آیا ایران از مواهب رمیتنس برخوردار خواهد شد؟

یادداشت پیمان حقیقت‌طلب در صفحه‌ی باشگاه اقتصاددانان شماره ۵۹۴۲ مورخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ روزنامه‌ی دنیای اقتصاد:

لعیا زنی‌ میانه‌سال از خانواده‌ای پرجمعیت است. خواهر کوچک‌ترش سال‌ها پیش به آمریکا مهاجرت کرد. شکل مهاجرتش ابتدا تحصیلی بود. برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکترا به آمریکا رفت. بعد از تحصیل در یک شرکت مشهور مشغول به کار شد و حالا ساکن آمریکا است. لعیا هر وقت از خواهرش صحبت می‌کند به تحصیلات و یا کار او اشاره نمی‌کند. به این اشاره می‌کند که خواهرش باعث پیشرفت خانواده‌اش شده.

– داداش بزرگه‌م می‌خواست تریلی بخره. وام بهش ندادن. هر چی این در اون در زد بهش وام ندادن. به خواهرم گفت. اون از اون‌جا براش پول حواله کرد. داداشم تونست تریلی بخره. اون یکی خواهرم می‌خواست عروسی کنه. جهیزیه‌ش رو خواهرم کمک کرد. من هم درس خوندم. اما موندم این‌جا. کارمون تقریبا مثل همه. اما تفاوت درآمدمون خیلی زیاده. هر سال میاد ایران یه سر به خانواده می‌زنه. همیشه حواسش به تک تک ما هست.

نگاه مثبت لعیا به مهاجرت خواهرش و ارسال کمک‌های مالی به ایران (چیزی که در مطالعات مهاجرت رمیتنس نامیده می‌شود) شاید در میان بعضی از دولتمردان قابل فهم باشد و حتی هواخواهش باشند؛ اما همه‌ی آنان این‌گونه فکر نمی‌کنند.

اکثر مهاجرت‌های بین‌المللی، مهاجرت‌های کاری هستند

در ایران مفهوم مهاجرت از ایران با خروج بی‌بازگشت نخبگان گره خورده است. مفهوم مهاجرت در اذهان عمومی به معنای تحصیل در آن سوی مرزها، اشتغال به کارهای با مهارت بالا در کشورهای دیگر و یا پناهندگی است. این‌که این طرز نگرش حاصل بازنمایی رسانه‌ها است یا ریشه در تجربه‌ی زیسته‌ی امروز ایرانیان دارد نیاز به کنکاش و پژوهش دارد. اما روندهای جهانی مهاجرت اصلا بدین سان نیست. طبق آمارهای سازمان جهانی مهاجرت، اکثریت مهاجرت‌های بین‌المللی در جهان را مهاجرت‌های کاری تشکیل می‌دهد. بیش از ۷۰ درصد مهاجرت‌های بین‌المللی به خاطر مهاجرت‌های نیروی کار است. مهاجرت‌هایی که گاه از کشورهای در حال توسعه به توسعه‌یافته و گاه بین دو کشور در حال توسعه رخ می‌دهند. اصلی‌ترین علت وقوع مهاجرت‌های کاری تفاوت در ارزش پول و نیز تقاضا برای انواع نیروهای کار در کشور مقصد است. ممکن است هر دو کشور مبدا و مقصد مهاجرت در شرایط اقتصادی مشابهی باشند، اما تقاضای نیروی کار در بازارهای دو کشور متفاوت باشد. بدین ترتیب نظام عرضه و تقاضای نیروی کار باعث شکل‌گیری مهاجرت می‌شود. مهاجرت‌هایی که دولت‌ها سعی می‌کنند با مدیریت آن ضمن کاهش ریسک و ارائه‌ی خدمات رفاهی،‌ از شکل‌گیری روابط غیررسمی جلوگیری کنند. مهاجرت‌های کاری باعث شده‌اند تا جمعیت مهاجران در برخی از کشورها همچون امارت متحده‌ی عربی، کویت، قطر و… از جمعیت اهالی آن کشور نیز بیشتر باشد. آیا همه‌ی مهاجران کاری در جهان تحصیلات و مهارت بالایی دارند؟ خیر. اکثر مهاجران کاری جزء نیروهای سطح پایین و متوسط هستند.

مهاجرت‌های ایرانیان به خارج از کشور برای کار و درآمد

ایرانیان با مهاجرت‌های کاری اصلا بیگانه نیستند. شاید از نظر تاریخی یکی از نزدیک‌ترین مهاجرت‌های کاری ایرانیان، مهاجرت به ژاپن در اوایل دهه‌ی هفتاد باشد. این روزها پادکست‌های مستند متنوعی هم در مورد حضور نیروی کار ایرانی در آن برهه‌ی زمانی در ژاپن ساخته شده است. طبق آمارها بین سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۵ حدود ۱۲۰ هزار ایرانی در ژاپن مشغول به کار شدند. اما بعد از دهه‌ی هفتاد مدل‌های سازماندهی‌شده‌ی اعزام نیروی کار ایرانی به خارج از کشور  از رونق افتاد. خوشبختانه اخیرا مقامات وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی از برنامه‌های اعزام نیروی کار ایرانی به چهار کشور ارمنستان، قطر، عراق و عمان خبر داده‌اند. در شهریور ماه سال ۱۴۰۲ کریمی بیرانوند، معاون توسعه‌ی کارآفرینی و اشتغال وزارت کار از برنامه‌ی ایران برای اعزام ۱۰۰ هزار نیروی کار ایرانی به کشور ارمنستان در آینده‌ی نزدیک خبر داد. در تیر ماه ۱۴۰۲ نیز معاون اشتغال وزارت کار  از صدور ۵۰۰ ویزای کاری برای ایرانی‌ها در قطر خبر داده بود. در حال حاضر حدود ۳۰ هزار ایرانی در قطر مشغول به کار هستند و دولت تفاهم‌نامه‌ای با قطر برای اعزام حدود ۴۵۰۰ نیروی کار ایرانی به این کشور امضا کرده است. عراق به خصوص اقلیم کردستان در سالیان اخیر با افت شدید ارزش پول ایران، شاهد حضور غیررسمی ایرانی‌ها در بازار کار این کشور بوده است. مجموعه‌ی اقداماتی که وزارت کار در حال حاضر برای اعزام نیروی کار مازاد ایرانی به کشورهای همسایه با محوریت ارمنستان، عراق، عمان و قطر انجام می‌دهد به دیپلماسی بازار کار موسوم شده است. امری که امیدوارم با موفقیت و در مقیاسی کلان اجرایی گردد.

مهاجرت‌های کاری، راهکاری بهینه برای توسعه و پیشرفت

یکی از ویژگی‌های توسعه در ایران مرکزمحور بودن آن است. تمام راه‌ها به تهران ختم می‌شود و روایت غالب ایران را روایت تهرانی شکل می‌دهد. روایت غالب در مورد مهاجرت در بیان تهرانی، مهاجرت تحصیلی و مهاجرت نیروی کار سطح بالا است. چرا که نیروی کار سطح پایین را حاشینه‌نشین‌ها (مهاجرانی که به تازگی از شهرهای دور و نزدیک به تهران آمده‌اند و یا مهاجران افغانستانی) تشکیل می‌دهند. در تهران به دلیل تمرکز صنایع و انباشت سرمایه، کارهای سطح پایین و سطح متوسط فراوان است و افراد شاغل در این بخش‌ها بیشتر حاصل مهاجرت‌های داخلی هستند. این شهرستان‌ها و حاشیه‌های ایران هستند که با معضل بیکاری بیشتر دست و پنجه نرم می‌کنند. نکته‌ی حائز اهمیت این است که در مورد مهاجرت‌های کاری بین‌المللی حاشیه‌های ایران به صورت بالقوه در صف اول مهاجرت قرار خواهند گرفت؛ مگر این‌که سیاست‌های مرکزگرا در این‌جا هم مداخله‌ کنند. در حال حاضر نیز نسبت قابل توجهی از مهاجران ایرانی کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس را اهالی استان‌های جنوبی ایران تشکیل داده‌اند. امری که صبغه‌ای چند دهه‌ای دارد. به عنوان مثال محله‌ی بستکیه‌ی دبی حاصل مهاجرت اهالی بستک بندر لنگه است. اهالی شهرهای جنوبی ایران به دلیل بعد مسافت و نیز نزدیکی فرهنگی به کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس جذب می‌شوند. اهالی استان‌های غربی به کشور عراق جذب می‌شوند. اهالی استان‌های هم‌مرز با کشورهای شمال غربی به بازار آن کشورها جذب می‌شوند و مطمئنا تمام آثار مثبتی که ارسال رمیتنس توسط نیروی کار برای کشورهای مبداء مهاجرت به همراه دارد (افزایش رفاه، افزایش قدرت خرید، سرمایه‌گذاری خانواده‌های فقیر و در حاشیه در امر آموزش و…) می‌تواند برای مرزنشینان و کسانی که در نواحی دور از تهران زندگی می‌کنند اتفاق بیفتد. در حقیقت رشد مهاجرت‌های کاری می‌تواند باعث مدل غیرمرکزگرای توسعه شود. مدلی که این روزها بیش از هر دوره‌ای لزوم آن احساس می‌شود.

موانع اجرای سیاست‌های اعزام نیروی کار ایرانی به خارج از کشور

اما در این میان موانعی بسیار جدی نیز وجود دارند. این‌گونه نیست که همه‌ی دولتمردان برای اعزام نیروی کار ایرانی به خارج از مرزها و کاهش بیکاری و افزایش ارزآوری برای کشور از این طریق همراه باشند. این همراهی نکردن‌ها البته که به صورت مستقیم و علنی صورت نمی‌گیرد. عمده‌ی این همراهی نکردن‌ها شاید به تلقی از مفهوم مهاجرت برگردد. همان‌طور که روایت تهران از مهاجرت یک تلقی خیلی خاص است، روایت برخی دولتمردان نیز از آن خاص است. شاید بخشی از صحبت‌های مدیر کل دفتر اروپای وزارت امور خارجه در نشست «هم‌اندیشی و هم افزایی به منظور فعال کردن مقوله اعزام نیروی کار به اروپا» بتواند به گونه‌ای نمادین تلقی دیگر از مفهوم مهاجرت را بازنمایی کند. این نشست در شهریور ماه سال ۱۴۰۲ برگزار شد و خبرگزاری ایسنا گزارش این نشست را منتشر کرد. در بخشی از گزارش می‌خوانیم که مدیر کل دفتر اروپای وزارت امور خارجه اظهار کرده که: «اعزام نیروی کار نباید منجر به پدیده مهاجرت شود و رعایت ملاحظات سیاسی، امنیتی و اجتماعی در موضوع اعزام ضروری است».در حالی‌که اکثریت مهاجرت‌های بین‌المللی در دنیا را مهاجرت‌های کاری تشکیل می‌دهد، بخشی از بدنه‌ی تصمیم‌گیر ما نسبت به مهاجرت همچنان یک تلقی بسیار منفی دارد و ملاحظات سیاسی، امنیتی و اجتماعی را ارجح می‌داند. حتی به طرزی عجیب مهاجرت‌های کاری را به رسمیت نشناخته و آن را تنها اعزام نیروی کار به خارج چهارچوب‌بندی می‌کند. این بخش از بدنه‌ی تصمیم‌گیری عموما به ابعاد اقتصادی و رفاهی مهاجرت‌های بین‌المللی و به خصوص مسئله‌ی رمیتنس و اثرات آن در کاهش فقر و نابرابری توجهی ندارد. ارجح بودن ملاحظات سیاسی، امنیتی و اجتماعی ناشی از سیطره‌ی نگاه تهدیدمحور به مهاجرت است. مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور در این طرز تلقی در هر صورتی تهدید انگاشته می‌شود، چه این مهاجران تحصیل‌کردگان و نخبگان رشته‌های مختلف باشند چرا مهاجران کاری که پس از مدت زمان مشخصی به کشور بازخواهند گشت. در مجموع اقدامات ماه‌های اخیر وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی برای اعزام نیروی کار مازاد ایرانی به کشورهای همسایه گامی رو به جلو برای شکوفایی اقتصاد ایران است، اما به نظر می‌رسد این برنامه‌ها با سیطره‌ی نگاه تهدیدمحور به مقوله‌ی مهاجرت در اجرا چالش‌های بسیار زیادی داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *