شنبه انتخابات مجلس سنگاپور بود. چند ماه بود که روزنامهی رسمیشان (استریتتایمز) دائما در مورد این انتخابات خبر و محتوا کار میکرد. بارها و بارها نقشهی محلههای مختلف سنگاپور و تعداد سهمیهشان در مجلس سنگاپور را به شکلهای مختلف کار کرده بودند. توی دوچرخهسواریهای هفتههای اخیر میدیدم که عکسها و پوسترهای نامزدهای مجلس به در و دیوار است. بیشترین فعالیت را لورنس وونگ داشت به نظرم: نخستوزیرشان. این اولین انتخابات مجلس در ایام نخستوزیری لورنس وونگ است. لورنس وونگ متولد ۱۹۷۲ است (یعنی یک ۶ سالی از پدر من جوانتر) و دقیقا حالا یک سال میشود که نخستوزیر سنگاپور شده.
نخستوزیر سنگاپور یک جورهایی حکم رهبری کشور را دارد. یک سنتی دارند این سنگاپوریها و آن این است که رهبران پیر خودشان به خواست خود کنار میروند و جایگزین انتخاب میکنند. لی کوآن یو از ابتدای تاسیس سنگاپور (۱۹۶۵) تا ۱۹۹۱ نخستوزیر بود. بعد از او گو چوک تونگ تا سال ۲۰۰۴ نخستوزیر بود. گو چوک تونگ هنوز هم زنده است و اتفاقا در مهمانی شام ۵ نفر معدل بالاهای رشتهمان با رییس دانشکده، مهمان ویژه بود. لی حثین لونگ از ۲۰۰۴ تا ۲۰۲۴ نخستوزیر بود و از پارسال هم لورنس وونگ. رهبر سنگاپور باید چابک و تازهنفس باشد. این سنتی است که ادامه دادهاند. لورنس وونگ این چند ماه هر روز به یکی از محلههای سنگاپور میرفت و با مردم گپ میزد و عکس میانداخت و تبلیغات میکرد که به حزبش رای بدهند. مجلس سنگاپور ۹۷ کرسی دارد. توی انتخابات مجلس چند تا حزب رقابت میکنند. اما بیش از ۶۶ سال است که یک حزب معمولا اکثریت آراء را به دست آورده: حزب اقدام برای مردم (PAP-People’s Action Party). امسال هم این حزب همانطور که پیشبینی میشد اکثریت آرا را به دست آورد: ۸۷ کرسی از ۹۷ کرسی. ۱۰ کرسی دیگر از آن حزب کارگر شد. توی بعضی محلههای کارگرنشین سنگاپور، حزب کارگر محبوبیت بیشتری دارد. بقیهی حزبها هم هیچی به هیچی.
توی انتخابات شنبه ۲میلیون و ۳۸۶ هزار و ۴۲۵ نفر سنگاپوری شرکت کردند. ۶۵ درصد به نامزدهای اقدام برای مردم رای دادند. ۱۵ درصد به نامزدهای حزب کارگر. ۲۰ درصد بقیه هم بین ۵-۶ تا حزب دیگر طوری تقسیم شد که هیچکدامشان نتوانستند نمایندهای در مجلس داشته باشند. این قصه در طول ۶۰ سال اخیر سنگاپور تکرار شده است و همیشه حزب اقدام برای مردم آمده بر سر کار و بقیه دکوری بودهاند. راستاحسینی اگر بخواهیم بگوییم، برای حزب اقدام برای مردم انتخابات معیار مشروعیتشان است. اصلا دغدغهی سایر احزاب و رقابت واینها در کار نیست. در انتخابات قبلی (۲۰۲۰) درصد پایینتری از مردم به این حزب رای داده بودند و امسال دوباره ورق به دورههای قبلی بازگشته و میزان اعتماد مردم به PAP رفته بالای ۶۵ درصد.

اینها یعنی چه؟
دکتر جیمی سر کلاسهای درس سیاست این ترم تاکید داشت که سنگاپور دموکراسی نیست. اینکه یک حزب برای مدت ۶۰ سال همیشه بر سر قدرت باشد هم این سوال را به وجود میآورد که مگر میشود. مگر داریم؟ دو تا بحث داریم. یکی بحث نحوهی حکمرانی حزب اقدام برای مردم و اینکه ته تهش مگر ما از دموکراسی چه میخواهیم و دیگری هم نحوهی اجازه دادن به فعالیت سایر احزاب. خب نظام حکمرانی سنگاپور زیر نظر اعضای حزب اقدام برای مردم فوقالعاده است. جوری که حکمرانان سنگاپوری مطالعه، فکر و عمل میکنند واقعا تحسینبرانگیز است. داستان سنگاپور فقط حرکت از یک شهر خیلی کروکثیف و بدبخت که مردمش در باتلاق ادرار و گه خودشان دست و پا میزدند به سمت یک کشور فوق توسعهیافته نیست. داستان نگه داشتن این وضعیت توسعهیافتگی هم هست. کشوری که هیچ منبعی ندارد. انرژی ندارد. کوچولو است. جوری کوچولو است که اگر مردمان کشور همسایه(اندونزی) نفری یک تف روی سنگاپور بیندازند، این کشور زیر آب غرق خواهد شد. کشوری که اصلا کشاورزی ندارد. در چنین وضعیت ناپایداری، بتوانی چنان ثروتآفرینی کنی که از هر ۱۰۰ شهروندت ۴ نفرشان میلیونر باشند و فقیرترین مردمت هم گاه از طبقهی متوسط خیلی از کشورهای ثروتمند همچون ایران سطح زندگی بالاتری داشته باشند، هنر بعدی حکمرانی سنگاپوریهاست. مسلم است که این حزب خوب عمل کرده. توانسته آب و برق و انرژی و حمل و نقل عمومی و امنیت بالا را تامین کند. مگر مردم از حکومتشان ته تهش چه میخواهند؟ آب، برق، گاز، امنیت، حمل و نقل عمومی، آموزش و پرورش خوب، امکان ازدواج و امید به آیندهی خوب برای فرزندان احتمالی. برای منی که از ایران آمدهام و این روزها میبینم که حکومت بالای سر مردم کشورم در تامین یک شبکهی برق ۲۴ ساعته درمانده و امنیت و آموزش و پرورش و امید به آینده که پیشکش، مسلما اگر جای سنگاپوریها بودم به همین حزب حاکم دوباره رای میدادم. مردم عادی هم عقل دارند. وقتی ببینند یک چیزی دارد خوب کار میکند خب اجازه میدهند خوب کار کند دیگر.
بله. ظاهرا حزب اقدام برای مردم اجازهی رقابت به سایر احزاب هم میدهد. توی همین انتخابات ۶-۷ تا حزب دیگر هم بودند. چند نفر هم به صورت مستقل توی انتخابات شرکت کرده بودند. اما.. خبرهای روزنامههای سنگاپور را که میخوانی میبینی مثلا رییس حزب کارگر ۶ ماه پیش از انتخابات درگیر جلسات متعدد دادگاه بوده. ۱۳ جلسهی دادگاه برای رییس حزب کارگر برگزار شد تا به این رسیدگی شود که آیا این آقای رییس با یکی از منشیهایش زیباروی تیک و تاک زده و زیبایی را به صورت فیزیکی لمس کرده یا نه. تمام جلسات دادگاه هم با آب و تاب در رسانهها پوشش داده میشد. آخر آخرش هم معلوم شد که آن زیبارو دروغ گفته و آقای رییس پاکدامن بوده. اما خب، پوشش آن همه جلسهی دادگاه مسلما چنان تصویر آقای رییس را مخدوش کرده که نمیتوانسته تاب رقابت با حزب حاکم را داشته باشد. حزب حاکم خیلی تابلو رییس حزب مخالف را حصر خانگی نمیکند. خیلی ریز ریز تصویرش را مخدوش میکند. چون هم در مسائل اقتصادی و روزمرهی مردم خوب کار کرده، بین مردم مشروعیت دارد و معمولا تصویرسازیهایش بین مردم پذیرفته میشود. این طوریها میشود که هیچ حزب مخالفی نمیتواند بالا بیاید. اگر بتواند خیلی مهندسیشده با یک سری اتهامات روبهرو میشود و الخ.
کاری نداریم. به هر حال شنبه انتخابات مجلس سنگاپور برگزار شد و حزب اقدام برای مردم با قاطعیت آرا بار دیگر سکان هدایت سنگاپور را به عهده گرفته است. سنگاپور دارد به سرعت خودش را با شرایط جدید جهانی وفق میدهد. شاید دنبال کردن مجموعه سیاستهای جدیدشان نمونهی فکری خوبی باشد که در این جهان بیش از هر زمانی خر تو خر، به کدام شاخهها باید آویخت تا زنده ماند!