یادم میآید آخرین باری که با خبرگزاری فارس صحبت کردم سر داستان شناسنامه برای مادرایرانیها بود. شش سال پیش دعوت کرده بودند برای یک مناظره با دو نفر از مخالفان اعطای شناسنامه به بچههای مادر ایرانی. من هم رفتم حرفهایم را زدم. خب، همان طور که انتظار میرفت اصلا بازتاب ندادند آن مناظره را و سعی و تلاش بیهوده شد برای من.
امروز همینجوری اسمم را توی گوگل سرچ کردم. دیدم یک نقل قول از من توی خبرگزاری فارس کار شده در ماه گذشته. هر چه به مغزم فشار آوردم یادم نیامد که همچه چیزی گفته باشم. آخرین بار هم که با خبرگزاری فارس صحبتی داشتم شش سال پیش بود در مورد موضوع مادر ایرانیها.
زورم به خبرگزاری فارس نمیرسد. اما همینجا اعلام میکنم که مهدی امیریپور (نویسندهی گزارش) هرگز هرگز با من صحبتی نکرده و این عددی هم که نوشته از قول من، دروغ است. اصلا نمیفهمم چرا باید از من خرج کنند برای همچه چرندیاتی. من اگر از اعداد مربوط به مهاجران در ایران خبر داشتم مطمئنا خودم مقاله مینوشتم.
حالا پروژهشان شده که هر چه میتوانند در مورد افغانستانیها بد بنویسند. منطقشان را میفهمم. همان منطقی که سه سال پیش در مرز را باز گذاشت و بیحساب کتاب افغانستانیها را راه داد تا نشان بدهد که با طالبان دوست شفیق است، این روزها دارد زور میزند از ایران بیرونشان کند. همانقدر که تقدیس طالبان احمقانه بود، سیاهنماییهای این روزهایشان هم احمقانه است.
اکی. آقای خبرگزاری فارس، پول نفت به این سمت هدایت شده که در مورد افغانستانیها فاکینگ وردز بنویسید. حالا چرا داری از من خرج میکنی؟ ریالی از آن پول نفت به من نمیرسد که. برو از یکی خرج کن که حداقل به گروه خونیاش بخورد این شر و ورها.