
شب فرهنگی مدرسهی لی کوآن یو
از دو هفتهی قبلش بهمان ایمیل داده بودند که اگر میخواهید توی شب فرهنگی مدرسه، غرفهی کشور خودتان را داشته باشید به ما بگویید. حالم گرفته بود و به ایمیل جواب نداده بودم. همکاران سابق کمکاری زیاد داشتند و وقتی هم من با ۸۵۰۰ کیلومتر فاصله نشست را جلو برده بودم شروع کرده بودند به بدگویی در مورد من که چرا فلان چرا بهمان. خیلی برخورد تاثیرگذاری داشتند با من و حالم از هر گونه همکاری برای ایران به هم خورده بود. خبرهای ایران هم که پی در پی نومیدکننده. رمقی نداشتم که پرچم ایران را بالا ببرم. وقتش را هم نداشتم. دست تنها بودم و اصلا و ابدا نمیرسیدم. میدیدم که بقیهی کشورها توی هفتهی آخر دارند خودشان را اماده میکنند و تمرین میکنند. حافظ و فائز برداشته بودند…