مدیریت آب در سنگاپور

ورک‌شاپ این هفته در مورد مسئله‌ی آب در سنگاپور در زمانه‌ی تغییرات اقلیمی بود. مهمان ورک‌شاپ آقای اونگ ز چین بود،‌ رئیس آژانس ملی آب سنگاپور. میزبان هم یکی از اساتید دانشگاه بود. چون مقام دولتی آقای اونگ ز چین بالا بود، از قبل به‌مان توی ایمیل گفته بودند که باید لباس رسمی بپوشید. اولش گفته بودند کت و شلوار. بعد ایمیل دوم گفتند لباس اداری کفایت است و نیاز به کت و کراوات نیست. اما به هر حال جلسه رسمی بود.
جالب بود. سنگاپور در نزدیکی استوا واقع شده و بارش باران این‌جا زیاد است. اما بارش‌ها تند و سیلابی‌اند. تغییرات اقلیمی هم این ویژگی را شدیدتر کرده. اما سنگاپور الان سال‌هاست که دیگر رنگ سیل را ندیده است. به خاطر این‌که شبکه‌های هدایت آب به خوبی طراحی شده‌اند و موقعیت ساختمان‌های جدید بر اساس جریان‌های آب طراحی شده. این را بارها دیده‌ام. مثلا باران‌های سیل‌آسایی می‌بارد، اما هیچ کدام از خیابان‌ها دچار آب‌گرفتگی نمی‌شوند. چون در حاشیه‌ی خیابان شبکه‌های جمع‌آوری آب در نظر گرفته‌ شده‌اند.
تامین آب خوراکی و مصرف روزانه‌ی سنگاپور به سه طریق است:
۱. واردات آب از جوهور مالزی. چون جوهور یک سد دارد و سال ۱۹۶۱ سنگاپور و مالزی یک قرارداد فروش آب امضا کردند که تا صد سال تامین آب سنگاپور با جوهور مالزی باشد. البته این سد در سالیان اخیر در بعضی سال‌ها با کاهش مقدار سطح آب مواجه شده و سال‌هایی پیش می‌آید که نمی‌تواند میزان دبی لازم را تامین کند.
۲. دریاچه‌های جمع‌آوری آب. سال ۱۹۶۱ سنگاپور فقط سه تا دریاچه‌ی جمع‌آوری آب داشت. چون بارش‌ها شدید و ناگهانی‌اند این دریاچه‌ها راه‌کار خوبی اند. الان سنگاپور ۱۷ تا دریاچه‌ی جمع‌آوری آب باران دارد. دو هفته پیش دور یکی از این دریاچه‌های (دریاچه پاندان) با دوچرخه رکاب زدم. این دریاچه‌ها هم برای تامین امنیت آبی سنگاپور مفیدند هم مناظر طبیعی زیبایی خلق کردند. ساخت این دریاچه‌ها ایده‌ی جدیدی نیست. ایران هم برای افزایش امنیت آبی خودش در مرز افغانستان سال‌ها پیش تصمیم گرفت چاه‌نیمه‌ها را ایجاد کند و آب هامون را اول در این چاه‌نیمه‌ها ذخیره کند و اضافی را در دریاچه‌ی هامون رها کند. از نظر امنیتی قرار دادن دریاچه‌های جمع‌آوری آب در داخل خاک ایران برایش اهمیت داشت. اما خب،‌اثرات زیست‌محیطی‌اش فکر کنم سنجیده نشده بود. باید بیشتر در موردش مطالعه کنم. مطمئن نیستم.
۳. بازیافت آب. سنگاپور یکی از پیشرفته‌ترین سیستم‌های تصفیه و بازیافت آب در جهان را دارد. حتی تا سال‌ها مالزی از سد جوهور آب بیشتری به سنگاپور منتقل می‌کرد، تا سنگاپور آن آب را تصفیه کند و دوباره پس بفرستد برای مالزی و تامین آب مصرف خانگی جوهور. این ویژگی سنگاپور واقعا عجیب است. دوراندیشی و عملگرایی‌شان باعث می‌شود تا علی‌رغم نداشتن منابع،‌کشورهای دارای منابع وابسته‌شان شوند. اندونزی به آن بزرگی نفت دارد. اما برای پالایش محتاج سنگاپور است. مالزی به آن عظمت، آب دارد. اما برای تصفیه‌ی آب محتاج سنگاپور است. البته گویا چند سال اخیر این وابستگی از بین رفته. از آن طرف هم سنگاپور با افزایش دریاچه‌های جمع‌آوری آب وابستگی‌اش به آب سد جوهور را کاهش داده. ولی سنگاپور فراتر از تصفیه‌ی آب است: سیستم بازیافت آب دارد.

آژانس ملی آب سنگاپور خودش را برای تغییرات اقلیمی داشت آماده می‌کرد: دوره‌های طولانی‌تر خشک‌سالی، بارش‌های شدید و سیل‌آسا و بالا آمدن آب دریاها.
برای حل بالا آمدن آب دریاها آن‌ها توسعه‌ی جزیره‌ی دراز را در پیشانی خاک سنگاپور در دستور کار قرار داده بودند و خاک و باقی‌مانده‌های سوزاندن زباله‌ها را به این جزیره می‌بردند تا همچون یک سد در برابر آب‌های آزاد برای سنگاپور عمل کند. یک نکته‌ی دیگر هم بود: حکومت در سنگاپور قدرت دارد. در بعضی سال‌ها که به دلایل مختلف تامین آب در سنگاپور سخت می‌شود، مسئولان به راحتی قیمت آب را افزایش می‌دهند تا مصرف مردم کاهش پیدا کند. اصلا و ابدا با لطفا کمتر مصرف کنید و این داستان‌ها جلو نمی‌روند. آقای اونگ تعریف می‌کرد که در چند سال محدود من قیمت آب را بالاتر از قیمت بنزین بالا بردم و این باعث شد تا مصرف آب مردم بهینه شود. به محض بازگشتن به شرایط عادی قیمت‌ها را عادی می‌کردم. در حقیقت قیمت‌های شناور اهرم اجرایی آژانس ملی آب سنگاپور برای اجرای سیاست‌ها بود. ظرفیت حکمرانی دولت در سنگاپور هم خب خیلی بالا است. قیمت آب گران‌تر از بنزین می‌شود. اما کسی شورش نمی‌کند و اکثریت به دنبال کاهش مصرف می‌افتند.
همین دیگر. به‌مان ناهار هم دادند. هنوز اسم غذاهای سنگاپوری را یاد نگرفته‌ام. چند نوع ماهی بود و چند نوع جوجه و چند نوع غذای گیاهی و این‌ها: تند و کمی شیرین. طعم اصلی غذاهای‌شان این جوری است. خوبی ورک‌شاپ‌های با مقامات بالارتبه‌ی سنگاپور این است که ناهار می‌دهند. حالا نمی‌دانم ناهار می‌دهند که ما تشویق به حضور شویم و مقام بالارتبه جلساتش پررونق باشد یا این‌که مقام بالارتبه‌ دست و دل‌باز است و ناهار را متقبل می‌شود. فکر کنم اولی محتمل‌تر باشد.
در مجموع هنوز هم بعد از یک ماه، از این که این‌ها با این کشور کوچولوی‌شان این قدر به همه چیز فکر می‌کنند و این‌قدر فاکتورها را در نظر می‌گیرند دچار اعجابم. آره. کوچک‌اند. اجرای سیاست‌ها آسان‌تر است. تعارضات کمتر است. اما کاملا می‌توانست برعکس باشد و به خاطر کوچک بودن اصلا زیر سایه‌ی بقیه قرار بگیرند و در بدبختی دست و پا بزنند. اما نیستند… زیر سایه‌ی کسی نیستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *