راه‌های ابریشم زنده می‌شوند…

راه‌های ابریشم زنده می‌شوند…

کتاب‌باز
فرانکوپن سعی می‌کند تاریخ جهان را در بستر راه‌ها و جاده‌ها و داد و ستد بین مردمان راه‌های ابریشم روایت کند و دوره‌ها و ایدئولوژی‌ها در حاشیه‌ی این راه‌ها معنا پیدا می‌کنند. راه‌هایی که در هر دوره‌ای محمل جابه‌جایی و داد و ستد چیزی و فکری و ایده‌ای بوده و نام‌گذاری فصل‌های «راه ابریشم» هم همین را می‌رساند: راه دین، راه شرق مسیحی، راه انقلاب، راه همزیستی، راه پوست، راه برده، راه بهشت، راه دوزخ، راه مرگ و ویرانی، راه طلا، راه نقره، راه طلای سیاه، راه گندم، راه ابریشم آمریکا و… راه‌های ابریشم، تاریخ جهان از دیدگاهی نو نویسنده: پیتر فرانکوپن مترجم: حسن افشار ناشر: مرکز نوبت چاپ: ۱ سال چاپ: ۱۳۹۹ تعداد صفحات: ۵۸۰ در نظر نگرفتن جهان به صورت یک کل یکپارچه شاید نقطه ضعف تمام کتاب‌های درسی تاریخ در کشورهای مختلف جهان…
Read More
پرچم‌دار خون‌شریکیِ ایران و افغانستان

پرچم‌دار خون‌شریکیِ ایران و افغانستان

دیاران, یادداشت‌های مطبوعاتی
محمدسرور رجایی ۱. می‌خواستیم فیلم اکسدوس را توی دانشگاه تهران اکران کنیم. من فیلم را توی یک اکران خصوصی توی دانشگاه علامه طباطبایی دیده بودم. یادم نیست خود بهمن کیارستمی دعوتم کرده بود یا نه. فیلم در مورد مهاجران غیرقانونی و بدون مدرک افغانستانی در یکی از اردوگاه‌های بازگشت مهاجران بود. جایی که مشخصات‌شان ثبت می‌شد و داستان مهاجرت هر کدام‌شان از پشت شیشه روایت می‌شد. روایت جدیدی بود از یکی از مخوف‌ترین جاهای ایران: اردوگاه‌های اخراج مهاجران افغانستانی در ایران  که هیچ وقت سوژه‌ی رسانه‌ها و فیلم‌ها و داستان‌ها نبودند. همان‌جا چشمم را گرفت فیلم. چند هفته بعدش فیلم توی جشنواره‌ی سینما حقیقت بهترین مستند شد. یکی دو تا کارگردان افغانستانی به شدت فیلم را نواختند. انگ زدند که فیلم دروغ است و رفتار وزارت کشوری‌ها با مهاجران به این درجه از احترام…
Read More
قصه‌ی ماین‌گیر دره‌ی ماین‌خیز- مروری بر کتاب زمین زهری

قصه‌ی ماین‌گیر دره‌ی ماین‌خیز- مروری بر کتاب زمین زهری

کتاب‌باز
«زمین زهری» را می‌توان مانیفست محمدآصف سلطان‌زاده در مورد سرزمین افغانستان نامید. مانیفستی که آن را ریخته در قالب یک داستان دراماتیک. داستان مردی افغانستانی که از سال ۲۰۰۱ مشغول خنثی کردن مین (یا با تلفظ افغان‌ها: ماین) در سرزمینش است. مین برای او وجهی نمادین از سرزمین افغانستان می‌شود. مین‌هایی ساخته‌ی همه‌ی کشورهای جهان که گویی هر فرد افغانستانی چند تایی سهم از آن‌ها دارد. و از مین‌ها می‌رسد به رنج سرزمین افغانستان. کاش داستان همان‌طور که شکل یافته بود، پایان هم می‌یافت و در سی صفحه پایانی به بیانیه نویسنده ختم نمی‌شد. زمین زهری نویسنده: محمد آصف سلطان‌زاده ناشر: نی نوبت چاپ: ۱ سال چاپ: ۱۳۹۹ تعداد صفحات: ۱۶۹ محمدآصف سلطان‌زاده متولد کابل است. در بیست سالگی و با حمله‌ی شوروی به افغانستان راه مهاجرت را در پیش گرفت. ابتدا به پاکستان و…
Read More
خواندن تاریخ از طریق پرسه زدن- مروری بر کتاب تهران تب‌آلود

خواندن تاریخ از طریق پرسه زدن- مروری بر کتاب تهران تب‌آلود

کتاب‌باز
«تهران تب‌آلود» نوع دیگری از خواندن تاریخ است. خود نویسنده به آن می‌گوید نگریستن از دریچه‌ی مکان-رویدادها. خواندن تاریخ از طریق پرسه‌زنی و دیدار آجرها و درخت‌ها و آدم‌ها و نه از طریق کتاب و خیال و کتابخانه. حمیدرضا حسینی در کتاب تهران تب‌آلود به سراغ تاریخ جنبش مشروطه‌ی ایران رفته و آن را از دریچه‌ی ۳۸ مکان-رویداد از آغاز جنبش در آبان ماه ۱۲۸۴ خورشیدی تا استقرار مجلس شورای ملی در عمارت بهارستان در مهرماه ۱۲۸۵ روایت کرده است. تهران تب‌آلود، روایتی از مکان‌های فراموش‌شده جنبش مشروطه در تهران نویسنده: حمیدرضا حسینی ناشر: نشر روزنه نوبت چاپ: ۱ سال چاپ: ۱۳۹۹ تعداد صفحات: ۲۰۲ «تهران تب‌آلود» نوع دیگری از خواندن تاریخ است. خود نویسنده به آن می‌گوید نگریستن از دریچه‌ی مکان-رویدادها. توی همان صفحه‌ی اول کتاب می‌نویسد: «اگرچه مکان‌های تاریخی غالباً با ارزش معماری و هنری‌شان…
Read More
تا میدان ۹۹

تا میدان ۹۹

من و پاندا
نمی‌دانم چه بلایی سر طبق‌عوض‌کن آورده‌ام که دنده‌های ۱ و ۳ جا نمی‌رود. یعنی می‌دانم. آمدم اصطکاک طبق‌عوض‌کن با زنجیر را درست کنم. به جای این‌که با پیچ‌های تنظیمی این کار را بکنم محل بسته شدن طبق‌عوض‌کن را تغییر دادم. دم و دستگاهش به هم ریخت. یک دنده شده‌ام. ۱ دنده جلو و ۹ دنده عقب. این هم برای خودش یک مدل است. راستش بدم هم نیامده. فقط با شیفتر دنده عقب کار می‌کنم. صبح اول صبح است. خیابان فرجام را رکاب می‌زنم. از آسفالت خیابان فرجام متنفرم. همه‌اش دست‌اندازهای ریز دارد. دارم فکر می‌کنم که کجا بروم. هدفی ندارم. کسی هم نیست که اول صبحی شوق دیدن من را داشته باشد. خودم حوصله‌ی خودم را ندارم. بقیه هم طبعا حوصله‌ی من را نباید داشته باشند. به سرم می‌زند بروم میدان…
Read More
سفرنامه دبی

سفرنامه دبی

حاج سیاح
ایران‌ایرتور لعنتی کوله‌ام را می‌اندازم روی دوشم. دسته‌ی چمدان خلبانی‌ام را با دست چپ و پلاستیک نان‌ها را با دست راست می‌گیرم و پشت سر حمید وارد سالن فرودگاه می‌شوم. اولین بار است که از فرودگاه امام می‌خواهم سوار هواپیما شوم. فرودگاه امام همیشه برایم محل بدرقه بوده. محل فرستادن رفقا به آن سوی آب‌ها و آخرین خداحافظی و گپ و گفت‌ها و مرور خاطرات گذشته برای سبک کردن بار خداحافظی. همیشه فکر می‌کردم خودم بی‌بدرقه‌کننده باید بروم. فرودگاه حالت نیمه‌تعطیل دارد. به شلوغی سال‌های پیش نیست. پسرک دوچرخه‌سواری توجهم را جلب می‌کند. ۱۲-۱۳ ساله است. سوار دوچرخه‌اش توی سالن می‌چرخد. کمربند را درمی‌آورم و کنار موبایل و کیف پول و کوله و چمدان و بسته‌ی نان می‌گذارم. ۴۰ تا نان گرفته‌ام که در یک هفته اقامت‌مان در دبی از…
Read More
دلت خوش است آقای مایکل سندل

دلت خوش است آقای مایکل سندل

کتاب‌باز
کتاب «عدالت، کار درست کدام است؟» مجموعه‌ درس‌گفتارهای فلسفه‌ی سیاسی مایکل سندل در دانشگاه هاروارد است. درسی که سندل با عنوان «عدالت» سال‌هاست آن‌ را در هاروارد ارائه می‌دهد. با یک کتاب عمیقاً فلسفی روبه‌رو هستید که با حجم زیادی قصه و داستان جذاب و قابل فهم شده است. سندل می‌کوشد که با دفاع همه‌جانبه از دیدگاه ارسطویی به عدالت چهارچوبی پیشنهاد بدهد که آزادی انسان زیر سوال نرود. پیشنهاد سندل ساختن جامعه‌ای است که بتوانیم در آن با هم آن‌قدر گفت‌وگو کنیم که فضیلت‌های اساسی را تعیین کنیم و بر اساس آن فضیلت‌ها قوانین را بچینیم. اما انگار چشمانش را بر روی بازی‌های قدرت می‌بندد. عدالت، کار درست کدام است؟ نویسنده: مایکل سندل مترجم: حسن افشار ناشر: مرکز نوبت چاپ: ۱ سال چاپ: ۱۳۹۳ تعداد صفحات: ۲۹۶ شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۱۳۲۵۳۹ عدالت، کار درست کدام است؟ نوشته مایکل…
Read More
پیچک‌های غمناک جاذبه در سربالایی گردنه قوچک

پیچک‌های غمناک جاذبه در سربالایی گردنه قوچک

من و پاندا
غم+سربالایی گردنه قوچک+دوچرخه‌سواری... حمید می‌آید. بقچه‌ی کتری‌اش را بهم می‌دهد که توی خورجین بگذارم. می‌گوید برات تخم‌مرغ آب‌پز هم آورده‌ام. ۴ تا تخم‌مرغ بزنی پروتئین بدنت تأمین می‌شود. الکی غر غر می‌کنم که پروتئین کجا بود بابا. وزنم را توی این سربالایی اضافه می‌کنی. ۲۰۰ گرم سبک‌تر هم ۲۰۰ گرم است.  راه می‌افتیم. سلانه سلانه پدال می‌زنیم. من پیش می‌افتم. سنگین‌ترم. هم دوچرخه‌ام سنگین‌تر است و هم خورجین بسته‌ام. توی خورجین زیرانداز گذاشته‌ام و ظرف و بشقاب و قاشق و چاقو و خرما و بادام زمینی و گاز و سرشعله و کیت پنچرگیری و ماسک گذاشته‌ام. نان و پنیر را واگذار کرده‌ام به مقصد. تا جای ممکن سعی کرده‌ام خورجینم سبک باشد. از زیرانداز نتوانستم بگذرم. پاها را دراز کردن و لنگ روی لنگ انداختن و لش کردن برایم خیلی…
Read More
مصیبت‌های بند شاهانه

مصیبت‌های بند شاهانه

یادداشت‌های مطبوعاتی
نگاهي به مساله تابعيت زنان افغانستاني با همسران ايراني (بند شاهانه) در یادداشتی در روزنامه اعتماد مورخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰. می‌گویند به خاطر محمدرضا شاه بوده. بند ۶ ماده ۹۷۶ قانون مدنی موسوم است به بند شاهانه. قانون تابعیت کشورها یا بر اساس خاک است یا بر اساس خون یا ترکیبی از خاک و خون. اما بند ۶ ماده ۹۷۶ تقریباً هیچ کدام نیست. یک امتیاز ویژه است به مردان ایرانی: هر زن خارجی به محض ازدواج با یک مرد ایرانی به صورت خودکار ایرانی می‌شود. می‌گویند بند ۶ ماه ۹۷۶ در متن اولیه‌ی قانون تابعیت ایران مصوب سال ۱۳۱۳ وجود نداشت. می‌گویند وقتی محمدرضا شاه در سال ۱۳۱۷ با ملکه فوزیه ازدواج کرد، اصل ۳۷ متمم قانون اساسی ایران زیر سوال رفته بود. اصلی که می‌گفت مادر ولیعهد ایران…
Read More
مهاجران افغان؛ شهروند درجه یک یا دو؟

مهاجران افغان؛ شهروند درجه یک یا دو؟

مصاحبه‌ها
مصاحبه با خبرگزاری دانشجو درباره‌ی فرصت‌های مهاجران برای ایران و افغانستان. گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- عارفه چلنگر؛ سال هاست که ساکن ایران هستند و خود را فرزند این آب و خاک میدانند. با این حال هنوز به رسمیت شناخته نشده و از ظرفیت حضورشان در کشور به درستی استفاده نمی‌شود. داستان حضور مهاجران افغانستانی در کشور، پس از گذشت چندین دهه همچنان مشکلات فراوانی را به همراه خود دارند. از تعداد افغانستانی‌های ساکن در ایران آمار دقیقی وجود ندارد. طی اخرین آمار رسمی سر‌شماری سال ۱۳۹۵، یک میلیون و ۵۸۳ هزار و ۹۷۹ نفر مهاجر افغانستانی در ایران سکونت دارند. البته برآورد‌های سازمان جهانی مهاجرت، از تعداد مهاجران حاضر در ایران به تعداد ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر گویای آن است که آمار سر شماری نفوس و مسکن سال ۹۵ تعداد…
Read More