موسم حمایت از کودکان بی‌سرزمین

موسم حمایت از کودکان بی‌سرزمین

یادداشت‌های مطبوعاتی
یادداشت منتشرشده در روزنامه شرق ۲۲ خرداد ۱۳۹۷. این روزها پیگیری تصویب «لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان» در مجلس دوباره خبرساز شده است. پس از خبرهای ناراحت‌کننده‌ای که از روند افزایشی اذیت و آزار کودکان و نوجوانان (از تجاوز و قتل ندا، دختر شش‌ساله مهاجر در شهر مشهد تا خبر آزاردیدن پسران نوجوان در یکی از مدارس تهران، از قتل آتنا در پارس‌آباد مغان تا تجاوز به دختر شش‌ساله افغانستانی در خمینی‌شهر اصفهان و...) شنیده می‌شود، بار دیگر لزوم تصویب قوانین حمایتی از کودکان و نوجوانان بیش از هر زمانی به‌شدت احساس می‌شود. کمال‌الدین پیرموذن، نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس نهم شورای اسلامی در این رابطه گفته است: «افکار عمومی تعلل در تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را نابخشودنی می‌داند و جامعه به…
Read More
داستان زندگی یک کارآفرین افغانستانی در ایران

داستان زندگی یک کارآفرین افغانستانی در ایران

یادداشت‌های مطبوعاتی
منتشرشده در صفحه جامعه شماره 3144 روزنامه شرق در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷. روایتی از یک کارآفرین افغانستانی در ایران…: حالا چهارسالی می‌شود که شرکتش به‌عنوان یک شرکت دانش‌بنیان مشغول به کار است. در لیست شرکت‌های دانش‌بنیان پارک علم و فناوری استان فارس که نگاه بکنی، می‌بینی شرکتش یکی از قدیمی‌هاست. یکی از آن شرکت‌هایی که با وجود تمام شرایط بد اقتصادی دوام آورده‌اند و به کار ادامه می‌دهند. در سه سال گذشته شرکت برتر این پارک بوده. توانسته هفت اختراع را به نام خودش ثبت کند و 15 محصول فناورانه و دارای ثبت اختراع را به تولید انبوه برساند. نورمحمد محمدی به خاطر این شرکت و اختراعاتش توانسته مقام سطح دو بنیاد ملی نخبگان را از معاونت علمی ریاست‌جمهوری دریافت کند. اختراعات یک کارآفرین افغانستانی  شب‌های طولانی و سرد زمستان برای…
Read More
ما نمی‌دانیم چه گذشته‌ای در انتظارمان است

ما نمی‌دانیم چه گذشته‌ای در انتظارمان است

سپهرداد
لیست کتاب نداشتم. پارسال هم لیست کتاب نداشتم. خودم را رها کردم تا کتاب‌ها خودشان من را صدا کنند. جایی از اعماق ناشناخته‌ی من را بیابند. خودشان را جلو بیندازند تا من لمسشان کنم. بالا پایینشان کنم. دلم بلرزد و سرکیسه را شل کنم. حالا به معجزه‌ی کتاب‌ها اعتقاد دارم. به این‌که گاهی اوقات کتاب‌هایی که توی دست‌وبالم قرار می‌گیرند یک نشانه‌اند. مثل خواب‌های عمیق پرماجرا می‌مانند. آینه‌ی نقطه‌هایی از ناخودآگاه‌اند که هیچ رقمه نمی‌شود مستقیم و بی‌واسطه دیدشان. همین‌جوری‌ها بود که چشمم خورد به «اصفهان نصف جهان» صادق هدایت. داشتم توی راهروها تند راه می‌رفتم که اسم به نگار را دیدم. یاد روزگاری افتادم که نشر چشمه تعلیق شده بود. بعضی کتاب‌هایی که به این خاطر معلق شده بودند آمده بودند توی انتشارات به نگار چاپ‌شده بودند. به نگار…
Read More