آمادگی برای مدرسه‌ی لی کوآن یو

مدرسه‌ی حکمرانی لی‌ کوآن یو در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه ملی سنگاپور تاسیس شد. سنگاپور به عنوان یکی از چهار ببر آسیا در قرن بیستم و در کمتر از نیم‌قرن خودش را از یک کشور جهان سومی به یک کشور توسعه‌یافته تبدیل کرده بود. رهبر سنگاپور در تمام آن سال‌ها مردی بود به نام آقای لی کوآن یو. حزب تحت رهبری او از ابتدای استقلال سنگاپور به عنوان یک کشور (۱۹۶۷) تا به امروز بر سر کار است. بعد از این ‌که الگوی توسعه‌ی سنگاپور موفقیت خودش را به جهانیان اثبات کرد، در سال ۲۰۰۵ مسئولان دانشگاه ملی سنگاپور مدرسه‌ی حکمرانی لی کوآن یو را راه‌اندازی کردند. هدف اصلی این مدرسه افزایش ظرفیت‌های حکمرانی در آسیا و جنوب شرقی آسیاست.

مدرسه‌ی لی کوآن یو فقط در مقطع ارشد و دکترا دانشجو قبول می‌کند و دانشجوی لیسانس ندارد. اولین و قدیمی‌ترین گرایش کارشناسی ارشد سیاستگذاری عمومی (MPP) است که قبلا در دانشکده علوم سیاسی بود و با تاسیس مدرسه‌ی لی کوآن یو به آن‌جا منتقل شد. بعدش کارشناسی ارشد MPA و MPM و سرآخر کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل (MIA) را در سال ۲۰۱۷ راه‌اندازی کردند. سالانه بین ۷ تا ۹ دانشجوی دکترا هم پذیرش می‌کند. ۲۰ درصد دانشجوها سنگاپوری‌اند، ۲۰ درصد هندی، ۲۵ درصد از کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی، ۲۰ درصد چینی (یعنی حدود ۸۵ درصد دانشجوها آسیایی) و مابقی ۱۵ درصد از بقیه‌ی جاهای دنیا. تو یک سری از رشته‌ها هم چینی‌ها اکثریت را تشکیل می‌دهند. مثلا هر سال یک کلاس MPA دارند که فقط به زبان ماندارین ارائه می‌شود و ۹۰ درصد دانشجوها هم چینی‌اند. کلا هم برای پذیرش دادن به سابقه‌ی کار اهمیت می‌دهند. متوسط سابقه‌ی کار بچه‌های MPP بین ۳ تا ۵ سال است. متوسط سابقه‌ی کار بچه‌های MPA هم بین ۸ تا ۱۰ سال.

بعد از نامه‌ی پذیرش، مراحل ثبت‌نام و دریافت ویزا و خوابگاه و این‌ها خیلی پله پله و مرتب و منظم و با ایمیل‌های مشخص پیش می‌رود. به محض جواب مثبت به پیشنهادشان ایمیل دانشگاه تخصیص پیدا می‌کند. الان یاد دانشگاه تهران افتادم که چند وقت پیش یکهو اعلام کرد که فارغ‌التحصیلان دانشگاه یک هفته فرصت دارند تا فایل‌های خودشان را از ایمیل‌شان بردارند. چون بعد از یک هفته دیگر به فارغ‌التحصیلان خدمات ایمیلی ارائه نمی‌شود. من همان موقع از ایمیل دانشگاه تهران دست کشیدم و به همه‌ی جاهایی که ایمیلم را ایمیل دانشگاه تهران عنوان کرده بودم خبر تغییر ایمیلم را دادم. بعدش روابط عمومی دانشگاه تهران گفت نه این کار را نمی‌کنیم. اما عملا این کار را کردند. من این روزها دیگر به ایمیل دانشگاه تهرانم دسترسی ندارم. وقتی آدرس ایمیلم را وارد می‌کنم از من می‌خواهد که پسورد را تغییر بدهم و از آن طرف هم هر کار می‌کنم اجازه‌ی ثبت پسورد جدید نمی‌دهد و در یک دور باطل می‌افتم. بقیه‌ی دانشگاه‌های ایران هم همین‌طور هستند. تربیت مدرس را که مطمئنم… به هر حال تفاوت‌ها از همین چیزهای کوچک اوج می‌گیرد دیگر.

بعد از این‌که ایمیل دانشگاه به من تخصیص پیدا کرد بر اساس آن سایت‌های مختلف مربوط به دانشجو هم برایم قابل دسترس شد. یک سایت کانواس دارند که محتواهای آموزشی در آن قرار دارد. دانشگاه اجبار کرده که قبل از ورود به سنگاپور و شروع درس و مشق سه تا دوره‌ی آنلاین را بگذرانم.

۱. دوره‌ی culture of respect and consent

۲. دوره‌ی Fundamentals of Academic Life و Personal Data Protection for Students

۳. دوره‌ی Economic Preparatory Course

دوره‌ی فرهنگ احترام و رضایت حقیقتا چیز مضحکی بود. یک دوره‌ی خیلی کوتاه است در مورد آموزش رفتار اجتماعی با بقیه‌ی دانشجوها و محیط دانشگاه و روابط دختر پسری و این‌ها. خوابگاه که می‌خواستم بگیرم در مرحله‌ از درخواستم هم هی یادآوری می‌کردند که باید این دوره را بگذرانی. وگرنه به تو خوابگاه نمی‌دهیم و ال و بل. من هم گذراندم. برای منی که دارم ۳۵ سالگی را از سر می‌گذرانم راستش محتوای مسخره‌ای بود. یک سری اصول اخلاقی روابط انسانی (احترام بگذاریم و غیبت نکنیم و رازدار باشیم و به بدن دخترها دست نزنیم و ازین زرت و زورت‌ها) را توضیح می‌داد. بعد یک سری انیمیشن ساخته بودند که در موقعیت‌های مختلف رفتار اخلاقی درست چی است؟ محض روشن شدن سطح دوره این یکی را نگاه کنید:

دوره‌ی «پایه‌ و اساس زندگی دانشجویی» هم یک سری اصول اخلاقی بودن در مورد به موقع سر کلاس رفتن و تکلیف انجام دادن و این حرف‌ها. البته این یکی دوره‌ تمرکز اصلی‌اش روی سرقت علمی و کپی‌کاری و این‌ها بود. کلی فیلم و انیمیشن و متن و این‌ها برایم ردیف کرده بودند که توی مغزم برود که سرقت علمی نکنم و سرقت علمی و دروغ و این‌ها به شدت نکوهیده است و اصلا و ابدا بخشودنی نیست.

این یکی دوره راستش خیلی خوب بود. به نظرم برای دانشجوهای دانشگاه‌های ایران هم باید گذراندن مشابه‌ همچه دوره‌ای پیش از ورود به دانشگاه باید اجباری شود. یادم می‌آید پارسال یکی از فارغ‌التحصیل‌های دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران را برای کار در دیاران استخدام کردیم. بچه‌ی خوبی به نظر می‌آمد. حتی یک کتاب هم منتشر کرده بود. زبان انگلیسی‌اش خوب بود و باهوش به نظر می‌رسید. رویای خواندن دکترا در دانشگاه کلمبیا را داشت و برای رزومه دار شدن خواستار کار در دیاران بود. بهش سپردیم که برو یک مجموعه مقاله در مورد سیاست‌های مهاجرتی سایر کشورها بنویس. خودمان هم می‌دانستیم که کار سختی است و ازش انتظار بالایی نداشتیم. رفت دو هفته بعد برگشت و ۴۰ صفحه‌ مقاله گذاشت جلوی روی من. نگاه کردم دیدم چیز خوبی درآورده و دمش گرم. گفتم خودت نوشتی؟ گفت آره. گشتم و انتخاب کردم و تلخیص و ترجمه کردم و فلان بیسار. من هم نشستم به خواندن و گفتم چه خفن و این‌ها. بعد به شهروز دادم. شهروز گفت این مشکوک است. یک سرچ زد و دیدیم بله، آقا برداشته یک مقاله‌ی مروری خیلی مشهور را ترجمه کرده و اصلا هم اشاره نکرده که این متن ترجمه‌ی بی‌کم و کاست آن است. به رویش آوردم که کار زشتی کردی. گردن نگرفت. من هم بهش گفتم دیگر دیاران نیا. ولی این دوره‌ی دانشگاه سنگاپور را دیدم، حس کردم برخوردم خیلی ناز و ملوس بوده. کپی کردن و منبع اعلام نکردن جرم بسیار بسیار سنگینی است و ممکن است آینده‌ی طرف را بزنند نیست و نابود کنند.

محافظت از داده های شخصی

این دومین دوره یک بخش دیگر هم در مورد حفاظت داده‌های شخصی داشت که این هم جالب بود حقیقتا. حریم خصوصی برای‌شان بسیار مهم است. مثلا یک مثال داشتند که شما در یک جلسه شرکت می‌کنی. بعد برای ثبت اطلاعات شرکت‌کنندگان یک برگه کاغذ پخش می‌کنند. اگر شما اطلاعات سایر افراد شرکت‌کننده را از روی آن کاغذ برداری سرقت داده کرده‌ای. کار بدتر را البته برگزارکننده‌ کرده که این‌طوری داده‌ها را در معرض عموم قرار داده. یادم افتاد به خیلی از جلسات ایران که اصلا من شماره تلفن خیلی از آدم‌ها را به همین طریق و زیرزیرکی به دست آورده بودم! یا مثلا یک جلسه‌ی عمومی برگزار می‌شود. اگر قبل از جلسه اطلاع‌رسانی نشود که این جلسه عکاسی هم دارد، هیچ کس حق ندارد در خلال جلسه با موبایل و یا هر وسیله‌ی دیگری عکس بگیرد. اگر هم اطلاع‌رسانی عکاسی دارند این‌جوری است که می‌گویند فقط فلانی عکاسی می‌کند و عکس‌ها هم فقط در فلان سایت منتشر می‌شود. اگر غیر این‌ها عمل کنی جرم مرتکب شده‌ای. یاد این عروسی‌ها افتادم که مامان‌ها برمی‌دارند بالا تا پایین دخترهای قسمت زنانه را فیلم‌برداری عکاسی می‌کنند و انگارشان هم نیست که دارند حریم شخصی آدم‌ها را له و لورده می‌کنند.

اقتصاد منکیو

اما دوره‌ی اقتصاد خیلی خفن و البته سنگین بود. برای من نمونه‌ی یک الگوی کامل دوره‌ی آنلاین است. کتاب مرجع، اقتصاد منکیو است. همه‌ی فصل‌های مورد نیازش در سایت آمده. نیاز به خواندن و فرسودن چشم نیست. هوش مصنوعی به کمک آمده و متن را برایت روخوانی می‌کند. کلی فیلم و انیمیشن برای جا انداختن مسئله ردیف شده. تمرین‌های طبقه‌بندی شده هم الی ماشاالله. یک استاد هم برایش گذاشته‌اند که اگر دوره‌ی آنلاین چیز نامفهومی داشت آن استاده توضیح بدهد. بدی این دوره اقتصاده این است که روز قبل از شروع کلاس‌ها یک امتحان دارد: ۷ آگوست ساعت ۸ تا ۹ نمی‌دانم کدام سالن از دانشکده. هنوز از راه نرسیده باید امتحان بدهیم. یک امتحان یک ساعته‌ی چندگزینه‌ای برای این‌که بفهمند ما قبل از ورود به دانشگاه این دوره را گذرانده‌ایم و از مبانی اقتصاد چه قدر سرمان می‌شود؟

روزهای ارینتیشن (ترجمه‌ی فارسی نعل به نعلش می‌شود روز جهت‌یابی. من اما دوست دارم بگویم جشن شکوفه‌ها) دانشگاه هم ۳-۴ روز قبل از شروع کلاس‌ها است. این وسط یک سری جلسات آنلاین پیش از جشن شکوفه‌ها هم برقرار کرده‌اند. یک سری از دانشجوهای سال بالایی آمدند از تجربه‌ی دانشجو بودن در دانشگاه ملی سنگاپور گفتند. بعد گروه گروه کردند که یخ رابطه‌تان بشکند و هر سوالی دارید بپرسید و این‌ها. من این جلسات برایم استرس‌زا بود. چون از سه تا دانشجو سال بالایی حرف‌های دو نفرشان را اصلا نتوانستم بفهمم. یعنی آن دختر هندیه یک جوری انگلیسی حرف می‌زد که هیچ رقمه نمی‌توانستم بفهمم. فقط یک پسر کره‌ای بود که انگلیسی‌اش برایم قابل فهم بود. دانشجوی مهندسی کامپیوتر بود. گفت سنگاپور همیشه تابستان است. عینک آفتابی و کرم ضدآفتاب بیاورید. باران هم زیاد دارد. حتما چتر بیاورید. گفت زبان سینگلیش یک چالش است برای خودش. یک زبانی که ترکیب انگلیسی و زبان‌های مختلف موجود در سنگاپور (مالایی، ماندارین، تامیل و…) است. این‌جا سرگرمی زیاد است و ایجاد تعادل به درس‌های زیاد و فعالیت‌های دانشجویی خودش یک چالش است. حتما کار داوطلبی کنید. حتما از امکان تبادل دانشجو با دانشگاه‌های دیگر دنیا استفاده کنید. حتما کارآموزی کنید و ازین داستان‌ها. مرتفع‌ترین نقطه‌ی سنگاپور را هم بوکیت‌تیما اعلام کرد با ۱۶۴ متر ارتفا که از قضا مدرسه‌ی لی کوآن یو هم همان‌جا قرار دارد. اما خب آن دو تای دیگر نتوانستم بفهمم چی چی می‌گویند. همین دیگر.

4 thoughts on “آمادگی برای مدرسه‌ی لی کوآن یو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *