دیدار در هاوکر

دیدار در هاوکر

از روزهای سنگاپور, حاج سیاح
سنگاپور این‌جوری است که یک متخصص سرطان خون یکهو ناگهانی از یک کنفرانس توی فیلپین برمی‌گردد. یک روز توی سنگاپور استراحت می‌کند و بعد می‌خواهد با پرواز بعدی برود بیشکک قرقیزستان برای یک کنفرانس دیگر. بعد می‌گوید می‌خواهم بوتانیک گاردنز را ببینم. بعد می‌بینند که پیمان که تا دیروز کینگ سرخه‌حصار بوده، حالا شده کینگ بوتانیک گاردنز. به من پاسش می‌دهند و من هم خیلی تند و تیز و سرعتی می‌برمش دو تا از دریاچه‌های را نشانش می‌دهم، باغ ارکیده را بازدید می‌کنیم (برای من دانشجو بلیطش ۱ دلار بود و برای او که توریست خارجی محسوب می‌شد ۱۵ دلار) و از بخش جنگل آمازون بوتانیک گاردنز رد می‌شویم. ناهار را هم می‌رویم در هاکر آدام می‌خوریم. نمی‌دانم هاکر را چه تعریف کنم. معنای لغوی‌اش دستفروش است. این‌جوری است که…
Read More
گوش‌هام کیپ شدند!

گوش‌هام کیپ شدند!

از روزهای سنگاپور, سپهرداد
از هواپیما که پیاده شدم فهمیدم که کار دست خودم داده‌ام. بعد از یک ماه حضور در آب و هوای خشک ایران، مواجهه‌ی ناگهانی با هوای مرطوب سنگاپور کار دستم داد: گوش‌هایم کیپ شدند. نمی‌توانستم خوب بشنوم. بچه‌ها گفتند بعد از هواپیماسواری طولانی‌مدت این یک چیز معمول است. نگران نباش. بعد از دو روز به تنظیمات کارخانه برمی‌گردی. اما برنگشتم. حتی مهدی بهم قطره‌ی سدیم گلیسیریل داد. گفت این را بریز توی گوشت احتمالا درست می‌شود. حدس می‌زدم چه اتفاقی برایم افتاده است. چرک‌های توی گوشم که در ایران خشک بودند و احتمالا می‌شد با یک پنس از گوش کشیدشان بیرون، در مواجهه با رطوبت بالای سنگاپور حالت رقیق پیدا کرده بودند و سد راه امواج صوتی برای رسیدن به پرده‌ی گوشم شده بودند. بار اولم نبود. آخرین بار این…
Read More