درویش پیر استاد ما بود

درویش پیر استاد ما بود

سپهرداد
درویش پیر استاد ما بود. استاد دینامیک ما. مثل یک درخت کهنسال بود و عمرش به بلندای عمر دانشگاه تهران. و  سالیان درازی از این عمر را استاد بود. نحیف بود. با موهایی سراسر سپید. و صدایی ضعیف و گوش هایی سنگین. سمعک هم به گوش می زد. ولی درد پیری با این چیزها دواپذیر نیست. و ما معلوم نبود چندهزارمین شاگردان اوییم. حکم نوه های او را داشتیم. هر پنجاه نفر مان. و او استاد ما بود، پدر ما بود، پدربزرگ ما هم بود. همه مان پسر بودیم. و دل مان می خواست این را همه ی آنانی که دخترها را حلوا حلوا می کنند بدانند. بدانند که کلاس دینامیک دکتر نصرالله تابنده بدون حضور حتا حتا یک دختر برگزار می شود و کلاس انقلاب اسلامی در فلان دانشگاه…
Read More
عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان

عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان

کتاب‌باز
۱-خواندن "عشق و پرستش (ترمودینامیک انسان)" را دکتر مداح پیشنهاد کرد. توی یکی از جلسات آخر درس فیزیک1. گمانم وقتی که داشت موتورهای حرارتی و قانون دوم ترمودینامیک به بیان کلوین-پلانک را با اسلایدهایش درس می‌­داد. آخر جلسه بود که گفت کتاب"عشق و پرستش (ترمودینامیک انسان)" اثر مهندس بازرگان را پیشنهاد می­‌کنم بخوانید. نام دیگر کتاب را نگفت. اگر نام دیگر کتاب را می‌­گفت حتمن خیلی زودتر به سراغ این کتاب می­‌رفتم. شاید هم گفته بوده و من نشنیده‌ام..."ترمودینامیک انسان" نام جذابی برای یک کتاب است. 2- همیشه فیزیک یا ریاضی یا شیمی که می­‌خوانده‌­ام یکی از دغدغه­‌های فکری­‌ام بوده. این­که برای قانون‌­ها و فرمول­‌ها معنایی بجویم. معنایی خارج از چهارچوبی که در آن قرار گرفته‌­اند. مثلن همیشه فکر کرده­‌ام که حد و مشتق و انتگرال در زندگی روزانه و…
Read More
کتاب‌هایی که نخواهم خواند

کتاب‌هایی که نخواهم خواند

سپهرداد, کتاب‌باز
کتاب‌هایی که نخواهم خواند. من کتاب جدید پل استر را نخواهم خواند. کتاب«سفر در اتاق کتابت» را می گویم. نخواهم خواند. نخواهم خواند، نخواهم. «اتاق دربسته» را هم نخوانده ام. تصمیم گرفته ام آن را هم نخوانم. چون این دو کتاب ، بسیار برام خیال انگیز شده اند. نگاهم را به اتاق مزخرف و فسقلی ام عوض کرده اند. تا پیش از شنیدن چاپ «سفر در اتاق کتابت» اصلن به اتاقم به عنوان سوژه ی یک نوشتار طولانی نگاه نکرده بودم. همیشه فکر می کردم اتاقی که حداقل یک سوم شبانه روزم را در آن می گذرانم(ولو در خواب) فقط در دو کلمه قابل خلاصه است: ساده و شلوغ. اما وقتی تو ستون معرفی کتاب "همشهری جوان" خلاصه ی سه خطی «سفر در اتاق کتابت» را خواندم و فهمیدم که…
Read More