چیزی که تو این دو روز خیلی توجهم را جلب کرده سرعت بالا تو سنگاپور است. اولش پلهبرقیهای توی متروها توجهم را جلب کردند. واقعا دور تند حرکت میکنند. جوری تند حرکت میکنند که من برای سوار پلهبرقی شدن باید دقت کنم. به خصوص دیروز با چمدان یک خرده برایم ترسناک شده بود. چون سر یک پلهبرقی یک لحظه غفلت باعث شد چرخ عقب روی پله درست قرار نگیرد. سرعت پله برقی چنان بالا بود من و چمدان با هم کج شدیم نزدیک بود بیفتیم. امروز که بدون بار و بندیل بودم هم باز سرعت پلهبرقیها به نظرم بالا آمد. یک عادت عجیبی هم دارند که توی پلهبرقی همه سمت چپ میایستند و سمت راست برای سبقت باز است. خود پلهبرقی دارد مثل موشک حرکت میکند یک سری هم هستند تو لاین سبقت روی پلهبرقی میدوند. شتابگیری متروها و سرعتی که میروند هم عجیب بالا است. توی خیابان هم ماشینها سرعت بالایی دارند. از این اخلاقها دارند که عابر پیاده میبینند توقف کامل میکنند. دیروز سر یک سه راهی، ایستادم تا ماشینه رد شود. رد نشد. دومتریام ایستاد تا من با سرعت لاکپشتیام رد شوم بعد حرکت کرد. اینش زیاد برایم عجیب نیست. عجیبش این است که توی خیابانها و اتوبانها جایی که عابر پیاده نیست اصلا یواش و آهسته نمیروندها. همیشه برایم رانندگی اروپاییها توی فیلمها حوصلهسربر بود. اروپاییهای توی فیلمها راهنما میزنند و یک قرن طول میکشد از سمت چپ بروند راست و ماشین پشت سریشان صبور و آرام اجازه میدهد جابهجا شوند. این سنگاپوریها خیلی چابکاند توی رانندگی. اصلا مثل فیلمهای اروپایی نیستند. امروز اتوبوس دانشگاه را سوار شدم که بروم برای کارهای درخواست ویزای دانشجویی. (سیستمشان اینجوری است که به تو اولش یک برگهی اجازهی ورود میدهند. بعد یک ماه فرصت داری این برگه را تبدیل به انواع ویزاها کنی. خیلی راحت است و دنگ و فنگ ندارند). اتوبوسه توی بزرگراه داخل شهری قشنگ ۹۰کیلومتر بر ساعت را پر کرده بود و این قدر تیز بین خطوط جابهجا میشد که من لذت میبردم. لایی نمیکشیدها. فقط سریع بود. بقیه ماشینها هم همینطور بودند. راهنما حتما میزدند. اما جلوی کسی نمیپیچیدند. چابک بودند. یک جوری خاصی بودند. یک جور سرعت در این شهر جاری است که برایم عجیب است. جاهای ترافیک و پشت چراغ قرمز و اینها آراماند. ولی جاهایی که میشود سریع رفت خیلی سریعاند. حتی اتوبوسهای شهری هم سریعاند. زمانبندیشان دیوانه کننده است. جوری سر موقع میرسند که آدم درمیماند. بعد لازمهی این سر موقع رسیدنشان اصلا حرکت با سرعت بالا و شتابگیری است. بعد از هر توقف سریع به حداکثر سرعت مجاز میرسانند خودشان را. توی ذهنم مقایسه میکنم با ایران یک جوریام میشود. توی ایران طرف ماشین برو هم که دارد یکهو میبینی خیلی لش و آرام و روی مخ راه میرود. نمیدانم. من به دریافتهای اولیه از شهرها اعتقاد دارم. یک زمانی یکی مسخرهام کرده بود که تو با یک سفر دو روزه به یک شهر اجازه نداری در مورد آن شهر قضاوت داشته باشی. اولش پذیرفته بودم. ولی بعدها دیدم این طوری هم نیست. آن دریافت اولیه مهم است. یعنی من آن قدر بیتجربه نیستم که دریافت اولیهام چرت و پرت باشد. به یک شهود رسیدهام… این شهود اولیهی من نسبت به سنگاپور است.