رویای اروپایی

رویای اروپایی

دیاران, سپهرداد
ساختمان ۶ طبقه‌ی محل کار ما آیفون ندارد. یک ساختمان حدودا ۲۵ ساله در قلب محله‌ی دریان‌نو که هر طبقه و ساکنانش برای خودشان داستانی هستند. برآیند کنش و واکنش‌های این ساکنان هم این است که ساختمان به این بزرگی آیفون ندارد. در ورودی‌اش همیشه باز است. چون اکثر واحدها تجاری‌اند: از آزمایشگاه بگیر تا مطب دندانپزشکی و آرایشگاه زنانه. بعضی واحدها هم برداشته‌اند جلوی ساختمان برای خودشان آیفون مخصوص خودشان کار گذاشته‌اند. ساختمانی آن‌قدر شلم‌شوربا که یکی از کفتربازهای محله‌ی دریان‌نو هم برداشته بود پشت‌بام ساختمان را برای خودش مصادره کرده بود و حدود هزار تا کفتر را آن بالا نگه‌داری می‌کرد. بالاخره بعد از مدت‌ها یکی آمد و یکی از طبقات را خرید و تصمیم گرفت که سروسامانی به ساختمان بدهد. رفت دادگاه شکایت کرد و کفترباز محله…
Read More
لذت نامه

لذت نامه

دیاران, سپهرداد
راستش نمی‌دانم فلسفه‌ی نمایشگاه کتاب مجازی تهران چه بود. وقتی تعداد بالایی فروشگاه آنلاین کتاب با زیرساخت‌های درست و درمان هستند، چه اصراری بر یک سایت جدید آن هم به مدت محدود؟! تخفیف بیست درصد را هم که می‌شد آن سایت‌ها ارائه بدهند و پولش را از دولت بگیرند. حمایت از بخش خصوصی و این حرف‌ها هم می‌شد.این وسط خوش به حال اداره پست شد. هر ناشری جدا جدا کتاب‌های سفارش داده شده را می‌سپرد به اداره پست. آن سایت‌ها یکهو پنجاه تا کتاب از پنجاه تا ناشر را یک‌جا با پیک تحویلت می‌دادند. اما سیستم نمایشگاه مجازی کتاب هر ناشر یک بسته پستی است. اداره پست هم که قر و قمیش دارد: بسته حتما باید پاکت داشته باشد و مامور دم ساختمان تحویل بدهد و نه توی ساختمان. حالا…
Read More
در خاور میانه دیگران ترسناکند

در خاور میانه دیگران ترسناکند

سپهرداد, کتاب‌باز
دارم کتاب «در اسارت جغرافیا» را می‌خوانم. کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند» یک نقطه‌ی ضعف خیلی بزرگ داشت: عامل جغرافیا را در شکست و پیروزی ملت‌ها در نظر نمی‌گرفت. خیلی ساده‌دلانه می‌گفت که نوگالس آمریکا و نوگالس مکزیک یک نوع آب و هوا دارند، اما کیفیت زیست مردم در آن‌ها متفاوت است. پس جغرافیا عامل کلیدی نیست. کتاب «در اسارت جغرافیا» دقیقا برعکس است. در باب اهمیت جغرافیا است. در باب محدودیت‌هایی که کشورها و مناطق مختلف جهان با آن روبه‌رواند. جغرافیا فقط آب و هوا نیست. مرز کشورها با همدیگر هم هست. یکی از دوست‌داشتنی‌ترین فصل‌های کتاب برایم فصل خاور میانه بود که با این پاراگراف طلایی شروع می‌شد: «خاور کجا؟ میانه‌ی چه؟ اصلا خود نام منطقه بر منظر اروپایی‌ها به جهان استوار و نگاه اروپایی به منطقه به…
Read More
بچه‌های میم هم شناسنامه‌دار شدند

بچه‌های میم هم شناسنامه‌دار شدند

دیاران, سپهرداد
بچه‌های میم بالاخره شناسنامه گرفتند. تاریخ صدور شناسنامه‌شان دقیقا هم‌زمان با ماه و روز تاریخ تولد من شد. از آن هم‌زمانی‌ها که فقط به درد خودم می‌خورد. به اولین برخوردهایم با میم که فکرکردم دیدم سه سال گذشته است. خیلی طول کشید. یک راه طولانی طی شد تا بالاخره بچه‌هایش صاحب شناسنامه شدند. راستش را اگر بخواهم بگویم در این سه سال خیلی وقت‌ها فکر می‌کردم که بچه‌های میم هیچ وقت صاحب شناسنامه نمی‌شوند. اما انگار خودش این‌طور نبود. پارسال که چهارمین بچه‌اش را هم به دنیا آورد حس کردم این‌طوری نیست. آن زمان هنوز هم معلوم نبود که بچه‌هایش بالاخره صاحب شناسنامه می‌شوند یا نه. افغانستانی‌ها پر زاد و ولدند. خانواده‌های‌شان پرجمعیت‌اند. اما حتما میم به عنوان یک زن ایرانی امیدهای بزرگی داشته که به دنیا آوردن چهارمین فرزند را…
Read More
تد اکس اصفهان

تد اکس اصفهان

چندرسانه‌ای, سپهرداد
تد اکس اصفهان را دوست داشتم. از نظم‌شان خوشم آمد. از این‌که از سه ماه قبلش خبر داده بودند می‌خواهیم رویداد برگزار کنیم و گام به گام پیش آمده بودند. ما را از کانال موفقیت‌های کوچک برای ایران پیدا کرده بودند. خانم کاظمی بود که زنگ زد و گفت همچه رویدادی را می‌خواهیم برگزار کنیم. چهارچوب‌های برگزاری رویداد تد را دقیق اجرا می‌کردند. شعار امسال برنامه‌شان «راه‌حل‌های ساده» بود. اول یک خلاصه‌ی نیم‌صفحه‌ای از ارائه‌ی پیشنهادی‌ام برای‌شان فرستادم. فکر کنم در مجموع چند ساعتی با هم حرف زدیم و داستان‌ها را گفتم و سر انتخاب یک چهارچوب برای ارائه به جمع‌بندی رسیدیم. این که داستان تغییر قانون تابعیت برای فرزندان مادر ایرانی را چطور تعریف کنم که یک راه‌حل ساده هم داشته باشد. باید تا جای ممکن ساده‌سازی می‌کردم. بعد متن…
Read More
قمارباز- نگاهی به دو شاهکار از بهرام بیضایی

قمارباز- نگاهی به دو شاهکار از بهرام بیضایی

سپهرداد
بهرام بیضایی برای کودکان چند تا کار خوب داشته: کتاب «حقیقت و مرد دانای» و فیلم کوتاه «سفر». به نظر من اصل جهان‌بینی بهرام بیضایی در مورد زندگی توی همین دو تا کارش نمود دارد. معنایی برای زندگی که یادگرفتنی است. فیلم «سفر» را خیلی دوست داشتم. از جمله فیلم‌های اول بهرام بیضایی است. از تئاتری بازی‌های فیلم‌های بعدی‌اش چندان خبری نیست. نماد و نشانه‌ها به اندا‌زه‌اند. فیلم ریتم تندی دارد. قصه‌ی دو کودک کار که می‌خواهند یک آدرس را پیدا کنند. آدرسی که فکر می‌کنند محل زندگی پدر و مادرشان باشد. یتیم‌اند و بی‌پول. اندک مایه‌ای با کار کردن جمع کرده‌اند که آن هم خرج دو تا نان می‌شود و بقیه‌اش را هم یکی زرنگ‌تر از خودشان می‌دزدد و می‌رود. آدرس دور است. باید ماشین سوار شوند. اما پولی…
Read More
اگر مارادونا ایرانی بود…

اگر مارادونا ایرانی بود…

سپهرداد
مارادونا مرده. همه‌مان داریم بارها و بارها فیلم‌های گل‌زدن‌های افسانه‌ایش را نگاه می‌کنیم. مخصوصا گل‌های بازی انگلیس و آرژانتین در یک چهارم نهایی جام جهانی ۱۹۸۶ را. گل مشهور به دست خدا (آن‌هنگام که با آن قد کوتاهش به آسمان پرید و با دست توپ را وارد دروازه‌ی انگلیس کرد) و گل حرکت انفجاری‌اش از وسط زمین و پشت سر هم دریبل زدن‌هایش تا دروازه‌ی انگلیس را. نمی‌شود همچه اعجوبه‌ای را ستایش نکرد... معنی این گل‌ها برای خود آرژانتینی‌ها مطمئنا فراتر از لذتی است که ما می‌بریم. در آن سال‌ها آرژانتین اقتصاد درست و درمانی نداشت. چیزی بود شبیه این روزهای ایران. تورم لجام‌گسیخته. بدهی‌های خارجی فراوان. بگیر و ببند. ترس. وحشت. فقر. ناامنی. ... در آن میانه در سال ۱۹۸۲برای جزایر فالکلند وارد جنگ با انگلیس شده بود و…
Read More
اولین شناسنامه و کهن‌الگوی زن ایرانی

اولین شناسنامه و کهن‌الگوی زن ایرانی

دیاران, سپهرداد
اولین شناسنامه بر اساس قانون جدید هم صادر شد. ریحانه دختر ۱۲ ساله‌ای بود که توانست صاحب‌شناسنامه شود. یک سال پیش منتظر این خبر بودم. اما خب، این‌جا ایران است. همه‌چیز کند پیش می‌رود. خیلی کند. راستش زیاد خوشحال نشدم. شاخصی که برای خودم گذاشته‌ام بچه‌ی میم است. هر وقت او شناسنامه‌دار شد یعنی که قانون اجرایی اجرایی شده. منتظرم ببینم کی به بچه‌ی او شناسنامه می‌دهند. نمی‌دانم چرا یاد مناظره‌ی پارسال خبرگزاری فارس افتادم. به من گفتند تو برو با مخالف‌ها مناظره کن. گیر خبرگزاری فارس و این‌ها را نداشتم. هر جا باشد می‌روم حرف می‌زنم. تریبون تریبون است. حرف شخصی من نبود که بخواهم فاز تعصب و جناح‌بندی سیاسی بگیرم.  اما من آدم بحث و جدل و مناظره نیستم. فقط چون یارم حاج‌آقا بود، دلگرم شدم. آخوندهایی که…
Read More
در قالب دیگری در آمدن…- درنگی بر مرگ یزدگرد

در قالب دیگری در آمدن…- درنگی بر مرگ یزدگرد

سپهرداد
عنوان فرعی مرگ یزدگرد این بود: مجلس شاه‌کشی. بعد از سیاوش‌خوانی و سهراب‌کشی، دلم از شاهان نمایشنامه‌های بیضایی خون بود. شاهان بیضایی سیاست‌مدارانی خبره بودند. کسانی که از برای تخت قدرت از هیچ دسیسه‌ای ابا نداشتند. به خصوص توی سهراب‌کشی که بُعدِ تقدیرگرایانه‌ی پسرکشی از قصه‌ی رستم و سهراب گرفته شده بود و مرگ سهراب به دست رستم یک بازی شاهانه جلوه داده شده بود؛ آن‌گاه که افراسیاب سهراب را بال و پر داد که به جنگ ایرانیان برود. می‌دانست که رستم با سهراب روبه‌رو خواهد شد. اندیشیده بود که چه سهراب کشته شود و چه رستم، هر دو ضربه به ایرانیان خواهد بود. چه پسرکشی و چه پدرکشی، هر دو شوم بودند. وقتی هم که اتفاق افتاد و رستم دشنه‌اش را در پهلوی سهراب فرو برد، کیکاووس از دادن…
Read More
سیاوش‌خوانی

سیاوش‌خوانی

سپهرداد
به نظرم باید این سه تا کتاب را پشت سر هم خواند: ۱. سووشون سیمین دانشور ۲.سیاوش‌خوانی بهرام بیضایی ۳. سوگ سیاوش شاهرخ مسکوب اولی سرشته بودن داستان زندگی سیاوش با جان و دل ایرانیان را با بیانی زنانه روایت می‌کند. دومی خود داستان سیاوش را در قالب یک نمایشنامه‌ و با تمام شخصیت‌های ریز و درشتش به حماسی‌ترین شکل ممکن روایت می‌کند. سومی فاصله می‌گیرد و معنای تک تک کردارها و صحنه‌ها و قصه‌های سیاوش را از دل شاهنامه و اسطوره‌ها می‌ریزد روی داریه‌ی نقد و تحلیل و تو را به شناخت عمیق‌تر قصه‌ی سیاوش می‌رساند. من اکنون از خواندن سیاوش‌خوانی برگشته‌ام و هنوز در عجبم که چه‌قدر این کتاب خوب بود. کتابی که نمی‌توانستم بخش‌هایی از آن را بلند بلند نخوانم. بس که نثرش تراش‌خورده و شیشه‌ای بود.…
Read More