سنگاپور چطور سنگاپور شد؟

سنگاپور چطور سنگاپور شد؟

از روزهای سنگاپور
تا این‌جای کار به تورها و ورک‌شاپ‌ها نه نگفته‌ام. یعنی تا جای ممکن سعی کرده‌ام نه نگویم. اما خب، کم کم دارد حجم کارها زیاد می‌شود. دیروز دانشگاه برداشت ما را برد گالری شهر سنگاپور. (https://www.ura.gov.sg/Corporate/Singapore-City-Gallery) یعنی گفتند برای‌تان وسیله‌ی ایاب‌ذهاب برای رفت فراهم می‌کنیم. اما برگشت با خودتان. به نظرم خیلی به دردبخور آمد. یک موزه‌ی سه طبقه بود از تاریخ سنگاپور و این‌که چه‌طور از یک شهر توسعه‌نیافته‌ در دهه‌ی ۵۰ میلادی تبدیل شد به یکی از شهرهای نمونه‌ی آسیا. مسلما از روزهای بدبختی‌شان زیاد نگفته بودند و تمرکزشان بر روزهای توسعه‌یافتگی‌شان بود. ما یک گروه بودیم و به ما یک راهنما اختصاص داده بودند. والتر راهنمای ما یک پیرمرد بازنشسته‌ی سنگاپوری خیلی شوخ و شنگ بود. به صورت داوطلب راهنمای موزه شده بود و خیلی خوب تعریف…
Read More
روز استقلال هند و پاکستان

روز استقلال هند و پاکستان

از روزهای سنگاپور
کاشف اهل شمال هندوستان است. ایالت بحار. مسلمان است. تا این‌جا فهمیده‌ام که لهجه‌ی انگلیسی حرف زدن هندی‌ها خیلی وابسته است به این‌که اهل کجای هندوستان هستند. مثلا اریشا و بقیه‌ی هندی‌ها وقتی حرف می‌زند قشنگ رقص مار کبرا توی ذهنم زنده می‌شود و اصلا نمی‌توانم بفهمم چه می‌گوید. سر کلاس استادها به راحتی می‌فهمند که او چه می‌گوید. اما من اصلا نمی‌فهمم و این خیلی اذیتم می‌کند. سلیس و تند و روان هم صحبت می‌کندها. اما من درگیر آن آهنگ هندی پس کلماتش می‌شوم اصلا نمی‌فهمم چه می‌گوید. آریشا اهل مرکز هندوستان است. بچه‌هایی که اهل اطراف هندوستان هستند مثل کاشف لهجه‌شان کم‌‌آهنگ‌تر است. پری‌روزها هم توی راه با یکی از بچه‌های دکترا (مونشا) برای رفتن به دانشگاه هم‌مسیر شده بودیم. او انگلیسی حرف زدنش کاملا سلیس و بدون…
Read More
نیازی به قدیس‌سازی نیست

نیازی به قدیس‌سازی نیست

از روزهای سنگاپور, من و پاندا
دو هفته پیش دوچرخه‌ام را برداشتم رفتم قبرستان ماندای. قبرستان البته کلمه‌ی درستی نیست. دقیقش می‌شود مرده‌سوزخانه‌ی ماندای. یک جایی متعلق به چینی‌تبارهای سنگاپور است که مرده‌شان را می‌سوزانند، بعد خاکستر مرده را برمی‌دارند می‌گذارند توی کمد و روی کمد هم اسم و مشخصات و عکس مرده‌شان را می‌چسبانند و والسلام. هر هفته یکشنبه هم سری به مرده‌شان می‌زنند. برایش اسباب‌بازی مینیاتوری چیزهایی که دوست داشته می‌گذارند و عود می‌سوزانند و یک سبد میوه هم خیرات می‌کنند. سالن‌های مرده‌سوزی‌شان هم خیلی تر و تمیز بود. راستش دنبال سنگ قبر آقای لی کوآن یو بودم. می‌خواستم بهش ادای احترام کنم. مثلا بروم روی سنگ قبرش حمد و سوره بخوانم و بگویم که دمت گرم. لی کوآن یو، رهبر سنگاپور بود. عرض پنجاه سال سنگاپور را از یک کشور توسعه‌نیافته‌ی عقب‌مانده تبدیل…
Read More
باز کردن حساب بانکی در سنگاپور

باز کردن حساب بانکی در سنگاپور

از روزهای سنگاپور
امروز بالاخره بعد از حدود سه هفته صاحب حساب و کارت بانکی شدم. ویسنت، هم‌کلاسی شیلیایی‌ام همان روز اول کارت بانکی‌اش را دریافت کرد. جلال هم‌کلاسی‌ افغانستانی‌ام هم سه روز بعد از درخواست مشخصات حساب بانکی‌اش را دریافت کرد. اما چون هنوز ویزای دانشجویی‌اش را دریافت نکرده، کارت بانکی‌‌اش صادر نشده. ایمیل‌هایی که دانشگاه قبل از ورود به سنگاپور برای‌مان می‌فرستاد می‌گفت که لطفا در اولین فرصت حساب بانکی‌تان را باز کنید تا بتوانید اسکولارشیپ‌تان را دریافت کنید. می‌گفت برای خیلی از دانشجویان باز کردن حساب بانکی نیاز به ویزا ندارد. من از همان ایران اپلیکیشن دی بی اس بانک را نصب و تلاش کرده بودم که مثل بقیه آنلاین حساب باز کنم. اما خب ایران در لیست کشورهای این بانک نبود. تقریبا تمام کشورهای جهان بودند. اما ایران حتی…
Read More
امنیت مشارکتی یا امنیت رقابتی؟

امنیت مشارکتی یا امنیت رقابتی؟

از روزهای سنگاپور
کلیپ مورد علاقه‌ی پروفسور کانتی (استاد درس قرن ۲۱: امنیت و چالش‌های جهانی)‌ این ارائه‌ی تد از خانم برن براون در تد دانشگاه هوستون در سال ۲۰۱۰ است. در جلسه‌ی اول درس این درس بقیه‌ی کلیپ‌ها و ارائه‌ها خلاصه شدند و کامل پخش نشدند. اما این کلیپ به صورت کامل پخش شد: قدرت آسیب‌پذیری:https://www.youtube.com/watch?v=X4Qm9cGRub0 امنیت متاع گران‌قیمتی است. این را همه می‌دانند. ما ایرانی‌ها شاید حتی اهمیتش را بیشتر بدانیم. امنیت یک موضوع تک‌بعدی نیست و در همه‌ی شئون جاری است. این را باز ما ایرانی‌ها بیشتر شاید بفهمیم. خیلی از آثار تاریخی قدیمی ایران قلعه‌ها هستند. مکان‌هایی برای زندگی در امنیت… کلا در جهان دو دیدگاه کلی در مورد امنیت کشورها وجود دارد: دیدگاه رقابتی و دیدگاه مشارکتی.دیدگاه رقابتی می‌گوید که فقط کشور من و حیطه‌ی کشور من امن…
Read More
کارگاه آموزشی: ساخت یک صفحه‌ی لینکدین حرفه‌ای

کارگاه آموزشی: ساخت یک صفحه‌ی لینکدین حرفه‌ای

از روزهای سنگاپور
🔹 ورک‌شاپ‌ها کلاس‌های ۲ ساعته‌ای هستند که در یک جلسه برگزار می‌شوند. موضوعات‌شان متنوع است. ارائه‌دهنده‌ها هم متنوع‌اند. گاه اساتید همین مدرسه‌ی لی کوآن یو، گاه اساتید سایر دانشکده‌ها و گاه مردانی از دولت سنگاپور. مثلا ورک‌شاپ دیروزی در مورد استفاده از هوش مصنوعی در درس‌ها و تکالیف درسی و کارهای علمی بود. عنوان ورک‌شاپ خیلی جذاب به نظر می‌رسید. ولی از آن‌جا که هنوز علما در مورد هوش مصنوعی به جمع‌بندی نرسیده‌اند حرف خاصی برای گفتن نداشت. شاه‌کلید ورک‌شاپ یک فیلم یوتیوب بود در مورد فواید و ضررهای استفاده از هوش مصنوعی و چت‌جی‌پی‌تی در انجام تکالیف درسی و کارهای علمی دانشگاهی:https://www.vox.com/videos/2023/12/12/23998858/ai-chatgpt-education-cheating 🔹 ورکشاپ امروزی در مورد ساختن صفحه‌ی لینکدین حرفه‌ای بود. ارائه‌دهنده خانم ایلین سیه بود که متخصص منابع انسانی بود و تقریبا از تمام دانشگاه‌های تاپ آمریکا…
Read More
احمد میدری و ماراتن مبارزه با فقر و نابرابری

احمد میدری و ماراتن مبارزه با فقر و نابرابری

یادداشت‌های مطبوعاتی
یادداشت منتشرشده از پیمان حقیقت‌طلب در روزنامه شرق دوشنبه ۲۹ امرداد ۱۴۰۳، شماره ۴۹۰۷ یکی از پیش بینی پذیرترین کاندیداها برای وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی دولت چهاردهم، احمد میدری بود. او در مناظرات انتخاباتی به عنوان مشاور اقتصادی مسعود پزشکیان در برنامه های تلویزیونی ظاهر می شد. به نظر نگارنده احمد میدری چند ویژگی بارز دارد که باعث شده است او ممکن ترین فرد برای پست وزارت کار در وضعیت فعلی باشد: پروژه اصلی زندگی احمد میدری، شخصیت علمی و آکادمیک، درک عمیق از بخش های مختلف دولت، تجربه اجرائی طولانی مدت، حضور در ارکان مختلف تصمیم گیری کلان و عمل گرایی بی چون و چرا. کسانی که پیگیر افکار و نوشته های احمد میدری هستند، می دانند پروژه اصلی زندگی احمد میدری، «مبارزه با فقر و افزایش برابری…
Read More
در جست و جوی مزار آقای لی کوآن یو

در جست و جوی مزار آقای لی کوآن یو

از روزهای سنگاپور, من و پاندا
یکی از مکان‌هایی که روی نقشه‌ی گوگل مپ گوشی‌ام ذخیره کرده بودم تا حتما بروم کوره‌ی مرده‌سوزی ماندای بود. فرصت نشده بود که خیلی بادقت در مورد زندگی آقای لی کوآن یو بخوانم. فقط خوانده بودم که مراسم کفن و دفنش در Mandai Crematorium برگزار شده و خیلی هم باشکوه بوده. پیش خودم فکر کرده بودم که حتما بنای یادبودی در این قبرستان پیدا می‌کنم. حدود ۷۰ درصد از ورودی‌های امسال دانشگاه لی کوآن یو بورسیه هستند. بورسیه شامل هزینه‌ی تحصیل و کمک‌هزینه‌ی زندگی (هر دو) است. نگاه که کردم دیدم میزان بورسیه یکی است برای همه‌ی بچه‌ها. ولی بنیادهای مختلفی بورس را متقبل شده‌اند. مثلا برای یکی از هم‌خانه‌ای‌هایم بنیاد لی کا شینگ (که یکی از ساختمان‌های مدرسه‌ی لی کوآن یو هم به نامش است) بورس را متقبل شده.…
Read More
در باب کشورهای کوچک

در باب کشورهای کوچک

از روزهای سنگاپور
بیرون باران می‌بارید و ما صبحانه‌مان را خورده بودیم. پنجره‌های طبقه‌ی اول را همیشه باز می‌گذاریم که هوا در رفت و آمد باشد. بچه‌ها می‌گویند حیاط خوابگاه مار دارد. برای‌مان مهم نیست که مار توی محوطه سری هم به خانه‌ی ما بزند یا نزند. باران هوا را چند درجه‌ای خنک کرده بود و عجیب مطبوع شده بود. حافظ تعریف می‌کرد که هیچ کدام از کشورهای این ناحیه مثل سنگاپور نیستند. از جهت تمیزی و سر نظم و ترتیب بودن همه چیز داشت می‌گفت. می‌گفت اندونزی کشور خیلی بزرگی است. فاصله‌ی اندونزی تا سنگاپور خیلی بستگی به این دارد که تو از کجای اندونزی داری به سنگاپور پرواز می‌کنی. خودش اهل آچه است. آچه از استان‌های غربی و البته محروم اندونزی است. می‌گفت از شهر من تا نزدیک‌ترین فرودگاه ۸ ساعت…
Read More
با دوچرخه تا فروشگاه ایکیا

با دوچرخه تا فروشگاه ایکیا

از روزهای سنگاپور, من و پاندا
بچه‌ها خیلی از فروشگاه ایکیا تعریف می‌کردند. عصری دوچرخه‌ام را برداشتم رفتم ایکیای الکساندر و برگشتم. بیشتر می‌خواستم دوچرخه‌سواری در شهر داشته باشم راستش. هنوز با خیابان‌ها و کوچه‌های سنگاپور اخت نشده‌ام. یک هلدر موبایل خریده‌ام. گوگل مپ را باز می‌کنم و طبق نقشه پیش می‌روم. هیچ کدام از خیابان‌ها و کوچه‌های سنگاپور مستقیم نیستند. شهر کوه هم ندارد و سر پیدا کردن شمال جغرافیایی گیج می‌شوم. توی تهران کوه توچال یعنی شمال، توی لاهیجان هم شیطان‌کوه یعنی جنوب. خیلی راحت بود. توی سنگاپور هر وقت گوگل گیج می‌شود که زیاد هم گیج می‌شود، من هم گیج می‌شوم. مثلا امروز حدود ۳ کیلومتر اضافه رکاب زدم چون یک جا چپ و راست را اشتباه رفتم. بعد سر چهارراه‌ها اذیت می‌شوم. باید مثل عابر پیاده صبر کنم تا چراغ سبز شود.…
Read More