عزیز خان

عزیز خان

سپهرداد, کتاب‌باز
"عزیزالله‌خان میرشکار مال آبکوه[قریه‌ی آب‌رو در شمال غربی شهرضا و جنوب غربی مبارکه] است. عشق به کوه و کویر هر دو. در کوه بودن و رو به کویر داشتن.  زمستان، روزهای گرم کویر، بهار و پاییز و تابستان پرسه در کوه، زمستان در انتظار گذشتن برف، در انتظار پرسه. دارای دو خصلت بلند (کوه) و باز (کویر و دشت) آدم بلندپرواز، مثل پلنگ، آدم یاغی، دزد، لوطی‌صفت، سنگدل، بی‌باک، با معرفت. "باد می‌گرفت" [مانند حیوانات از طریق شامه و جریان باد، بوی موجودات را در نزدیک حس کردن] و بوی شکار را حس می کرد.  وقتی دوربین می‌کشید و از دور روی صخره، پرتگاه یا در سایه‌ی تخته‌سنگی در بلندی، نزدیک قله‌ی پازن، بز کوهی یا شکاری دیگر را می‌دید که لمیده (در گرمای وسط روز که حیوان در سایه…
Read More
در ستایش زوربای یونانی

در ستایش زوربای یونانی

سپهرداد, کتاب‌باز
«وقتی در دبستان در کلاس اول بودم، در قسمت دوم کتاب الفبای ما به عنوان قرائت یک قصه‌ی پریان بود: طفل خردسالی در چاه افتاده بود. آنجا شهر شگفت انگیزی یافته بود با باغ‌های پرگل و ریاحین و دریاچه‌ای از عسل و تلی از شیربرنج، با بازیچه‌های رنگارنگ. من به تدریج که جمله‌ها را هجی می‌کردم با هر هجایی بیشتر در عمق قصه فرو می‌رفتم.باری، یک روز ظهر به هنگام بازگشتن از مدرسه، دوان دوان به خانه آمدم، به سمت لبه‌ی چاه حیاط که زیر داربست مو بود شتافتم و مجذوب و مسحور به تماشای سطح صاف و سیاه آب پرداختم. چندان نگذشت که به نظرم آمد آن شهر شگفت انگیز را با خانه‌ها و کوچه‌ها و بچه‌هایش و با داربستی از مو که پربار از انگور بود می‌بینم. دیگر…
Read More
عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان

عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان

کتاب‌باز
۱-خواندن "عشق و پرستش" را دکتر مداح پیشنهاد کرد. توی یکی از جلسات آخر درس فیزیک1. گمانم وقتی که داشت موتورهای حرارتی و قانون دوم ترمودینامیک به بیان کلوین-پلانک را با اسلایدهایش درس می‌­داد. آخر جلسه بود که گفت کتاب"عشق و پرستش" اثر مهندس بازرگان را پیشنهاد می­‌کنم بخوانید. نام دیگر کتاب را نگفت. اگر نام دیگر کتاب را می‌­گفت حتمن خیلی زودتر به سراغ این کتاب می­‌رفتم. شاید هم گفته بوده و من نشنیده‌ام..."ترمودینامیک انسان" نام جذابی برای یک کتاب است. 2- همیشه فیزیک یا ریاضی یا شیمی که می­‌خوانده‌­ام یکی از دغدغه­‌های فکری­‌ام بوده. این­که برای قانون‌­ها و فرمول­‌ها معنایی بجویم. معنایی خارج از چهارچوبی که در آن قرار گرفته‌­اند. مثلن همیشه فکر کرده­‌ام که حد و مشتق و انتگرال در زندگی روزانه و در روابط انسانی هم…
Read More
کتاب‌هایی که نخواهم خواند

کتاب‌هایی که نخواهم خواند

سپهرداد, کتاب‌باز
من کتاب جدید پل استر را نخواهم خواند. کتاب«سفر در اتاق کتابت» را می گویم. نخواهم خواند. نخواهم خواند، نخواهم. «اتاق دربسته» را هم نخوانده ام. تصمیم گرفته ام آن را هم نخوانم. چون این دو کتاب ، بسیار برام خیال انگیز شده اند. نگاهم را به اتاق مزخرف و فسقلی ام عوض کرده اند. تا پیش از شنیدن چاپ «سفر در اتاق کتابت» اصلن به اتاقم به عنوان سوژه ی یک نوشتار طولانی نگاه نکرده بودم. همیشه فکر می کردم اتاقی که حداقل یک سوم شبانه روزم را در آن می گذرانم(ولو در خواب) فقط در دو کلمه قابل خلاصه است: ساده و شلوغ. اما وقتی تو ستون معرفی کتاب "همشهری جوان" خلاصه ی سه خطی «سفر در اتاق کتابت» را خواندم و فهمیدم که کل 143ش در یک…
Read More