بدون هوش مصنوعی ممکن نیست!

درس‌هایی از مدیریت مرز در سنگاپور برای ایران

سرمقاله‌ی امروز روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم پیمان حقیقت‌طلب

سنگاپور در جنوب شرقی آسیا حدود ۶ میلیون نفر جمعیت دارد. ۳.۶۴ میلیون نفر از این جمعیت سنگاپوری‌الاصل هستند. ۰.۵۴ میلیون نفر مهاجران دارای اقامت دائم سنگاپور هستند و حدود ۱.۸۶ میلیون نفر نیروی کار مهاجر بخش عظیمی از اقتصاد این کشور را به حرکت درمی‌آورند. به طور متوسط سالانه حدود ۱۴ میلیون نفر توریست از کشورهای مختلف جهان به سنگاپور سفر می‌کنند. مرز خاکی سنگاپور با مالزی با میانگین تردد روزانه ۳۰۰ هزار نفر، پرترددترین مرز خاکی جهان به شمار می‌رود. البته که جغرافیای سنگاپور با ایران کاملا متفاوت است. اما مدیریت این حجم از جابه‌جایی‌های انسانی در مرزهای خاکی و هوایی و آبی سنگاپور کار آسانی نیست. سنگاپور با بهره‌گیری از هوش مصنوعی توانسته به خوبی مرزهایش را مدیریت کند و مطمئنا از این منظر برای ایران درس‌های زیادی دارد.

مرز ورودی فرودگاه چانگی سنگاپور

مواجهه با مامور مرزبانی؟ اصلا و ابدا!

در ماه گذشته اداره‌ی مهاجرت سنگاپور اعلام کرد که فرآیند احراز هویت در تمامی ترمینال‌های فرودگاه چانگی سنگاپور برای سنگاپوری‌ها بدون پاسپورت خواهد بود و فقط ۱۰ ثانیه طول خواهد کشید. بدین معنا که یک سنگاپوری برای ورود و یا خروج نیازی به ارائه‌ی پاسپورت نخواهد داشت و گیت‌های هوشمند فرودگاه چانگی تمام فرآیندهای احراز هویت و ثبت ورود و خروج را انجام خواهند داد. این گیت‌ها فقط برای سنگاپوری‌ها هستند؟ خیر. در حقیقت گیت‌های هوشمند ورود و خروج کار احراز هویت و ثبت ورود و خروج تمامی ۱۴ میلیون توریست و حدود ۲.۵ میلیون مهاجر حاضر در سنگاپور را انجام می‌دهند.

وقتی هواپیما در فرودگاه چانگی به زمین می‌نشیند و مسافران از آن خارج می‌شوند، راهروها همه‌ی آن‌ها را به سمت گیت‌های امنیتی هدایت می‌کنند. در این گیت‌ها هیچ مامور مرزبانی‌ای مسئولیت ثبت اطلاعات و احراز هویت را ندارد. گیت‌ها دو مرحله‌ای هستند. در مرحله‌ی اول اگر فرد سنگاپوری نباشد باید پاسپورت خود را در اسکنر بگذارد. پس از ثبت مشخصات پاسپورت، در گیت باز می‌شود. در مرحله‌ی دوم فرد باید به دوربین تعبیه‌شده نگاه کند و اثر انگشتش را وارد کند. در صورت تایید هویت، در دوم گیت هم باز می‌شود و فرد می‌تواند به سنگاپور وارد شود. تمامی این فرآیند شاید کمتر از یک دقیقه رخ بدهد. برای خود سنگاپوری‌ها چون نیازی به اسکن گذرنامه ندارند و تنها اسکن چهره کفایت می‌کند این فرآیند کمتر از ۱۰ ثانیه به طول می‌انجامد. معمولا برای هر ۵ گیت یک آقا یا خانم در حال پرسه زدن است تا اگر فردی در ارتباط با اسکن مدارک و چهره دچار مشکل شد به کمکش بشتابد. مهاجرانی که بار اول‌شان است که به سنگاپور وارد می‌شوند و یا توریست‌ها نیاز دارند که پیش از ورود به گیت‌ها فرآیند ثبت هویت خودشان را انجام بدهند که آن هم اصلا فرآیند دشواری نیست. در گوشه‌ی دیگری از سالن، چند تبلت تعبیه شده است. فرد اطلاعات ویزای خود را وارد می‌کند با استفاده از دوربین تبلت عکس می‌گیرد و به اصطلاح ورود خودش به سنگاپور را ثبت می‌کند. پس از آن می‌تواند از طریق گیت‌ها وارد شود.

اما در پس این فرآیند ساده، صدها فرآیند امنیتی و تکنولوژیکال پیچیده وجود دارد. احراز هویت با اسکن چهره و چشمان و تطابق آن با داده‌های از قبل موجود و گرفتن استعلام‌های لازمه در کمتر از ۱۰ ثانیه بدون به کارگیری هوش مصنوعی غیرممکن است. حجم ورود و خروج انسانی به سنگاپور بسیار بالا است. چند میلیون ساکن سنگاپور (چون کشورشان کوچک است تمام سفرهای‌شان به خارج از کشورشان است) به علاوه‌ی ۱۴ میلیون توریست. آن هم توریست‌هایی که هر سال ثابت نیستند و از کشورهای مختلف با هویت‌های مختلف می‌آیند. ثبت اطلاعات این حجم از انسان‌ها و پردازش اطلاعات آن‌ها فقط با اسکن پاسپورت و چهره، نمونه‌ی کاملی از به‌کارگیری هوش مصنوعی در مدیریت مرز است. این فرآیند فقط چک کردن تصاویر فعلی با تصاویر ذخیره شده در حافظه‌ی کامپیوترها نیست. هوش مصنوعی گذر زمان و تغییرات چهره‌ی هر کدام از افراد را هم در نظر می‌گیرد تا در مراجعات بعدی افراد اثر سن باعث خطا در تشخیص نشود.

مالزی: همسایه‌ای که تکنولوژی‌اش ضعیف‌تر است!

در ماه گذشته اداره‌ی مهاجرت سنگاپور اعلام کرد که فقط در روز ۶ سپتامبر ۲۰۲۴ حدود ۵۴۳ هزار نفر از مرز وودلند (مرز خاکی سنگاپور و مالزی) عبور و مرور داشتند. در حقیقت سنگاپور و مالزی مرز خاکی ندارند. چون سنگاپور یک جزیره است. اما بین این دو کشور یک پل بسیار بزرگ وجود دارد که در حکم مرز خاکی به شمار می‌رود. برای متمرکز کردن جریان‌های ورود و خروج دو کشور تصمیم گرفته‌اند که برای عبور و مرور افراد از مرز آبی مستقیم استفاده نکنند و تمام جریان‌ها از طریق این پل و مرز خاکی صورت بگیرد. مرزبانی سنگاپور در روز ۶ سپتامبر حدود ۵۴۳ هزار نفر را احراز هویت کرد و دوباره باید تاکید کنم که این ۵۴۳ هزار نفر از ملیت‌های مختلف هستند. منی که ایرانی هستم و معمولا در همه‌ی کشورهای برای ورود و خروجم شرایط خاصی را در نظر می‌گیرند هم در این روز بدون هیچ مشکلی از مرز عبور کردم. مرز وودلند در سنگاپور معمولا مرز شلوغی است. روزانه‌ به طور متوسط حدود ۳۰۰ هزار نفر عبور و مرور در این مرز ثبت می‌شود. بخش زیادی از این عبور و مرور مربوط به نیروی کار مهاجر است. مالزی کشور ارزان‌تری برای سکونت است. سنگاپور کشور توسعه‌یافته‌تری است و برای بخش‌های مختلف اقتصادش نیازمند نیروی کار مهاجر است. خیلی از مالزیایی‌ها و حتی مهاجران سایر کشورها روزها برای کار به سنگاپور می‌آیند و آخر روز برای اقامت به مالزی برمی‌گردند. در ایام تعطیلی عبور و مرور از این مرز دوبرابر می‌شود.

افراد برای عبور از این مرز چهار گزینه دارند: اتوبوس، قطار، موتور سیکلت و یا خودروی شخصی. فرآیند احراز هویت خروج از کشور در سنگاپور از طریق همان‌ گیت‌ها و کاملا اتوماتیک و به سرعت صورت می‌گیرد. اما در سمت مالزی هنوز این ماموران مرزبانی هستند که تک تک پاسپورت‌ها را چک می‌کنند  چند سوال از افراد می‌پرسند و بر اساس تجربه‌شان مشکوک می‌شوند و نمی‌شوند و الخ. چک کردن انسانی در سمت مرز مالزی باعث می‌شود که صف ورودی طولانی‌ای در مرز مالزی شکل بگیرد. مرزبانی مالزی سعی کرده با چند برابر کردن نیروی انسانی طول انتظار افراد را کاهش بدهد. اما به هر حال نیروی انسانی کندتر است و خطای بیشتری هم دارد. ممکن است نحوه‌ی سوال و جواب مامور مرزبانی هم گاه توهین‌آمیز شود. ریسکی که برای سنگاپور وجود ندارد و معمولا افراد در مواجهه با این کشور احساس احترام گذاشته شدن دارند. این کندتر بودن مرزبانی مالزی در عبور با خودرو بیشتر خودش را نشان می‌دهد. کند بودن مالزی باعث می‌شود تا ترافیکی طولانی در مرز برای خودروها ایجاد شود. سنگاپوری‌ها برای صفی که در آن سوی مرز تشکیل می‌شود آماده هستند و ماموران نیروهای پلیس برای این‌که خودروها در ترافیک دچار اصطکاک با هم نشوند حضوری پررنگ دارند. بخش مهم دیگری از کار مرزبانی وودلند کامیون‌ها و تریلی‌هایی هستند که از سمت مالزی می‌آیند. سنگاپور به دلیل کوچکی وسعت، به شدت به واردات از سایر کشورها وابسته است. بیشترین واردات مواد غذایی از مالزی صورت می‌گیرد. اما تمامی کامیون‌ها و تریلی‌ها در مرزبانی سنگاپور در وودلند به دقت و همگی آن‌ها با اسکن رادیوگرافی چک می‌شوند. فرآیند اسکن هر تریلی و بررسی آن برای هر تریلی فقط ۱۰ ثانیه طول می‌کشد.

همکاری امنیتی با سایر کشورها و کارآمدی هوش مصنوعی

دو ماه پیش گیت‌های ورودی فرودگاه چانگی مانع از ورود یک نوجوان ۱۷ساله‌ی استرالیایی به سنگاپور شدند. دلیلش این بود که دولت استرالیا در سال ۲۰۲۱ برای این نوجوان سابقه‌ی همکاری با شبکه‌های مجازی مرتبط با داعش را ثبت کرده بود. داده‌های امنیتی دو کشور سنگاپور و استرالیا در اشتراکند. این نوجوان ۱۷ ساله‌ی استرالیایی در فرودگاه چانگی مشکوک شناخته شد. سنگاپور در این زمینه بسیار محتاط است. وقتی گیت‌های ورودی برای این نوجوان باز نشدند ماموران مرزبانی سنگاپور او و خانواده‌اش را به نقطه‌ی دیگری منتقل کردند و پس از پرس‌وجو مانع از ورود او شدند. خانواده‌اش از سمت مقامات مرزبانی مشکوک شناخته نشدند. اما به نوجوان ۱۷ ساله اجازه‌ی ورود ندادند و در آخر کار نوجوان و خانواده‌اش را با هواپیما به استرالیا پس فرستادند! مقامات سنگاپور اعلام کرده‌اند که به طور متوسط ماهانه ۲۵۰۰ نفر به این طریق نمی‌توانند وارد سنگاپور شوند.

درس‌های مدیریت مرز سنگاپور برای ایران

مطمئنا از منظر جغرفیا و وسعت ایران با سنگاپور اصلا قابل مقایسه نیست. تعداد همسایه‌های ایران و طول هر کدام از مرزهای زمینی و آبی باعث می‌شود تا مدیریت مرز در ایران فرآیند بسیار پیچیده باشد. اما در مورد مدیریت جابه‌جایی‌های انسانی مطمئنا سنگاپور برای ایران درس‌های زیادی دارد. حجم ورود و خروج انسانی در سنگاپور به مراتب از ایران بیشتر است.

به طور کلی ایران در مرزهایش دو جابه‌جایی گسترده را دارد: ورود مهاجران افغانستانی از مرزهای شرقی و خروج اتباع ایرانی برای مراسم اربعین از مرزهای غربی. سایر جابه‌جایی‌های انسانی در ایران همچون ورود و خروج ایرانیان به سایر کشورها و ورود توریست نیز پیچیدگی‌های خودش را دارد. اما از منظر حجم مسئله مهاجران افغانستانی و زائران اربعین بخش اصلی جابه‌جایی‌های انسانی در مرزهای ایران را تشکیل می‌دهند و در هر دوی این موارد برای ایران به کارگیری هوش مصنوعی اوجب واجبات است.

هنوز هیچ آمار دقیقی از تعداد مهاجران افغانستانی در ایران اعلام نشده است. همه‌ی آمارهای اعلامی بر اساس حدس و گمان است. این روند شاید بیش از سه دهه است که این گونه است. دلیل اصلی‌اش هم این است که هیچ آمار دقیقی از ورود مهاجران افغانستانی به ایران وجود ندارد.در طول دهه‌های گذشته ما همواره شاهد جریان پایدار ورود افغانستانی‌ها به ایران بوده‌ایم. این جریان پایدار در برهه‌هایی از زمان همچون طالبان دوم شدت گرفته و در برهه‌هایی که شرایط اقتصادی ایران بد شده کاهش یافته. اما همواره وجود داشته است. معمولا بیش از نیمی از ورود این مهاجران به صورت غیررسمی و از طریق قاچاق‌بران مرزی (افغانی‌کش‌ها) است.بزرگ‌ترین مشکل این نحوه‌ی ورود این است که مشخصات آن‌ها ثبت نمی‌شود. عدم ثبت ورود باعث می‌شود که نه حاکمیت بتواند برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشد و نه مردم عادی بتوانند حس درستی داشته باشند.

پاشنه‌ی آشیل مدیریت مهاجرت در ایران بحث ورود و خروج آنان است. ورود از طرق غیررسمی باعث شده است تا همواره جمعیتی میلیونی از مهاجران افغانستانی در ایران غیرقانونی باشند. این مسئله باعث شده تا ساماندهی سایر گروه‌های مهاجر افغانستانی (نسل دومی و سومی‌ها، دانشجویان، نخبگان، مهاجران دارای سابقه‌ی حضور بلند مدت و…) هم در سایه‌ی حضور مهاجران غیرقانونی قرار گیرد و تمامی آن‌ها به یک چوب رانده شوند. وزیر کشور در اولین روزهای وزارتش قول داد که تا پایان سال ۲ میلیون نفر از مهاجران بدون مدرک را اخراج کند. مقامات وزارت کشور هم از اجرایی شدن فرآیند ساخت دیوارهای مرزی خبر داده‌اند. اما آیا واقعا راه‌کار این مسئله همین‌هاست؟! در دو سال گذشته هم بیش از ۲ میلیون نفر اخراج شده‌اند. اگر آمار تجمعی اخراج‌ها در طول ۳۰ سال اخیر را کنار هم بگذاریم می‌بینیم که به اندازه‌ی کل جمعیت افغانستان تا به حال ایران اخراج مهاجر داشته است. اما آیا اطلاعات دقیقی از این مهاجران در دست است؟ چند نفرشان ورود تکراری به ایران داشته‌اند؟ چند نفرشان سابقه‌ی جرم و جنایت دارند؟ چند نفرشان سابقه‌ی ازدواج با اتباع ایران داشته‌اند؟ چند نفرشان در بخش ساختمان و کشاورزی و صنعت و… مشغول به کار بودند؟ پاسخ منفی به این سوال‌ها همان درسی است که باید از سنگاپور فرا گرفته شود.

جمعیت ساکنان کشور سنگاپور فقط ۶ میلیون نفر است. اما این کشور در حقیقت در حال ثبت اطلاعات بایومتریک دو برابر جمعیت خودش به صورت سالانه است. هوش مصنوعی به کمک این کشور آمده تا بتواند این اطلاعات را با سرعت هر چه تمام‌تر پردازش کند. ایران اگر می‌خواهد که امنیت خود از سمت شرق کشور را تضمین کند ناچار است که تا جای ممکن و به کمک هوش مصنوعی داده‌های مربوط به ورود و خروج مهاجران افغانستانی را ثبت و پردازش کند. تا وقتی که اطلاعات دقیقی از مهاجران ورودی وجود نداشته باشد همه‌ی آنان خطر امنیتی به شمار می‌روند و وقتی شما یک جمعیت چند میلیونی را خطر امنیتی به شمار می‌آورید در حقیقت دارید هزینه‌های امنیتی را چند هزار برابر می‌کنید. تامین هزینه‌های امنیتی هم معمولا از بودجه‌ی عمومی صورت می‌گیرد. شاید زمان آن فرا رسیده است که تحلیل‌هایی صورت بگیرد که آیا این مقدار هزینه، فایده‌ای هم داشته؟ به خصوص که در طول زمان نه تنها مسئله حل نشده بلکه شدت آن چند برابر هم شده است. شاید هزینه‌ی تجمعی این نحوه‌ی مدیریت مرز، در میان مدت چندین برابر هزینه‌ی به کارگیری هوش مصنوعی باشد.

در مورد زائرین اربعین هم بیشتر بحث موجود مربوط به روزهای اوج تردد است. روزهایی که صف‌های طولانی ایجاد می‌شود و نحوه‌ی مدیریت ایران در مواجهه با این حجم از تقاضا بیشتر شبیه مالزی است. غافل از این‌که تکنولوژی می‌تواند بسیار کارآمدتر از این حرف‌ها باشد.

سنگاپور به خاطر مرزهایش می‌توانست یک کشور بسیار آسیب‌پذیر باشد. حضور در یکی از سوق‌الجیشی‌ترین مناطق جهان (تنگه‌ی مالاکا) برای سنگاپور یک فرصت است. اما این فرصت به راحتی می‌توانست با مدیریت آشفته‌ی مرزها به یک تهدید تبدیل شود. سنگاپور در این سال‌ها تلاش کرده تا با به کارگیری تکنولوژی ضعف‌های ذاتی خودش (وسعت کم، کمبود منابع، جغرافیای آسیب‌پذیر و…) را جبران کند. امری که برای ایران هم اگر به دنبال افزایش امنیت و کارآمد است گریزناپذیر می‌نماید.

2 thoughts on “بدون هوش مصنوعی ممکن نیست!

  • ناشناس

    اون‌طور که من می‌فهمم، در هر حوزه‌ای از حکمرانی، اگر دچار فقدان سیاست و سازوکارهای مدیریتی مشخص و کارآمد، خلاهای قانونی، دعواهای بین‌نهادی و … هستیم، ورود فناوری به حکمرانی یا تاثیر خاصی نداره، یا به این بلبشو دامن می‌زنه یا باعث تقویت و تثبیت رویکرد و دم‌ودستگاه بخشی از نظام حکمرانی می‌شه که قماره. از همین منظر، نقدی که به متن شما دارم اینه که با وجود اشاره به تفاوت‌های چشمگیر بین سنگاپور و ایران، اما در نهایت تاکیدی روی تحول‌آفرین بودن قابلیت‌های هوش مصنوعی گذاشته‌ای که تفاوت بین کانتکست ایران و سنگاپور رو در پرانتز قرار می‌ده و این تصویر رو می‌سازه اگر الان هوش مصنوعی رو به حکمرانی مهاجران در ایران وارد کنیم خودبه‌خود تحول چشمگیری حاصل خواهد شد. این در حالیه که اصلا ایران به کنار، تفاوتی که بین سنگاپور و مالزی در مدیریت مرزشون بیان می‌کنی، این سوال رو پیش میاره که اگر مشکل فقط هوش مصنوعیه، چرا مالزی مثل سنگاپور نیست؟ بعیده که مالزیایی‌ها با تکنولوژی‌های هوش مصنوعی آشنا نباشند و بهش دسترسی نداشته باشند. گیر کار قاعدتا یک جای دیگه هست که تاکید روی خوب بودن و کارآمد بودن و کارا بودن و … هوش مصنوعی برای مدیریت مرزها اون رو حل نمی‌کنه.

    این‌ها که دارم می‌گم یک ادبیات وسیعی هم برای خودش داره (ادبیات سیستم‌های socio-technical‌ و همچنین ادبیات social shaping of technology). این ادبیات در توضیح عدم توفیقات پروژه‌های دولت الکترونیک و دولت دیجیتال و دولت هوشمند و … خیلی به کار میاد. منابعش هم خیلی غربیه و برای من خیلی جالب بود که چقدر جنس چالش‌ها و مسائلی که دولت‌ها برای بهره‌گیری از قابلیت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند همه جا مشترکه.
    این ادبیات تاکید خیلی زیادی داره روی اینکه فناوری در تعامل با المان‌های غیرفناورانه محیط خودش یک سیستم مختلط را تشکیل می‌ده و اینکه فناوری چطور طراحی بشه، چطور به کار گرفته بشه و به‌کارگیری‌اش چه پیامدهایی به بار داشته باشه در نتیجه برهمکنش المان‌های فنی با المان‌های غیرفنی حاصل می‌شه. دیدگاه شدیدتر در این حوزه دیدگاه نهادگرایی هست که این رو مطرح می‌کنه که بستر نهادی و سازمانی‌ای که فناوری در اون طراحی و به‌کارگیری می‌شه فناوری رو درون خودش ذوب می‌کنه؛ یعنی فناوری یه جوری به سازمان ورود می‌کنه که در نهایت موجب حفظ وضع موجود در سازمان می‌شه و نه تحول و تغییر در سازمان (خیلی مثال‌های بامزه‌ای هم در این زمینه هست که بماند)؛ لذا اگر فشل‌ایم، فشل باقی خواهیم ماند، و شاید حتی با قدرت بیشتری فشل بمانیم!

    فکر می‌کنم متن شما اگر با ساختار متفاوتی نوشته می‌شد راهگشاتر بود؛ توصیفی از چالش‌های مدیریت ورود و خروج مهاجران و مسافران از مرزها در ایران/ طرح این ایده که برخی فکر می‌کنند با فناوری‌های جدید و هوش مصنوعی و این‌ها می‌شه مشکلات این حوزه رو حل کرد/ توصیف سیستم مدیریت ورود و خروج از مرز در سنگاپور/ مقایسه سنگاپور و مالزی با تاکید روی اینکه تفاوت این دو کشور همسایه (که سنخیتشون با هم خیلی بیشتر از سنخیت ایران با هر کدوم از این دو کشوره)، نشون می‌ده ماجرای مدیریت هوشمند مرزها احتمالا فراتر از صرف آگاهی نسبت به مزایای استفاده از هوش مصنوعی و اراده به‌کارگیری اون هست/تاکید روی ضرورت بهبود ساختار و فرایندهای سیاست‌گذاری و مدیریت در عین ضروری بودن واردکردن هوش مصنوعی به این عرصه.

    • پیمان

      حرف تون درسته. اما یه ویژگی‌ای داره هوش مصنوعی نسبت به انقلاب‌های تکنولوژیک قبلی و اونم اینه که هوش مصنوعی مهلت تطابق نمی‌ده. از انقلاب صنعتی به این طرف آدم‌ها همیشه یک فرصت تطابق با تکنولوژی جدید رو داشتن. مثلا ۳۰ سال فرصت داشتن که از چاپ دستی به چاپ گوتنبرگی روی بیارن یا تو قرن بیستم ۱۰ سال ۱۵ سال فرصت داشتند برای این‌که همه چیز را با اینترنت تطابق بدن و حتی تو قرن بیست و یکم و شبکه‌های اجتماعی و این‌ها. اما هوش مصنوعی به قدری سریع پیش می‌ره که فرصت تطابق نمی‌ده. شاید این خوبیش هم باشه البته. چون فرصت تطابق به معنای بلعیدن تکنولوژی توی سیستم فشل هم می‌تونه معنی بده. ولی به نظرم هوش مصنوعی مهلت بلعیده شدن و تغییر ماهیت داده شدن نمی‌ده…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *