران میتواند راهکار مناسبی باشد، به شرط آن که مرزنشینان ایرانی هم با چنین نگاهی همسو باشند، عنوان کرد: ورود غیرقانونی بسیاری از اتباع با کمک شبکه قاچاق ایرانیان اتفاق میافتد؛ یعنی شبکههای قاچاق مهاجر موسوم به افغانیکشی در مرزهای شرقی کشورمان حضور دارند که بخش زیادی از اعضای آنها را خود ایرانیان تشکیل میدهند، یعنی بسیاریشان هموطنان مرزنشین ما هستند که به دلیل نداشتن شغل مناسب، به این کار روی آوردهاند؛ بنابراین تا وقتی که مرزنشینان ما وضعیت معیشتی خوبی نداشته باشند و خودشان را جداافتاده ببینید، ساخت دیوار مرزی بهتنهایی فایدهای ندارند و بهتر است که دولت آینده پیش از شروع به انجام این کار، راهکارهایی را اتخاذ کند که وضعیت معیشتی مرزنشینان در کوتاهمدت تا حدودی بهتر شود و آنها احساس کنند که در بلندمدت، آینده نسبتا روشنی را پیش روی خود دارند.
این کارشناس حوزه مهاجران با تاکید بر این که مساله حضور مهاجران افغانستانی در ایران بسیار پیچیدهتر از چیزی است که بازنمایی میشود، خاطرنشان کرد: رئیسجمهور جدید کشورمان علاوه بر اقداماتی که باید برای کنترل جمعیت اتباع افغانستانی ساکن ایران اجرا کند، باید برای توسعه افغانستان نیز برنامه ویژهای داشته باشد. افغانستان در یک دهه گذشته یکی از اصلیترین شرکای تجارت خارجی ایران بوده است، به نحوی که میزان صادرات ایران به افغانستان از مجموعه کشورهای اتحادیه اروپا بیشتر بوده و صادرات محصولات مختلف به این کشور، همواره برای ما ارزآورزی بالایی داشته است. ولی صادرات ما به افغانستان باید از کالا به سمت خدمات مهندسی و ساخت کارخانجات و زیرساختها گسترش پیدا کند. راهحل درازمدت کاهش مهاجرت از افغانستان به ایران، توسعه اقتصادی کشور همسایه است و بنابراین پیشرفت افغانستان باید برای دولت آینده ما از اهمیتی حیاتی برخوردار باشد.
وی همچنین یادآور شد: دولت ایران همچنین باید در سطح جامعه افغانستان هم بر تامین حق تحصیل دختران و زنان افغانستانی پافشاری کند. بیسواد ماندن دختران و زنان افغانستانی در میانمدت و بلندمدت، باعث رشد افکار بنیادین و کمسوادی نسلهای بعدی افغانستانیها و عدم توسعه نیروی انسانی در این کشور میشود که دودش مسلما به چشم ما هم خواهد رفت. هم جامعه ایران و هم دولت ایران باید برای احقاق حقوق زنان و دختران افغانستانی مطالبهگری بیشتری داشته باشد. پافشاری جمهوری اسلامی روی این موضوع باید به حدی باشد که حتی در داخل ایران هم آن دسته از مهاجرانی که به دختران خود اجازه تحصیل نمیدهند، اخراج شوند.
تعارض منافع شدید بین دستگاههای مختلف کشور در مدیریت امور مهاجران
حقیقتطلب در بخش پایانی صحبتهای خود با بیان این که متاسفانه در ایران در موضوع مدیریت امور مهاجران شاهد تعارض منافع شدیدی بین دستگاههای گوناگون امنیتی، انتظامی و اجرایی کشورمان هستیم، اظهار داشت: این تعارض منافع به قدری است که به عنوان مثال، لایحه تشکیل سازمان ملی مهاجرت در اواسط دولت دوم روحانی به مجلس فرستاده شد و در دوره ریاست جمهوری رئیسی که دولت و مجلس همسو بودند نیز این لایحه به تصویب نرسید و در حال حاضر سازمان ملی مهاجرت ایران بدون اساسنامه است! بنابراین رئیسجمهور بعدی کشورمان باید توجهی ویژه برای رفع این تعارض منافع داشته باشد تا امور مربوط به مهاجران در داخل با تشتت سیاستها مواجه نشود.
وی در پایان تصریح کرد: در حال حاضر یک تبعه مجاز غیرایرانی ساکن ایران حدود ۲۰ نوع کد شناسایی دارد که هرکدام از آنها را یک دستگاه مختلف صادر کرده است. در دولت قبل تلاشهایی برای تبدیل شدن این کدها به یک کد شناسایی واحد صورت گرفت، اما بازهم به دلیل تعارض منافع، این کار به صورت کامل اجرایی نشد. تعیین تکلیف مهاجران نسل دوم و سوم و چهارم، جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی، ایجاد ساز و کار رسمی شدن نیروهای کار مهاجر و برهم زدن تعادل شوم حال حاضر مبنی بر بهینه بودن غیرقانونی بودن مهاجرت، از جمله اقداماتی است که دولت آینده در مراحل بعدی باید برای ساماندهی وضعیت مهاجران افغانستانی در دست پیگیری قرار دهد.