یونیورسال استودیوی سنگاپور

یونیورسال استودیو سنگاپور- جورونگ جزیره‌ی صنعتی سنگاپور است. اکثر پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها و صنایع اصلی سنگاپور در قسمت جنوب غرب سنگاپور و به خصوص در جزیره‌ی جورونگ قرار دارند. سنتوزا جزیره‌ی توریستی سنگاپور است. در جنوب سنگاپور قرار دارد و برای من نماد این است که سنگاپور دارد از هیچ پول درمی‌آورد. اگر هزینه‌ی مترو از شرق تا غرب سنگاپور چیزی در حدود ۲ تا ۳ دلار است، هزینه‌ی ۵ دقیقه ترامواسواری برای ورود به جزیره‌ی سنتوزا ۴ دلار است.

قلب سنتوزا، یونیورسال استودیوی سنگاپور است. از سال ۲۰۰۶ ساختش را شروع کردند و از سال ۲۰۱۰ شروع به کار کرد و قبل از کرونا سالانه ۴ میلیون نفر بازدیدکننده داشت. کل ایران با آن همه آثار ثبت‌شده در فهرست جهانی یونسکو و امام رضا و قم و این طرف و آن طرف در سال گذشته ۳ میلیون نفر توریست خارجی داشته. یونیورسال‌ استودیوی سنگاپور، یک تکه‌ی خیلی کوچک (شاید اگر بگویم اندازه‌ی فقط صحن‌های بیرونی حرم امام رضا بود از نظر مساحتی) از یک جزیره‌ی کوچک (مساحت سنتوزا ۴.۷ کیلومتر مربع است و مساحت جزیره‌ی کیش حدودا ۹۱ کیلومتر مربع) از شهر-کشور کوچک سنگاپور (کل سنگاپور اندازه‌ی تهران است) ۴ میلیون نفر بازدیدکننده داشته.

و هیچ کدام از محتواهای یونیورسال استودیوی سنگاپور بومی سنگاپور نیستند. ورود با شبیه‌سازی خیلی کوتاه بلوار مشاهیر هالیوود کالیفرنیا بود. مغازه‌های بازسازی شده به سبک آمریکای قرن بیستم و پیاده‌رویی که کفش ستاره‌های نام مشاهیر درست شبیه لس‌آنجلس ساخته شده بود. بعد از دیدن چند ماشین آمریکایی اواسط قرن بیستم به سمت خیابان نیویورک هدایت می‌شدی تا حسی از نیویورک قرن بیستم را بگیری.

بعدش به میدان‌گاهی می‌رسیدی. سمت راستت ترن هوایی‌‌ها بودند و بعدش سرزمین فرعون‌ها و مصر. مجسمه‌های بزرگ شبیه فرعون و فرهنگ باستان مصر. وارد ساختمان می‌شدی و راهروهای تاریکی که شبیه داخل اهرام ثلاثه‌ی مصر ساخته شدند و هدایتت می‌کردند به سمت یک ترن هوایی داخل ساختمانی و ۲ دقیقه ترن سواری و ترس و دلهره و این‌ها. پارک ژوراسیک، سرزمین دور دور (قلعه‌ی رویایی‌ای که در آن فیلم‌های سه بعدی شرک را نمایش می‌دادند و بازیگرهایی نمایش زنده‌ی کارتون‌ها را اجرا می‌کردند با همان رقص و آوازها)، سرزمین آب‌ها و موج‌سواری و سرزمین مینیون‌ها هم بخش‌های دیگر یونیورسال استودیو بودند.

هر کدام‌شان به صورت متوسط یک ترن هوایی داخل ساختمانی و سالن پخش فیلم و اجرای زنده‌ی کارتون‌ها و فروشگاه‌های جداگانه‌ی فروش سوغاتی داشتند. قیمت‌ها هم چند برابر خود شهر سنگاپور. غذا و این‌ها هم همین‌طور. چند برابر حتی خود شهر سنگاپور.

یونیورسال استودیوی سنگاپور

خوشم آمد؟ نمی‌دانم. خوراک عکس گرفتن بود دیگر. یک عالمه عکس گرفتم و احتمالا توی عکس‌ها هم هیجان‌زده‌ام. رفته بودم به سرزمین کارتون و شهربازی خب. ترکیب ناهمگونی هم بود برایم. خیابان مشاهیر لس‌آنجلس و بازسازی نیویورک قرن بیستم و مجسمه‌های مصر باستان و کارتون شرک و مینیون‌ها و ربات‌های عجیب و غریب و سالن‌های پخش فیلم‌های علمی-تخیلی ۳ بعدی و ترن و شهربازی‌طور و همه‌ی این‌ها از برای این بود که بگوید لذت ببر، زیاد فکر نکن، بیا ترس و دلهره‌ی چند دقیقه‌ای بهت بدهم، بیا بخند و لذت ببر.

اگر بچه بودم یونیورسال استودیو دیوانه‌ام می‌کرد. همان قلعه‌ی بزرگ سرزمین دور دور به حد کافی رویایی بود برایم اگر بچه می‌بودم. حتی مغازه‌ی لگو که مطمئنم اگر الان بچه بودم از بابا و مامانم درخواست می‌کردم که همه‌ی انواع و اقسام لگوها را برایم بخرند و مطمئنا جواب آن‌ها هم نه بود. چون امکان‌پذیر نبود اصلا! ولی خب، حالا دیگر بچه نیستم. کمی هم خشک شده‌ام. ترکیب‌های ناهمگون و ناموزون حتی اگر در ظاهر برای لذت بی‌نهایت باشند بهم لذت نمی‌دهند. برای من یونیورسال استودیوی سنگاپور ته لذت نیست، برای من پارک‌ها و ترکیب‌های عجیب بتن و دار و درخت‌شان جذاب است!

باری، من که پول ندادم برای بلیتش و حق غر زدن ندارم. از مدرسه‌ی آقای لی کوآن یو هم تشکر می‌کنم که جایزه‌ی پایان امتحانات به ما یک روز کامل گذراندن در یونیورسال استودیو را هدیه داد!

دیدگاهتان را بنویسید