جاده نخی ها-۳ (غار کتله خور)
۸۰کیلومتر دیگر هم رفتیم تا به غار کتله خور رسیدیم. جاده همان جادهی نخی بود با گندمزارهایی که ۲ طرف جاده تا به افق گسترده شده بودند. از کنار کارخانه سیمان زنجان و سیلوهای گندم گذشتیم. به درختهای لخت شده از باد پاییزی نگاه کردیم. امیر میگفت غم انگیزترین تصویر دنیا، حملهی دسته جمعی کلاغهای سیاه به شاخههای یک درخت لخت توی پاییز است. از کنار راههای روستایی گذشتیم. ورودی روستای سازین، خانهای بود. زنی فرش خانهاش را روی آسفالت جاده پهن کرده بود و میشستش. فارغ از دار دنیا. انگار نه انگار که آنجا جاده است... یک جادهی نخی... به گوگجه ییلاق رسیدیم. بعد روستای پیر مرزبان و آغوزلو. روی پشت بام خانههای کاهگلی، تپههای «سامان» بالا رفته بود. امیر میگفت اسمشان «سامان» است. سامان با تکیه بر اولین…