بی‌حادثه به مقصد برسد

بی‌حادثه به مقصد برسد

سپهرداد
نشسته بودم بر صندلی ردیف آخر ون. از آن صبح‌ها بود که حال کتاب خواندن هم نداشتم. حوصله‌ی ور ‌رفتن به موبایل را هم نداشتم. چشم‌هایم درد می‌گیرند. به حد کافی به نور صفحه‌ی کامپیوتر در طول روز خیره می‌شوم. دیگر حوصله ندارم آن یک ساعت ون سواری را هم به فرسودن چشم‌های ضعیفم بگذرانم.  پنجره باز بود. ترافیک بود. آرزو داشتم که ون پر بگیرد و از بالای ماشین‌ها بگذرد تا حداقل جریان هوا از توی آستین پیراهنم بپیچد در تنم. به ماشین‌ها نگاه می‌کردم: پرایدها، پژوها. احساس تهوع داشتم. ملت، شما دیدن ریخت و قیافه‌ی پژوها و پرایدها تهوع برانگیز نیست؟ یاد شرایط پیش‌فروش ایران‌خودرو افتاده بودم: 20 میلیون تومان پول بدهید، یک سال دیگر (چند ماه بیشتر یا شاید کمتر) یک ابوقراضه‌ای می‌اندازیم جلوی‌تان. موس‌موس ما را…
Read More
سفر برگذشتنی: صلح خاورمیانه از بدخشان شروع خواهد شد!

سفر برگذشتنی: صلح خاورمیانه از بدخشان شروع خواهد شد!

کتاب‌باز
معرفی کتاب سفر برگذشتنی (پا به‌پای ناصرخسرو بر جاده‌ی ابریشم) 1- “کشتی‌های عتیق شمادر آب‌های من پهلو گرفته‌اندملوانان سالخورده هنوزمیخانه‌های فینیقیه را خوب به خاطر دارندشب‌های پرستاره بغداد را به یادتان می‌آورمو دخترم شهرزاد راکه طعم قصه‌هایش هنوززیر پلک‌های شماستزرتشت، نوح،‌ موسا،‌ مسیح، محمدپسران من‌اندو دختران منمریم و هاجردو ماه‌پاره در هلال خصیبدر من به تحقیر منگریدمنخاورمیانه‌ام.” ( از کتاب خرده ریزخاطره ها و شعرهای خاورمیانه/ سروده‌ی حافظ موسوی)2- کتاب “سفر برگذشتنی” یک سفرنامه‌ی دوجلدی است. یک سفرنامه‌ی مفصل که داستان شروعش وجدانگیز است. آقای توکلی صابری قصه‌ی شروع سفرش را در مقدمه این‌گونه شرح می‌دهد: “در فروردین سال 1379 خورشیدی،‌ یعنی سه سال پیش از شروع سفر هنگام خواندن دیوان ناصرخسرو دریافتم که درگذشت او در سال 382 خورشیدی است. با خود گفتم که سه سال بعد هزارمین زادروز ناصرخسرو و چهل‌وچهار سال بعد هزارمین سال روز…
Read More
سمرقند دقیقا کجاست؟

سمرقند دقیقا کجاست؟

سپهرداد, کتاب‌باز
این روزها مشغول خواندن رمان ریگستان هستم. قبل از نام کتاب نام نویسنده بود که من را جذب کرد: شهزاده سمرقندی (نظروا)،‌ اهل ازبکستان و شهر سمرقند، ساکن کشور هلند که تابه‌حال سه رمان به زبان فارسی نوشته است: سندروم استکهلم، زمین مادران و ریگستان. با خودم گفتم این دیگر چه بانویی است، اهل ازبکستان باشی و به زبان فارسی رمان بنویسی؟ چه قدر یک آدم می‌تواند عاشق یک فرهنگ باشد مگر؟ پشت جلد کتاب نوشته بود که شهزاده سمرقندی به علت حشرونشر با ایرانیان و علاقه مفرط به فرهنگ و زبان فارسی‌زبانش دیگر نه تاجیکی که به فارسی سخت نزدیک است. شهزاده سمرقندی و کتابش باعث شد که علاوه بر خواندن داستان خود کتاب (که خیلی خوب و قشنگ از تیغ سانسور هم در امان مانده) در مورد تاجیکستان…
Read More
بااحتیاط برانید جاده لغزنده است

بااحتیاط برانید جاده لغزنده است

یادداشت‌های مطبوعاتی
فیلم «بااحتیاط برانید جاده لغزنده است»‌ اعتراضی نمادین به قوانین به‌شدت محدودکننده‌ی ایران برای زندگی مهاجران است. غلامرضا جعفری نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده‌ی این فیلم متولد سال 1363 در اصفهان و از نسل دوم مهاجران در ایران است. این فیلم کوتاه 17 دقیقه‌ای توانست در اسفند 1395 در جشنواره‌ی منطقه‌ای فیلم خلیج‌فارس، جایزه‌ی بهترین فیلم داستانی را از آن خود کند. این فیلم به 12 جشنواره‌ی فیلم بین‌المللی هم راه پیدا کرده است. یک فیلم 17 دقیقه‌ای کوتاه با فیلم‌نامه‌ای بسیار دقیق و حساب‌شده. روایتی از گواهینامه گرفتن مهاجران در ایران فیلم «بااحتیاط برانید جاده لغزنده است» ساخته‌ی غلامرضا جعفری درباره‌ی یک زوج جوان افغان است که در یک گاراژ ماشین‌های اوراقی سرایدار هستند. در طول روز هم پسر به رتق‌وفتق امور گاراژ می‌پردازد. او از میان بی‌شمار ماشین‌های اوراقی…
Read More