توپوفیلی با سینا دادخواه
1- "زیباتر" اینجوریها شروع میشود: هومن درس معادلات دیفرانسیلش را با نمرهی 8 افتاده و آدرس استادش را گیر آورده و دارد میرود خانهی استاد تا نمره بگیرد و درس را پاس کند. استاد هم خانم دکتر کیانمهر. میرود آنجا و بلبلزبانی میکند و آسمان ریسمان میبافد تا 2نمره بگیرد. اما آنجا، در خانهی دکتر کیانمهر با دخترش، گلسا، مواجه میشود و یک دل نه صد عاشقش میشود. همانجا تنور را میچسباند و هم نمرهی دیفرانسیل را میگیرد و هم با شیرینزبانیاش مخ گلسا را برای یک رابطهی عاشقانه میزند... شروع مجابکنندهای است. مگر نه؟ ریتم کتاب به شدت تند است. همان صفحهی اول یقهی تو را میگیرد و تا آخرین صفحه هم ولت نمیکند. کتاب سه تا فصل کلی دارد: سوارکار، تیرانداز و شناگر. یادآور حدیثی از پیامبر اسلام…