پیچک‌های غمناک جاذبه در سربالایی گردنه قوچک

پیچک‌های غمناک جاذبه در سربالایی گردنه قوچک

من و پاندا
غم+سربالایی گردنه قوچک+دوچرخه‌سواری... حمید می‌آید. بقچه‌ی کتری‌اش را بهم می‌دهد که توی خورجین بگذارم. می‌گوید برات تخم‌مرغ آب‌پز هم آورده‌ام. ۴ تا تخم‌مرغ بزنی پروتئین بدنت تأمین می‌شود. الکی غر غر می‌کنم که پروتئین کجا بود بابا. وزنم را توی این سربالایی اضافه می‌کنی. ۲۰۰ گرم سبک‌تر هم ۲۰۰ گرم است.  راه می‌افتیم. سلانه سلانه پدال می‌زنیم. من پیش می‌افتم. سنگین‌ترم. هم دوچرخه‌ام سنگین‌تر است و هم خورجین بسته‌ام. توی خورجین زیرانداز گذاشته‌ام و ظرف و بشقاب و قاشق و چاقو و خرما و بادام زمینی و گاز و سرشعله و کیت پنچرگیری و ماسک گذاشته‌ام. نان و پنیر را واگذار کرده‌ام به مقصد. تا جای ممکن سعی کرده‌ام خورجینم سبک باشد. از زیرانداز نتوانستم بگذرم. پاها را دراز کردن و لنگ روی لنگ انداختن و لش کردن برایم خیلی…
Read More
مصیبت‌های بند شاهانه

مصیبت‌های بند شاهانه

یادداشت‌های مطبوعاتی
نگاهي به مساله تابعيت زنان افغانستاني با همسران ايراني (بند شاهانه) در یادداشتی در روزنامه اعتماد مورخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰. می‌گویند به خاطر محمدرضا شاه بوده. بند ۶ ماده ۹۷۶ قانون مدنی موسوم است به بند شاهانه. قانون تابعیت کشورها یا بر اساس خاک است یا بر اساس خون یا ترکیبی از خاک و خون. اما بند ۶ ماده ۹۷۶ تقریباً هیچ کدام نیست. یک امتیاز ویژه است به مردان ایرانی: هر زن خارجی به محض ازدواج با یک مرد ایرانی به صورت خودکار ایرانی می‌شود. می‌گویند بند ۶ ماه ۹۷۶ در متن اولیه‌ی قانون تابعیت ایران مصوب سال ۱۳۱۳ وجود نداشت. می‌گویند وقتی محمدرضا شاه در سال ۱۳۱۷ با ملکه فوزیه ازدواج کرد، اصل ۳۷ متمم قانون اساسی ایران زیر سوال رفته بود. اصلی که می‌گفت مادر ولیعهد ایران…
Read More
مهاجران افغان؛ شهروند درجه یک یا دو؟

مهاجران افغان؛ شهروند درجه یک یا دو؟

مصاحبه‌ها
مصاحبه با خبرگزاری دانشجو درباره‌ی فرصت‌های مهاجران برای ایران و افغانستان. گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- عارفه چلنگر؛ سال هاست که ساکن ایران هستند و خود را فرزند این آب و خاک میدانند. با این حال هنوز به رسمیت شناخته نشده و از ظرفیت حضورشان در کشور به درستی استفاده نمی‌شود. داستان حضور مهاجران افغانستانی در کشور، پس از گذشت چندین دهه همچنان مشکلات فراوانی را به همراه خود دارند. از تعداد افغانستانی‌های ساکن در ایران آمار دقیقی وجود ندارد. طی اخرین آمار رسمی سر‌شماری سال ۱۳۹۵، یک میلیون و ۵۸۳ هزار و ۹۷۹ نفر مهاجر افغانستانی در ایران سکونت دارند. البته برآورد‌های سازمان جهانی مهاجرت، از تعداد مهاجران حاضر در ایران به تعداد ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر گویای آن است که آمار سر شماری نفوس و مسکن سال ۹۵ تعداد…
Read More
شتابان به سوی انتهای دنیا- مروری بر کتاب از کاپ تا کیپ

شتابان به سوی انتهای دنیا- مروری بر کتاب از کاپ تا کیپ

کتاب‌باز, من و پاندا
کتاب «از کاپ تا کیپ» از اصول یک سفرنامه‌ی حرفه‌ای پیروی می‌کند. سوژه‌ی کتاب هیجان‌انگیز است: با دوچرخه از سه قاره‌ گذشتن. به خاطر محدودیت ۱۰۰ روزه عنصر تعلیق هم در کتاب وجود دارد. اما در خیلی از سفرنامه‌های ایرانی و حتی سفرنامه‌های دوچرخه‌ای علی‌رغم وجود این دو عنصر باز هم خروجی رضایت‌بخش نیست. چرا که علاوه بر این‌ها رضا پاکروان در کتاب خود از یک ساختار روایی هم بهر برده: ساختار روایی سفر قهرمان. از کاپ تا کیپ سفر به آخر دنیا نویسنده: رضا پاکروان مترجم: شهلا طهماسبی ناشر: نشر نو نوبت چاپ: ۳ سال چاپ: ۱۳۹۸ تعداد صفحات: ۴۱۶ شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۰۲۸۷ رضا پاکروان متولد و بزرگ‌شده‌ی ایران است. در انگلیس فوق‌لیسانس مالی خوانده است. در زمینه‌ی تحصیلی‌اش مشغول به کار هم بوده. اما حالا دیگر او یک کارمند امور مالی نیست. یک جهانگرد، ماجراجو و…
Read More
پزشکان مهاجر هم پزشک هستند!

پزشکان مهاجر هم پزشک هستند!

یادداشت‌های مطبوعاتی
یادداشت منتشر شده در روزنامه اعتماد روز ۱۰ اسفند ۱۳۹۹. یکی از ویژگی‌های حضور مهاجران در هر جامعه‌ای، بازنمایی مسائل نهفته و آشکار آن جامعه به شکلی برجسته‌تر است. مهاجران در هر جامعه‌ای هم‌زمان هم دیگری هستند و هم جزئی از آن جامعه. به سبب خاستگاهی که از آن برآمده‌اند (مهاجرت از کشوری دیگر) دیگری و غریبه محسوب می‌شوند. از طرفی دیگر به سبب زیستن در جامعه‌ی مقصد به مدت چند سال و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مردم جامعه‌ی مقصد جزئی از آن هم محسوب می‌شوند. جمع بودن این دو خاصیت متناقض باعث می‌شود که بازنمایی مسائل جامعه در مورد آنان همانند تصاویر در یک آینه‌ی مقعر برجسته‌تر و بزرگ‌تر باشد. اخیراً در دانش‌نامه و مدرک تحصیلی دانشجویان مهاجر رشته‌ی پزشکی در دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران جمله‌ی…
Read More
منجیل: شهر عناصر چهارگانه

منجیل: شهر عناصر چهارگانه

سپهرداد
منجیل شهر عجیبی است. یک شهر کوچک پر از قصه و افسانه. برای من شهر عناصر چهارگانه است؛ آب دارد. رودهای قزل‌اوزن و شاهرود با هم دوست می‌شوند و در منجیل است که حاصل دوستی‌شان (سفیدرود) در گیلان جاری می‌شود. باد دارد. بادهای وحشی دارد. آن قدر در این شهر باد می‌وزد که همه‌ی درختانش کج‌اند. خاک دارد. در شمال شهر قله‌ی آسمان‌سرا هست و کوه‌هایی که در دل‌شان سروی هزارساله (سرو هرزویل) را همچون نگین نگه‌داشته‌اند. و آتش… آتش خود منم. آتش خود آدم‌هایی هستند که می‌توانند در این شهر گام بردارند.منجیل شهر انرژی‌های پاک است. سد منجیل توربین‌های آبی را به حرکت درمی‌آورد و برق تولید می‌شود. توربین‌های بادی روی تپه‌های اطراف شهر منجیل هم قدرت باد وحشی این شهر را به برق تبدیل می‌کنند. من اگر بودم روی…
Read More
مزدا حنیفه

مزدا حنیفه

سپهرداد
خیابان دماوند، چهارراه نیروی هوایی را که به سمت جنوب بروی بعد از ۲۰۰ متر به یک مغازه می‌رسی: تعمیرگاه مجهز مزدا- حنیفه. ورودی تعمیرگاه از خیابان اصلی نیست. برای ورود به تعمیرگاه باید بروی کوچه پایینی و از در توی کوچه وارد تعمیرگاه شوی. تعمیرگاه بزرگی نیست. نهایت به اندازه‌ی ۴ یا ۵ تا ماشین چسبیده به هم بتوانند توی حیاط تعمیرگاه جا شوند. یک چال‌سرویس ته مغازه دارد که از آن استفاده نمی‌کنند. یک جک هیدرولیک هم دارند. گاه برای جابه‌جایی ماشین‌ها توی حیاط، ماشین روی جک را تا آسمان بالا می‌برند و ماشینی که انتهای حیاط است از زیر این یکی رد می‌شود. هر بار بروی به جز مزدا ماشین دیگری نمی‌بینی. مزدا ۳۲۳ بیشتر، مزدا ۳ قدیم متوسط و مزدا ۳ جدید هم تک و توک و چه…
Read More
رکاب زدن، از شرق تا غرب آفریقا

رکاب زدن، از شرق تا غرب آفریقا

کتاب‌باز
دوچرخه ماشین نیست. نیروی محرکه‌اش از خود دوچرخه‌سوار می‌آید. حفاظ کابین یک ماشین را هم ندارد. یک فرد دوچرخه‌سوار خواه ناخواه با آدم‌های دور و برش بدون هیچ مرز و هیچ پوششی وارد دیالوگ می‌شود. کاری که عباس رزاقی آن را در یک سفر طولانی انجام داده است: دیدن آدم‌هایی از نوع دیگر و تجربه‌ی هم‌صحبتی با آنان و روایت این برخوردها در یک کتاب. کتابی که علی‌رغم سادگی و بعضی کمبودها خیلی پرانرژی و حال‌خوب‌کن است. سفر با دوچرخه به‌ آفریقا نویسنده: عباس رزاقی ناشر: نشر روزنه نوبت چاپ: ۱ سال چاپ: ۱۳۹۷ شابک: ۹۷۸۲۰۰۰۶۳۹۳۷۴ خیلی از ما نام برادران امیدوار و سفرنامه و موزه‌شان را شنیده‌ایم. اما احتمالاً نام عباس رزاقی به گوش‌مان نخورده است. دوچرخه‌سواری که به نظرم باید در کنار برادران امیدوار او را یک اسطوره نامید. کتاب سفر با دوچرخه به…
Read More
معلم دانشگاه

معلم دانشگاه

سپهرداد
گفت: یکی از دانشجوهام گفته از قصد نرفته دانشگاه دولتی. از قصد اومده دانشگاه غیرانتفاعی. چون می‌دونسته درسا آسون‌تر ارائه می‌شه و با خوب درس خوندن می‌تونه نمره‌های خوبی بگیره. هدفش اپلای کردنه. برای دانشگاه خارجی هم که دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و دولتی مثلا کاشان توفیری نداره. معدله مهمه. داره نمره‌های بالا می‌گیره و هم‌زمان نصف انرژی‌شو برای زبان می‌ذاره. می‌بینی بعضی‌ها چه قدر دوراندیشن؟ ما رفتیم دانشگاه تهران و هول و ولای پاس کردن و نیفتادن و... نسل جدیدن دیگه. گفت: توی گروه واتس‌آپی اساتید دانشگاه بحث راه افتاده که مجازی شدن درس‌ها دانشجوها را خیلی بی‌تربیت کرده. فکر می‌کردم فقط خودم باهاش مواجه شدم. دیدم بقیه‌ی استادا هم این‌جوری‌اند. برایم تعریف کرده بود که این ترم مجبور شده دو سه جلسه از کلاس‌هایش را بدون حضور حتی…
Read More
رویای اروپایی

رویای اروپایی

دیاران, سپهرداد
ساختمان ۶ طبقه‌ی محل کار ما آیفون ندارد. یک ساختمان حدودا ۲۵ ساله در قلب محله‌ی دریان‌نو که هر طبقه و ساکنانش برای خودشان داستانی هستند. برآیند کنش و واکنش‌های این ساکنان هم این است که ساختمان به این بزرگی آیفون ندارد. در ورودی‌اش همیشه باز است. چون اکثر واحدها تجاری‌اند: از آزمایشگاه بگیر تا مطب دندانپزشکی و آرایشگاه زنانه. بعضی واحدها هم برداشته‌اند جلوی ساختمان برای خودشان آیفون مخصوص خودشان کار گذاشته‌اند. ساختمانی آن‌قدر شلم‌شوربا که یکی از کفتربازهای محله‌ی دریان‌نو هم برداشته بود پشت‌بام ساختمان را برای خودش مصادره کرده بود و حدود هزار تا کفتر را آن بالا نگه‌داری می‌کرد. بالاخره بعد از مدت‌ها یکی آمد و یکی از طبقات را خرید و تصمیم گرفت که سروسامانی به ساختمان بدهد. رفت دادگاه شکایت کرد و کفترباز محله…
Read More