گذشته و آینده‌ی نظم جهانی

امروز آمیتا آچاریا، استاد دانشگاه آمریکایی واشنگتن برای رونمایی از آخرین کتابش (گذشته و آینده‌ی نظم جهانی) مهمان مدرسه‌ی لی کوآن یو بود. کیشور محبوبانی هم هم‌صحبتش بود. بهانه‌ی مهمانی هم صحبت کردن در مورد کتاب آمیتا آچاریا، «گذشته و آینده‌ی نظم جهانی» بود. کتابی که تازه از تنور در آمده. کیشور محبوبانی به شوخی به آمیتا گفت تو ۵ سال برای نوشتن این کتاب وقت گذاشتی و آن را در بهترین زمان ممکن چاپ کردی. زمانی که ترامپ با تصمیم‌های ابلهانه‌اش دارد نظم جهانی را به گند می‌کشد و تو با این کتابت داری تاریخ را بررسی می‌کنی تا به ما بگویی که جهان بعد از افول غرب چطور خواهد بود. تو از کجا می‌دانستی که ترامپ دوباره سر کار خواهد آمد آخر؟! 

بعد از نشست به نظرم آمد که این کتاب باید به فارسی ترجمه شود. به نظرم حتی اگر من هم چیزی در موردش ننویسم این کتاب در بازار کتاب ایران ترجمه خواهد شد. حالا چه کسی و با چه کیفیتی ترجمه‌اش خواهد کرد نمی‌دانم. ولی بسیار جذاب آمد.

در کل ایده‌ی مرکزی اکثر کتاب‌های کیشور محبوبانی این است که غرب افول کرده است و جهان فردا برای قاره‌ی آسیا خواهد بود. این ایده‌ی فکری در روح مدرسه‌ی لی کوآن یو هم دمیده شده است. خود کیشور با این که چند سال است بازنشسته شده و دیگر رییس دانشکده نیست، اما هنوز نشست‌های زیادی را حول این ایده برگزار می‌کند و اگر استاد دانشگاهی در هر کجای دنیا کار قابل توجهی در راستای این ایده منتشر کند کیشور محبوبانی حتما به سنگاپور دعوتش می‌کند. آمیتا آچاریا هم به افول غرب باور دارد. ایده‌ی مرکزی کتاب «گذشته و آینده‌ی نظم جهانی» هم این است که تاریخ بشریت حدود ۵۰۰۰ سال بدون غرب دوام آورده. پس ما زیاد هم نباید نگران افول غرب و هرج و مرج شدن دنیا بدون یک سوپرقدرت باشیم. جهان در طول این ۵۰۰۰ سال در سایه‌ی قدرت‌های مختلف به راه خودش ادامه داده. در اکثر مواقع جهان خالی از سوپرقدرت بوده و تمدن‌ها در کنار هم زندگی کرده‌اند. پس باز افول غرب هم می‌توانند زندگی کنند. کل کتاب «گذشته و آینده‌ی نظم جهانی» هم در مورد تمدن‌های مختلف بشری در طول تاریخ و دست‌آوردهای آنان در عرصه‌ی روابط بین‌الملل است.
عنوان اولین اسلاید ارائه‌ی آمیتا آچاریا این بود: ۵۰۰۰ سال در ۵ جمله.

۱. نظم جهانی یک مونوپولی نیست، بلکه یک امر مشارکتی است. قوانین و سازوکارهای اصلی نظم جهانی (امپراتوری‌ها، کشورهای مستقل، دیپلماسی، صلح، تجارت آزاد، ارزش‌های انسانی و..) همگی در نتیجه‌ی گفت‌وگوی تمدن‌های چندگانه به وجود آمده‌اند. 

۲. برآمدن سیطره‌ی غرب در نتیجه‌ی وام گرفتن ایده‌ها و استخراج منابع تمدن‌های غیرغربی از طریق امپریالیسم بوده.

۳. کشورهای جنوب (در حال توسعه و توسعه‌نیافته) هیچ وقت منفعل نبوده‌اند و بعد از جنگ جهانی دوم در همکاری جهانی نقشی فعال داشته‌اند.

۴. افول غرب به معنای از بین رفتن نظم جهانی نیست، بلکه یک فرصت برای بهبود نظم جهانی و افزایش شمولیت آنان برای ملت‌ها و جمعیت‌های بیشتری از جهان است.

۵. جهان آینده پیچیده است (تک قطبی، دوقطبی و چند قطبی نیست). پیچیده است و رهبری جهانی و تاثیرگذاری‌ها در میان تمدن‌ها، نواحی و قدرت‌های مختلف پخش خواهد بود. 

فصل‌های مختلف کتاب آمیتا آچاریا در مورد دستاوردهای تمدن‌های مختلف تاریخی در عرصه‌ی روابط بین‌الملل و تجارت جهانی است:

۱. سیستم کشورهای مستقل (سومریان)

۲. دیپلماسی و معاهدات صلح (مصر و هیتی‌ها)

۳. رواداری مذهبی و همه‌پذیری گروه‌های قومی (ایرانیان)

۴. محافظت از مردم عادی در زمانه‌ی جنگ و صلح (هندی‌ها)

۵. بوروکراسی مدرن (چینی‌ها)

۶. عقل‌گرایی و فلسفه (مسلمانان)

۷. حق مالکیت خصوصی (مالی)

۸. آزادی دریاها (تمدن‌های حاشیه‌ی اقیانوس هند)

۹. ارتباطات و متصل بودن (مغول‌ها و اینکاها)

۱۰. همجواری صلح‌آمیز (قبایل سرخ‌پوست شمال آمریکا)

کتاب بهره‌ی زیادی از اسناد تاریخی تمدن‌های مختلف در مواجهه با استعمارگران اروپایی دارد. این‌که چطور مالاکا در تنگه‌ی مالاکا شهری با ساکنانی از ۸۰ کشور مختلف جهان بوده است. این‌که نظم پیش از استعمار چطور کار می‌کرده و..

آمیتا آچاریا در اسلایدهای معرفی کتابش، فهرست مطالب کتاب «نظم جهانی» هنری کیسینجر را هم قرار داده بود. جایی که کیسینجر نظم جهانی را فقط در سیطره‌ی آمریکا و اروپا می‌دید و فصل مربوط به اسلام و مسلمانان را هم با عنوان علیه نظم جهانی معرفی کرده بود. آچاریا کتاب خودش را با کیسینجر مقایسه کرده بود و می‌گفت که این مرد به طرز عجیبی سایر تمدن‌ها را نادیده می‌گرفت. تمدن‌هایی که ۵۰۰۰ سال زیست بشری را ادامه دادند و به نظر من بعد از افول غرب هم خواهند توانست.

آخرسر هم جملاتی از کتاب «وفاداری من به تاریخ» نوشته‌ی ونگ گونجوا را آورده بود که می‌گفت تاریخ هیچ وقت به صورت دقیق تکرار نمی‌شود. اما تاریخ می‌تواند به ما در انواع مهم واقعیت درس‌هایی بدهد. با بررسی گزینه‌هایی که بشر در گذشته با آن روبه‌رو شده می‌توانیم در مورد گزینه‌های فعلی و آینده دید داشته باشیم و این حرف‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید