بیوطن!
۱. مستند «عیّار تنها» را دیدم؛ فیلمی ۵۵ دقیقهای در باب زندگی بهرام بیضایی. خوشساخت بود. علاء محسنی توانسته بود تصویری فشرده و جذاب از زندگی و زمانهی بهرام بیضایی به همراهی موسیقی متن فیلمهای او ترسیم کند. سانسور دمار از روزگار بهرام بیضایی درآورده بود. چه از زمان وقوع انقلاب که «مرگ یزدگرد سوم» و «چریکهی تارا»یش ممنوعالپخش شد. چه در زمان جنگ که «باشو، غریبهی کوچک»ش را چند سال بایکوت کرده بودند و چه در سالهای بعد که به او مجوز ساخت فیلم نمیدادند. ولی یک چیز بهرام بیضایی برایم ستودنی بود: سیاههی کتابها و نمایشنامهها و فیلمنامههایش. در جای جای فیلم جلد کتابهایی که نوشته و نقلقولهایی از نمایشنامههایش آورده میشود. به او اجازه نمیدادند که فیلم بسازد. اما او دست از کار نکشید. هیچ وقت دست از کار…