جاده نخی ها-۸
- گشتی دیگر در روستا میزنیم. شاید شاید نانوایی باز شده باشد. نه. مغازهها هم نان ندارند. خانهها را نگاه میکنیم. توی یکیشان تنوری خانگی را آتش کردهاند. تنوری که کنار ساختمان خانه است. تازه آتشش را روشن کردهاند. رویمان نمیشود برویم در بزنیم بگوییم نان میخاهیم. حتم بینشان رسم نیست که به مسافر و مثلن توریست نان محلی بفروشند، ورنه... راه میافتیم سمت دندی و زنجان. - جاده نخیتر میشود. پر از پیچ و گردنه و سربالایی. ۹۰کیلومتر دیگر تا زنجان داریم. سر و کلهی تله کابینهای «معدن سرب و روی انگوران» هم کنار جاده پیدا میشود. تله کابینهایی که به جای آدم سنگهای معدنی را جابه جا میکنند. طولانیترین تله کابینی است که به عمرم دیدهام. بیش از ۱۰کیلومتر پا به پایمان سبدهای سنگهای معدنی روی سیمهای…