نجات داکوتا کرسنت

نجات داکوتا کرسنت

از روزهای سنگاپور
عنوان ورک‌شاپ سر ظهر دیروز،‌ نجات داکوتا کرسنت بود. دو تا نکته‌ی جداگانه برایم داشت: یکی شکل برگزاری ورک‌شاپ و یکی هم مسئله‌ی مسکن در سنگاپور. خانه‌های داکوتا کرسنت، یکی از قدیمی‌ترین مجتمع‌های مسکونی در سنگاپور هستند. بعد از جنگ جهانی دوم، جمعیت سنگاپور با سرعت خیلی زیادی افزایش پیدا کرد. دلیلش هم مهاجرت‌ها به سنگاپور بود و هم ازدیاد نسل مهاجران قبلی. انگلستان در آن زمان حاکمیت مالزی و سنگاپور را بر عهده داشت (استعمارگر پیر). برای رفع مشکل مسکن راه حل ساخت مجتمع‌های مسکونی را در پیش گرفت. خانه‌های داکوتا کرسنت در سال ۱۹۵۸ ساخته شدند و تا حوالی سال ۲۰۱۰ هم مسکن چند نسل از سنگاپوری‌ها بودند. چرا اسم‌شان داکوتا کرسنت شده بود؟ داکوتا کرسنت در حقیقت عنوان مدل هواپیمای ارتش بریتانیا بود که بعد از ماموریت‌های…
Read More
اربعین در سنگاپور

اربعین در سنگاپور

از روزهای سنگاپور
مهدی (هم‌کلاسی‌ام) اهل پاکستان است. سه خانه‌ آن طرف از ما زندگی می‌کند. هم‌خانه‌ای‌هایش همه پاکستانی‌اند. بچه‌های پاکستان این قدر هستند که دو سه تا خانه را تماما به‌شان اختصاص داده باشند. دقت مدیران خوابگاه کالج گرین در چینش بچه‌ها کنار هم در یک خانه برایم ستودنی است. معیارشان فکر کنم در درجه‌ی اول دین بوده. چون بچه‌های هندی که مسلمان هستند با بچه‌های مسلمان سایر کشورها هم‌خانه‌اند و هندی‌هایی که مسلمان نیستند با همدیگر توی یک خانه قرار گرفته‌اند. خلاصه امروز زنگ زد گفت هی پیمان، می‌خواهی امروز با هم بریم اربعین مجلس؟ یک لحظه خواستم بپیچانم اما گفتم خب این هم خودش یک تجربه است دیگر. عصر یکشنبه‌ها هم این‌جا سنگین می‌گذرد…پرسیدم غذا هم می‌دهند؟ گفت صد در صد. بعد پرسیدم مجلس برای ایرانی‌هاست؟ گفت نه. کار پاکستانی‌های…
Read More
سنگاپور چطور سنگاپور شد؟

سنگاپور چطور سنگاپور شد؟

از روزهای سنگاپور
تا این‌جای کار به تورها و ورک‌شاپ‌ها نه نگفته‌ام. یعنی تا جای ممکن سعی کرده‌ام نه نگویم. اما خب، کم کم دارد حجم کارها زیاد می‌شود. دیروز دانشگاه برداشت ما را برد گالری شهر سنگاپور. (https://www.ura.gov.sg/Corporate/Singapore-City-Gallery) یعنی گفتند برای‌تان وسیله‌ی ایاب‌ذهاب برای رفت فراهم می‌کنیم. اما برگشت با خودتان. به نظرم خیلی به دردبخور آمد. یک موزه‌ی سه طبقه بود از تاریخ سنگاپور و این‌که چه‌طور از یک شهر توسعه‌نیافته‌ در دهه‌ی ۵۰ میلادی تبدیل شد به یکی از شهرهای نمونه‌ی آسیا. مسلما از روزهای بدبختی‌شان زیاد نگفته بودند و تمرکزشان بر روزهای توسعه‌یافتگی‌شان بود. ما یک گروه بودیم و به ما یک راهنما اختصاص داده بودند. والتر راهنمای ما یک پیرمرد بازنشسته‌ی سنگاپوری خیلی شوخ و شنگ بود. به صورت داوطلب راهنمای موزه شده بود و خیلی خوب تعریف…
Read More
روز استقلال هند و پاکستان

روز استقلال هند و پاکستان

از روزهای سنگاپور
کاشف اهل شمال هندوستان است. ایالت بحار. مسلمان است. تا این‌جا فهمیده‌ام که لهجه‌ی انگلیسی حرف زدن هندی‌ها خیلی وابسته است به این‌که اهل کجای هندوستان هستند. مثلا اریشا و بقیه‌ی هندی‌ها وقتی حرف می‌زند قشنگ رقص مار کبرا توی ذهنم زنده می‌شود و اصلا نمی‌توانم بفهمم چه می‌گوید. سر کلاس استادها به راحتی می‌فهمند که او چه می‌گوید. اما من اصلا نمی‌فهمم و این خیلی اذیتم می‌کند. سلیس و تند و روان هم صحبت می‌کندها. اما من درگیر آن آهنگ هندی پس کلماتش می‌شوم اصلا نمی‌فهمم چه می‌گوید. آریشا اهل مرکز هندوستان است. بچه‌هایی که اهل اطراف هندوستان هستند مثل کاشف لهجه‌شان کم‌‌آهنگ‌تر است. پری‌روزها هم توی راه با یکی از بچه‌های دکترا (مونشا) برای رفتن به دانشگاه هم‌مسیر شده بودیم. او انگلیسی حرف زدنش کاملا سلیس و بدون…
Read More