
قاپیدن صداها…
بیا برایت از صداها بگویم. صدا ضبط کردن از فیلم گرفتن برایم هیجانانگیزتر است. همانطور که کلمات میتوانند از تصاویر خیالانگیزتر باشند، صداها هم انگار همچه قابلیتی دارند. روایت یک پدربزرگ از عشق و عاشقیهای جوانیاش در صدا خیالانگیزتر است از وقتی که تصویرش هم در قاب دوربین فریز شده باشد. عکسها لحظهها را ثبت و فریز میکنند. فیلمهای روزمره هم انگار همچه خاصیتی دارند. اما کلمات و صداها انگار فقط یک وجه را میگیرند و بقیهی چیزها را جاری میکنند.امروز هم مثل خیلی روزهای دیگر تا وارد مترو شدم هندزفری را از کیف درآوردم که یا بیبیسی انگلیسی گوش کنم یا کمی با دولینگو بازیبازی کنم. سرگرمی توی متروام است. کتاب همیشه همراهم هست. اما دستفروشهای توی مترو زیادند و سروصدایشان مانع تمرکز. نمیشود به راحتی به دنیای کتابها…