ارائه در مورد تحصیل کودکان مهاجر در ایران در دومین جایزه‌ی ملی سیاست‌گذاری ایران

ارائه در مورد تحصیل کودکان مهاجر در ایران در دومین جایزه‌ی ملی سیاست‌گذاری ایران

ارائه‌ها, چندرسانه‌ای, دیاران
بهمن ماه سال ۱۴۰۲ در دومین جایزه‌ی ملی سیاستگذاری ایران آخرین یافته‌هایم در مورد وضعیت تحصیل کودکان مهاجر در ایران، چالش‌ها و راه‌حل‌ها را در پنل تعلیم و تربیت دومین جایزه‌ی ملی سیاستگذاری ایران ارائه دادم. داوران این پنل عبارت بودند از آقای محسن حاجی‌میرزایی (وزیر اسبق آموزش و پرورش)، محمود امانی طهرانی (دبیر کل شورای عالی آموزش و پروش) و مجتبی همتی‌فر (رییس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک). ارائه‌ی من در این مرحله از مسابقه توانست در پنل تعلیم و تربیت به عنوان پروژه‌ی برتر شناخته شود و به مرحله‌ی پایانی مسابقه‌ی جایزه‌ی ملی سیاستگذاری در ایران راه پیدا کند. فیلم این ارائه را می‌توانید مشاهده کنید:
Read More
کامپونگ گلم و توا پایو

کامپونگ گلم و توا پایو

از روزهای سنگاپور
روز آخر جشن شکوفه‌ها، یک مسابقه‌ی شگفت‌انگیز بود. شب قبلش یک فرم برای‌مان فرستادند که مسئولیت هر اتفاقی که بیفتد گردن خودمان است. شبیه فرم رضایت اولیاء بود وقتی که بچه بودیم و مدرسه می‌خواست ما را ببرد موزه‌ی حیات وحش دارآباد اردوی علمی. ابتدایی که بودیم هر سال ما را به عنوان اردو می‌بردند موزه‌ی حیات وحش دارآباد. در مورد کد لباس هم نوشته بودند که باید همه‌مان تی‌شرت‌های ان یو س را که روز اول به‌مان دادند می‌پوشیدیم و یک لباس راحت برای پیاده‌روی‌های طولانی. صبح تند و تیز صبحانه خوردم. بعد سریع از باغ‌های بوتانیک گذشتم و خودم را به مدرسه‌ی لی کوآن یو رساندم. للا من را دید و گفت سلام piman. زبان‌شان نمی‌چرخد بگویند پیمان. اسم فامیلی‌ام را که اصلا و ابدا. گویا روز اول…
Read More
طبال‌ها

طبال‌ها

از روزهای سنگاپور
همه‌مان توی کلاس جمع شده بودیم. وقت بررسی پرونده‌ها بود. آفیسرهای آموزش دانشکده ۴ نفری نشسته بودند، شماره صدا می‌کردند. بچه‌ها اصل مدارک‌ تحصیلی گذشته‌شان را می‌بردند نشان‌شان می‌دادند و تایید می‌گرفتند برمی‌گشتند. می‌دانستم که هدف اصلی‌شان نشاندن بچه‌ها کنار هم است تا حرف بزنند و یخ رابطه‌ها آب شود. وینسنت پسر شیلیایی هم‌کلاسی‌مان پرحرف است. انگلیسی‌اش هم به وضوح خوب است. پشت سر هم داستان تعریف می‌کند. می‌گوید من پذیرش برکلی داشتم. اما سوزانا قدیر بهم گفت که ما این‌جا به تو فول‌اسکولارشیپ می‌دهیم. من هم به خاطر یک مشت دلار، برکلی را فروختم. خیلی باهیجان و جالب و با تعداد کلمات بالا داستان را تعریف می‌کرد. من نمی‌توانستم مثل او روان و با این تعداد از کلمات پیچیده انگلیسی تعریف کنم داستان را. تحت تاثیر قرار گرفتم. می‌دانستم…
Read More
سرعت زندگی در سنگاپور

سرعت زندگی در سنگاپور

از روزهای سنگاپور
چیزی که تو این دو روز خیلی توجهم را جلب کرده سرعت بالا تو سنگاپور است. اولش پله‌برقی‌های توی متروها توجهم را جلب کردند. واقعا دور تند حرکت می‌کنند. جوری تند حرکت می‌کنند که من برای سوار پله‌برقی شدن باید دقت کنم. به خصوص دیروز با چمدان یک خرده برایم ترسناک شده بود. چون سر یک پله‌برقی یک لحظه غفلت باعث شد چرخ عقب روی پله درست قرار نگیرد. سرعت پله برقی چنان بالا بود من و چمدان با هم کج شدیم نزدیک بود بیفتیم. امروز که بدون بار و بندیل بودم هم باز سرعت پله‌برقی‌ها به نظرم بالا آمد. یک عادت عجیبی هم دارند که توی پله‌برقی همه سمت چپ می‌ایستند و سمت راست برای سبقت باز است. خود پله‌برقی دارد مثل موشک حرکت می‌کند یک سری هم هستند…
Read More
اینک سنگاپور

اینک سنگاپور

از روزهای سنگاپور
شب اول ماندنم در سنگاپور است. منظره‌ی پشت پنجره‌ی اتاقم را دوست دارم. یعنی انتظار داشتم که به همین زیبایی باشد. رو به زمین بدمینتون مجتمع خوابگاهی است. عصر که رسیدم دو سه تا دختر داشتند توی زمین بدمینتون بازی می‌کردند. باید بدمینتون را یاد بگیرم. میز تحریر اتاقم قدیمی است. شبیه عکس‌ها نیست که نو و مدرن بودند. ولی میز خوبی است. باید یک کیبورد جدا بگیرم. چون جای دستش بالاتر از حد استاندارد است و اگر بخواهم زیاد بنویسم دست‌درد خواهم گرفت. عوضش برای دیدن خوب است. خوابگاهم یک ساختمان دو طبقه است که چهار اتاق دارد و یک آشپزخانه‌ی مشترک و یک میز ناهارخوری و مبل و تلویزیون و هر طبقه هم یک حمام و دستشویی. دو تا از هم‌خانه‌ای‌هایم را دیده‌ام. اسم یکی‌شان شاه‌نور است. اهل…
Read More
از این تابستان…

از این تابستان…

سپهرداد
اولش فکر کردم که دخترک فروشنده توی پاچه‌ام کرده عینک را. به خودم فحش می‌دادم که چرا نرفتیم از آن پسرک که آن همه وقت گذاشت برای تعریف تفاوت عینک‌ها بخریم. عینک جدید برایم سردرد به ارمغان آورده بود. فکر می‌کردم که فاصله‌ی کانونی رعایت نشده و این‌ها. وقتی رفتم کلینیک دانشگاه تهران که گزارش پزشکی با مهر بین‌الملل بگیرم ازشان دیدم اپتومتری‌شان خلوت است. سریع رفتم پیش دخترک اپتومتریست و گفتم ببین این عینک من را چک کن که فاصله‌ی کانونی و شماره‌اش درست است یا نه. چک کرد و گفت همه‌ چیز میزان است. بعد چشمم را معاینه کرد و گفت مشکل از نسخه‌ات است. الان نیم‌نمره از شماره‌ی چشمت کم شده. یک لحظه مات و مبهوت نگاهش کردم و بعد به ناگهان به خودم گفتم شت. سال‌ها…
Read More
مهاجران سنگ محک نظام اداری هر کشورند

مهاجران سنگ محک نظام اداری هر کشورند

سپهرداد
ارائه‌ام در مورد تحصیل کودکان مهاجر در ایران در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی، آخرین ارائه‌ی عمومی من در ایران تا اطلاع ثانوی بود. این را پیش از جلسه هم می‌دانستم. دوست داشتم دوستانم هم بیایند. اما انتظاری نداشتم. خب، این مباحث را چندین و چند بار ارائه کرده‌ام و حرف‌هایم تکراری است. کسی هم از دوستانم نیامد راستش. خود بچه‌های دیاران هم کسی نیامد. اما جلسه‌ی خوبی بود. آدم‌های توی جلسه جدید بودند و متنوع. یکی استاد دانشگاه بود، یکی مهندس فارغ‌التحصیل سال‌های دور دانشکده فنی بود که ایام بازنشستگی خودش را سرگرم کودکان مهاجر در اطراف تهران کرده بود، چند تا دانشجو هم بودند که پایان‌نامه‌شان را حول این موضوع تعیین کرده بودند. نادر موسوی هم که دیگر سخنران نشست بود و دیدنش همیشه به من انرژی می‌دهد. دبیر…
Read More
آمادگی برای مدرسه‌ی لی کوآن یو

آمادگی برای مدرسه‌ی لی کوآن یو

از روزهای سنگاپور
مدرسه‌ی حکمرانی لی‌ کوآن یو در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه ملی سنگاپور تاسیس شد. سنگاپور به عنوان یکی از چهار ببر آسیا در قرن بیستم و در کمتر از نیم‌قرن خودش را از یک کشور جهان سومی به یک کشور توسعه‌یافته تبدیل کرده بود. رهبر سنگاپور در تمام آن سال‌ها مردی بود به نام آقای لی کوآن یو. حزب تحت رهبری او از ابتدای استقلال سنگاپور به عنوان یک کشور (۱۹۶۷) تا به امروز بر سر کار است. بعد از این ‌که الگوی توسعه‌ی سنگاپور موفقیت خودش را به جهانیان اثبات کرد، در سال ۲۰۰۵ مسئولان دانشگاه ملی سنگاپور مدرسه‌ی حکمرانی لی کوآن یو را راه‌اندازی کردند. هدف اصلی این مدرسه افزایش ظرفیت‌های حکمرانی در آسیا و جنوب شرقی آسیاست. مدرسه‌ی لی کوآن یو فقط در مقطع ارشد و دکترا…
Read More
محدود کردن دایره‌ی ایرانی بودن

محدود کردن دایره‌ی ایرانی بودن

یادداشت‌های مطبوعاتی
یادداشت منتشرشده از پیمان حقیقت‌طلب در شماره روز ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۳ روزنامه شرق پیرامون لایحه‌ی اصلاح برخی از احکام قانون تابعیت: در بحبوحه‌ی دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری و در روز ۱۳ تیر ماه ۱۴۰۳، محمد مخبر سرپرست ریاست‌جمهوری لایحه‌ی «اصلاح برخی از احکام قانونی مربوط به تابعیت» را جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی فرستاد. در روز ۱۷ تیرماه معاون پارلمانی ریاست‌جمهوری از این ارسال خبر داد و گفت: «تصویب قانون «نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» در سال ۱۴۰۱ در خصوص ممنوعیت اشتغال افرادی که خود، همسر یا فرزندانشان دارای تابعیت مضاعف هستند، ضوابط قانونی حاکم بر این افراد را تحت تاثیر قرار داده است که دولت با تهیه این لایحه، به دنبال ایجاد هماهنگی و یکپارچگی تقنینی در این زمینه است». در مقدمه‌ی توجیهی این لایحه نیز…
Read More
The end of an era

The end of an era

سپهرداد, من و پاندا
یاقوت را هم دادم رفت. عصری که در انباری را باز کردم یکهو از جای خالی‌اش تعجب کردم. یادم آمد که دیروز امین آمد، با هم رفتیم یک دور سرخه‌حصار رکاب زدیم. بعد که برگشتیم خودم یاقوت را نشاندم روی صندلی عقب ماشینش و رفتند. برای امین کلی نکته‌ی بهداشتی در مورد نگه‌داری دوچرخه و این‌ها بلغور کردم. دوچرخه شهری‌های هلندی با یاقوت و کوهستان‌های ایرانی فرق دارند. درست است که امین خودش توی هلند ۷ سال دوچرخه‌سوار بود. اما خب، آن دوچرخه‌ها با این‌ها فرق دارند. بهش یاد دادم چه‌طور لاستیک جلو و عقب را باز کند و ببندد. یاد دادم که چطور زنجیر را روغن بزند. در مورد زمان تعویض لاستیک و لنت‌ها توضیح دادم و گفتم این دوچرخه حالا حالاها کار می‌کند. نگران نباش. دو هفته پیش…
Read More