زخمهای دلمهبسته
نگاه کردن به اخبار بیست و سی مثل کندن دلمهی یک زخم خونین روی پوست میماند. یک جور خودآزاری است. من درجاتی از خودآزاری را در خودم دارم. اگر دلمهی زخم خوب خشک شده باشد لذت دارد. لبخند میزنی به زخمی که خوردهای. آدمی با زخمهایش زندگی میکند. زخمها داستانهای آدمها هستند. هر چه آدم زخمهای بیشتری خورده باشد داستانهای بیشتری برای گفتن دارد؛ و هر چه پر داستانتر، پرمعناتر. انسان حیوان قصهگو است. البته اگر مجالی برای گفتن و دیواری برای شنیدن داشته باشد… اما اگر دلمهی زخم خوب خشک نشده باشد دوباره زخمت خونین میشود. دوباره درد میپیچد در سطح پوستت. دوباره درگیر درد میشوی.اینترنت قطع است. گوگل به خاطره تبدیل شده است. تلگرام و واتساپ و هزار فایل ذخیره شده در آن به محاق رفتهاند. جهانهای جدیدی…